جوزف نای: چگونه قدرت زیرکانه، قدرت نرم را تهدید میکند؟
نظریهپرداز برجسته آمریکایی در یادداشت خود با تشریح اقدامات آمریکا و چین در ترکیب قدرت نرم و سخت، به راهبردهایی که جوامع غربی باید در مقابل آنها اتخاذ کنند، اشاره میکند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، جوزف نای، استاد برجسته دانشکده حکمرانی جان اف. کندی دانشگاه هاروارد در یادداشتی که در پایگاه فارنافرز به تشریح ابعاد مختلف مفهوم «قدرت زیرکانه» [Sharp Power] پرداخته است. نای در این یادداشت جایگاه قدرت زیرکانه را در حیطه قدرت نرم و سخت و تمایز آن نسبت به دو قدرت دیگر را مشخص و در نهایت پیشنهاد خود را به جوامع دموکراتیک برای مواجهه با قدرت زیرکانه دشمنان ارائه کرده است.
در این یادداشت آمده است: واشنگتن با اصطلاح جدیدی دست و پنج نرم میکند. اصطلاحی که تهدیدی قدیمی را شرح میدهد؛ «قدرت زیرکانه». این عبارت توسط کریستوفر واکر و جسیکا لودویگ که عضو بنیاد «موقوفه ملی برای دموکراسی» هستند، خلق شد و به جنگ اطلاعاتی بهکارگرفته شده توسط قدرتهای اقتدارگرا علیالخصوص چین و روسیه اطلاق میشود. در دهه گذشته پکن و مسکو دهها میلیارد دلار برای شکلدهی به ادراک و رفتار عمومی در دنیا هزینه کردند. آنها از ابزارهای قدیمی و جدید استفاده کردند تا از عدم تقارن آزادی میان سیستمهای محدود خود و جوامع آزاد بهرهبرداری کنند. تاثیرات این اقدامات جهانی است اما در آمریکا، تمرکز نگرانیها بر دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری 2016 و تلاش چینیها برای کنترل موضوعات حساس مورد بحث در کلاسهای درس، انتشارات و فیلمهای آمریکایی بوده و هست.
در گزارش بنیاد موقوفه ملی برای دموکراسی به قلم واکر و لودویگ آمده است: «توسعه و پالایش قدرت زیرکانه چین و روسیه باید مورد توجه سیاستسازان در آمریکا و دیگر دموکراسیها قرار گیرد و آنها باید در مورد ابزارهای واکنشی همیشگی، بازبینی صورت دهند». این دو کارشناس قدرت زیرکانهای را که در محیط سیاسی و اطلاعاتی کشورهای هدف رخنه کرده را با قدرت نرمی که افسون فرهنگ و ارزش را در خدمت قدرت کشور به کار میگیرد، مقایسه میکنند. کارشناسان NED توضیح میدهند دموکراسیها نه تنها باید خود را علیه نفوذ بدخیم اقتدارگرایان فعال کنند بلکه باید موضعی قطعی در جهت حمایت از اصول خود داشته باشند.
امروز چالش ایجاد شده توسط جنگ اطلاعاتی چین و روسیه واقعی است. در این رویارویی، حکومتها و جوامع دموکراتیک باید از هر گونه اغوا جهت تکرار روشهای دشمنی آنها خودداری کنند. این یعنی مراقب باشیم پاسخمان به قدرت زیرکانه از حد معمول فراتر نرود بهطوریکه مزایای حقیقی این حکومتها از بین برود. حتی امروز مزیت این حکومتها از قدرت نرم نشأت میگیرد.
قدرت پایدارِ «قدرت نرم»
در سیاستهای بینالمللی، قدرت نرم یعنی توانایی تأثیرگذاری بر دیگران با بهکارگیری جذابیت و اقناع و نه استفاده از قدرت سخت تحمیل و پرداخت مالی. قدرت نرم به تنهایی کافی نیست و زمانی که با قدرت سخت همراه میشود، اثرگذاری آن چند برابر می شود. این ترکیب در مرکز رهبری آمریکا قرار میگیرد. قدرت به این بستگی دارد که ارتش کدام سمت پیروز شود، اما به پیروزی روایت هم بستگی دارد. روایتِ قدرتمند، منشا قدرت است.
قدرت نرم در نوع خود، خوب یا بد نیست. ضرورتا بهتر نیست که ذهنها با هم درگیر شوند تا ارتشها. اسامه بن لادن، افرادی که به مرکز تجارت جهانی (برجهای دو قلو) حمله کردند را نه تهدید کرد و نه حمایت مالی. بن لادن آنها را با ایده خود جذب کرد. اما قدرت نرم میتواند پایانی شیطانی هم داشته باشد، توانایی آن بستگی به اصالت اراده دارد که این از نقطه نظر خودمختاری بشر برتر است.
قدرت سخت، متکی به انگیزه ایجاد شده توسط پرداخت مالی و اجبار از سر تهدید است. اگر کسی اسلحهاش را به سمت شما نشانه رود و کیف پولتان را بخواهد، خواسته و اندیشه شما اهمیتی ندارد. این همان قدرت سخت است. اگر همان فرد شما را تشویق کند تا آزادانه کیف پولتان را به او بدهید، همه چیز به خواسته و اندیشه شما بستگی دارد. این همان قدرت نرم است.
قدرت زیرکانه که استفاده فریبآمیز از اطلاعات برای اهداف خصومتآمیز تعریف میشود، نوعی از قدرت سخت محسوب میشود. دستکاری ایدهها، ادراکات سیاسی و اهداف انتخاباتی سابقه طولانی دارد. آمریکا و شوروی هر دو در ایام جنگ سرد از این روشها استفاده میکردند. حکومتهای اقتدارگرا برای مدتهای طولانی تلاش کردند از اخبار جعلی برای کاهش جذابیت دموکراسی استفاده کنند. در دهه 80 میلادی سرویس جاسوسی شوروی شایعهای را منتشر کرد مبنی بر این که ویروس AIDS محصول آزمایشهای دولت آمریکا بر روی تسلیحات بیولوژیک است. این شایعه از طریق ارسال نامهای بدون نام به روزنامه کوچک دهلینو آغاز و سپس در سطح جهان تکرار شد و گسترش یافت. در سال 2016 نسخه بروز شدهای با همان تکنیک مشابه برای ایجاد شایعهای علیه مدیر کارزار انتخاباتی هیلاری کلینتون استفاده شد.
آنچه که جدیدا تغییر کرده، مدل اولیه نیست، بلکه سرعتی است که چنین اطلاعاتی میتواند گسترش یابد و هزینه کمی برای توزیع خبر پرداخت شود. الکترونها ارزانتر، سریعتر و ایمنتر هستند و به نسبت جاسوسها به راحتی میتوان آنها را تکذیب کرد. سرویس جاسوسی امروز روسیه به همراه ارتش ترولها و باتهای خود، در کنار رسانههایی همچون راشاتودی و اسپوتنیک بعد از هک ایمیلهای کمیته ملی دموکراتها و دسترسی به اطلاعات مقامهای کارزار انتخاباتی کلینتون، توانست مدتها چرخه اخبار را قطع کند یا به انحراف بکشاند.
اگر قدرت زیرکانه [روسیه] روند دموکراتیک غربی را مختل و بِرَند کشورهای دموکراتیک را لکهدار کرد، اما نتوانست قدرت نرم خود را افزایش دهد و گاهی عکس آن روی داد. روسیه میتواند این هزینه را پذیرا باشد. چین اهداف دیگری دارد و این اهداف به اندازه قدرت زیرکانه قهری سانسور به قدرت نرم نیازمند است. ترکیب این دو هدف مشکل است. برای مثال در استرالیا، تایید چین در افکار عمومی تا قبل از افشای استفاده این کشور از قدرت زیرکانه و دخالت در امور سیاسی استرالیا در حال رشد بود اما این تایید عمومی به طور چشمگیری کاهش یافت. دیوید شامبائوگ از دانشگاه جرج واشنگتون میگوید چین روی همرفته سالیانه 10 میلیارد دلار برای تقویت ابزارهای قدرت نرم خود هزینه میکند اما از این سرمایهگذاری، حداقل درآمد را کسب میکند. چین در رتبهبندی قدرت نرم در دنیا، رتبه 25 و روسیه رتبه 26 را به خود اختصاص داده است.
معضل دموکراتها
قدرت زیرکانه و قدرت نرم در روشهای متفاوتی به کار گرفته میشوند و تشخیص تمایز میان آنها سخت و به همین خاطر پاسخ به قدرت زیرکانه دشوار است. انتخاب نحوه شکلدهی به اطلاعات هم در مسیر اقناع مهم است. تنها زمانی که نوع شکلدهی به اطلاعات بر فریب سایه افکند، (که انتخابهای داوطلبانه را محدود میکند)؛ میتوان گفت به مرز اجبار نزدیک شدهایم. همین ظرفیت [آزادی و فریب عمدی] است که قدرت نرم را از قدرت زیرکانه تفکیک میکند و متاسفانه کشف آن همیشه ساده نیست.
در دیپلماسی عمومی وقتی به راشاتودی روسیه و شینهوای چین اجازه فعالیت آزاد در دیگر کشورها داده میشود، قدرت نرم، بهکار گرفته شده است؛ و این شبکهها باید پذیرفته شوند، حتی اگر پیامی که میدهند، ناخوشایند باشد. وقتی رادیو بینالمللی چین، پنهانی از برخی ایستگاههای رادیویی در دیگر کشورها حمایت میکند، وارد حیطه قدرت زیرکانه شدهایم که باید فاش شود. بدون افشاگری مناسب، اصالت اراده نقض شده است. [این تمایز] شامل حال دیپلماسی آمریکا هم میشود: در جریان جنگ سرد، تأمین مالی مخفیانه احزاب ضد کمونیسم در انتخابات 1948 ایتالیا و حمایت مخفیانه سیا آمریکا از کنگره برای آزادی فرهنگی مثالهایی از قدرت زیرکانه هستند و نه قدرت نرم.
محیط اطلاعاتی امروز پیچیدگیهای دیگری را معرفی میکند. در دهه 60 میلادی ادوارد آر. مورو نوشت: «مهمترین بخش ارتباطات بینالملل دهها هزار کیلومتر کابل الکترونیکی نیست، بلکه چند متر نهایی این ارتباط مهم است». اما این موضوع در رسانههای اجتماعی به چه معنی است؟ «دوستان» با ما تنها یک کلیک فاصله دارند و ایجاد دوستان جعلی آسان است؛ این دوستان جعلی میتوانند اخبار جعلی تولید شده توسط ترولهای اجیر شده و باتها را بازنشر کنند. تشخیص خط تمایز میان قدرت زیرکانه آنلاین و قدرت نرم آنلاین، نه تنها برای حکومتها و مطبوعات، بلکه برای بخش خصوصی هم امری مهم شده است.
همچنان که دموکراسیها به قدرت زیرکانه واکنش نشان میدهند، باید مراقب باشند به پیشنهاد حامیان مقابله با قدرت زیرکانه در مدل اقتدارگرا، بیش از حد لازم اقدام نکنند؛ چرا که قدرت نرم خود را تقلیل میدهند. بخش زیادی از این قدرت نرم از جوامع مدنی [در مورد واشنگتن؛ هالیوود، دانشگاهها و بنیادها بیشتر از تلاشهای دیپلماسی عمومی رسمی تاثیرگذار هستند] حاصل میشود و قطع دسترسی یا پایان بخشیدن بر آزادی، این داراییهای باارزش را هدر میدهد. کشورهای اقتدارگرا مانند چین و روسیه، دقیقا به دلیل عدم تمایل به آزاد کردن استعدادهای جوامع مدنی، در تولید قدرت نرم خود مشکل دارند.
علاوه بر این، تعطیل کردن ابزارهای مشروع قدرت نرم روسیه و چین میتواند غیرسازنده باشد. همانند هر مدلی از قدرت، قدرت نرم اغلب برای اهداف رقابتی با حاصل جمع صفر بهکار گرفته میشود، اما همچنین میتواند تاثیراتی با حاصل جمع مثبت داشته باشد. برای مثال اگر چین و آمریکا به خودداری از درگیری بیاندیشند، برنامههای تبادلی که توجه آمریکا به چین [و بالعکس] را بیشتر میکند، میتواند برای هر دو کشور مفید باشد. و در مورد چالشهای فرا ملی مانند تغییر آبوهوایی، قدرت نرم میتواند اعتماد و شبکه ایجاد کند که همکاری را ممکن میسازد. همچنان که ممانعت از فعالیت ابزارهای قدرت نرم چین یک اشتباه است، به همان میزان، نظارت بر خط تمایز قدرت نرم و قدرت زیرکانه مهم است. 500 موسسه کنفوسیوس و 1000 کلاس درس کنفوسیوس که چین در دانشگاهها از آنها حمایت میکند و مدارسی که در دنیا زبان و فرهنگ چینی آموزش میدهند را در نظر بگیرید. حمایت حکومتی به معنای این نیست که آن کلاسها تهدید از نوع قدرت زیرکانه هستند. حتی شبکه BBC هم از حمایت حکومتی برخوردار است اما به اندازه کافی مستقل است و میتوان این شبکه را ابزار معتبر قدرت نرم در نظر گرفت. تنها زمانی یک موسسه کنفوسیوس از مرز تمایز عبور میکند و آزادی آکادمیک را نقض میکند، وارد حیطه قدرت زیرکانه شده و باید با آن مانند قدرت زیرکانه برخورد شود.
برای پاسخ به چنین تهدیدی، دموکراسیها باید مراقب اقدامات آفندی باشند. جنگ اطلاعاتی میتواند در میدان نبرد، نقش تاکتیکی مفیدی بازی کند، همچنان که در جنگ علیه داعش ایفا کرد. اما برای دموکراسیها یک اشتباه خواهد بود که از اقتدارگرایان تقلید و برنامههای عمده جنگ اطلاعاتی مخفی برپا کنند. چنین اقداماتی برای مدت طولانی مخفی باقی نمیماند و زمانی که آشکار شد، قدرت نرم را از میان میبرد.
ضمنا در قلمرو اقدامات دفاعی، مراتبی وجود دارد که حکومتهای دموکراتیک میتوانند در مقابله با تکنیکهای تهاجمی جنگ اطلاعاتی اتخاذ کنند؛ از جمله حملات سایبری با اهداف سیاسی و انتخاباتی. دموکراسیها هنوز استراتژیهای کافی برای بازدارندگی و انعطاف تدوین نکردهاند. دموکراسیها باید بیشتر مراقب باشند تا برنامههای قدرت نرم روسیه و چین، مانند موسسات کنفوسیوس وارد حیطه قدرت زیرکانه نشود. اما محدود نکردن بهترین ابزار دفاعی باقی میماند: بخشهایی که با این چالش روبرو شدهاند، مطبوعات، آکادمیها، سازمانهای مدنی، حکومت و بخش خصوصی باید بر افشای تکنیکهای جنگ اطلاعاتی تمرکز کنند.
خوشبختانه این همان مسیر باریکی است که بر خلاف دیکتاتوریها، دموکراسیها در آن حرکت میکنند. این یک واقعیت است که عدم محدودیت در جوامع دموکراتیک فرصتهایی را برای حکومتهای اقتدارگرا برای بهکارگیری تکنیکهای منسوخ جنگ اطلاعاتی فراهم میکند. اما همین موضوع، منشا اصلی توانایی جذب و ترغیب دموکراسیها است. حتی با استفاده روزافزون از قدرت زیرکانه، دموکراسیها ترس کمی در رقابت باز با حکومتهای استبدادی در قدرت نرم دارند. اگر دموکراسیها خود را تا سطح دشمنان خود پایین آورند، مزیت اصلی خود را بر باد میدهند.
منبع: اندیشکده تبیین
انتهای پیام/