کارگردان انیمیشنهای «فیلشاه»و «شاهزاده روم»: زندگیمان را برای «فیلشاه» گذاشتیم
جعفری، فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق (ع) و محمدیان، فارغ التحصیل دانشگاه شاهد از چگونگی شکلگیری «هنر پویا » میگویند
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، گروه «هنرپویا» پس از موفقیت «شاهزاده روم» در اکران عمومی با فروش پنج میلیارد تومانی و جلبنظر مخاطبان و کارشناسان سینما به این انیمیشن سینمایی ایرانی، خبر از ساخت اثری جدید با نام «فیلشاه» را منتشر کرد؛ انیمیشنی 90 دقیقهای با کیفیتی به مراتب بالاتر نسبت به اثر قبلی این گروه انیمیشنسازی جوان. تولید «فیلشاه» که داستانی فانتزی برای مخاطبان کودک و نوجوان دارد با تیمی حرفهای انجام شده است. گروه «هنرپویا» بار دیگر از حامد جعفری، هادی محمدیان و مهدی پاکدل به ترتیب بهعنوان تهیهکننده، کارگردان و مدیرتولید استفاده کرده است. «فیلشاه» انیمیشنی پرکاراکتر است که در تولید آن تیمی 220 نفره مشارکت داشتهاند. داستان «فیلشاه» در جنگلی در آفریقا رقم میخورد. رئیس گله فیلها صاحب فرزندی میشود که همه انتظار دارند جانشین رئیس گله باشد، اما برخلاف تصور همه «شادفیل» بسیار دستوپا چلفتی است و هیکل گندهاش همیشه سبب تخریب و خرابکاری میشود. این انیمیشن که در بخش سودای سیمرغ سیوششمین جشنواره فیلم فجر به رقابت با فیلمهای رئال میپردازد از امروز در سینماهای مردمی جشنواره برای مخاطبان سینما اکران میشود. به همین دلیل به گفتوگو با تهیهکننده و کارگردان این انیمیشن سینمایی نشستهایم.
هادی محمدیان: هنر اولویت اول زندگی من است
شما با کارگردانی انیمیشن سینمایی «فیلشاه» به جمع رکوردداران سینمای ایران پیوستید و از این به بعد بهعنوان تاثیرگذارترین کارگردان بر سینمای انیمیشن کشور شناخته خواهید شد. شما کارگردانی هستید که در کارنامه کاریتان دو انیمیشن سینمایی با کیفیت دارید که مخصوص کودکان و نوجوانان ساخته شده است. چگونه وارد مسیر هنر و انیمیشن شدید؟
قرارگیریام در این مسیر را جز لطف خداوند چیز دیگری نمیدانم. من فقط در این راه تلاش کردم. اینکه چگونه این اتفافات خوب برایم رخ داده است را باید لطف خدا دانست. علاقه به طراحی و نقاشی از دوران کودکی در من وجود داشت. در دوره اول راهنمایی معلم هنری داشتیم که به زنگ نقاشی خیلی اهمیت میداد. در آن زمان بیشتر به زنگ نقاشی به چشم تفریح و وقت خالی نگاه میشد و معلم خاصی برای این زنگ در نظر نمیگرفتند. هرکسی که وقت خالی داشت مسئولیت این کلاس را برعهده میگرفت. اما جدیت معلم هنر ما و تشویقهایش انگیزه زیادی به من برای تلاش بیشتر در این مسیر داد. من در دوره دبیرستان با انیمیشنهای مکتب زاگرب آشنا شدم. این انیمیشنها با اشکال ساده درست شده بودند اما داستان داشتند. با خودم فکر کردم تولید این انیمیشنها چقدر ساده است و من هم میتوانم چنین کارهایی بسازم ولی بعد که به این حیطه ورود کردم فهمیدم چه کار سختی است. این اولین تلاشم برای تولید انیمیشن بود. بعد از دبیرستان هم سربازی رفتم و سپس وارد داشنگاه هنر شدم. چشممان را که باز کردیم، دیدیم انیمیشن شاهزاده روم را ساختهایم. (خنده)
من در دبیرستان رشته تجربی خوانده بودم. با وجود اینکه در دوره راهنمایی و دبیرستان نقاشیام خوب بود اما هیچ مشاوری نداشتم که مرا به سمت رشته هنر راهنمایی کند. بلافاصله بعد از گرفتن دیپلم به سربازی رفتم. یکبار در 6 ماه آخر سربازی وقتی داشتم پست نگهبانیام را با سربازی دیگر جابهجا میکردم کتابی دست او دیدم. کتابش یونیفرم کتابهای دوره دبیرستان را داشت اما عنوان کتاب برایم نامفهوم بود و متوجه نشدم برای چه رشتهای است. فکر کنم کتاب آشنایی با بناهای تاریخی بود. از او درباره کتاب سوال کردم که برای چه رشتهای است. اصلا نمیدانستم هنرستان رشته گرافیک دارد. حرف زدن با او به این موضوع منجر شد که تصمیم بگیرم در کنکور هنر شرکت کنم. بعدازظهر با لباسهای سربازی به سمت میدان انقلاب رفتم و کتابها و جزوهها را تهیه کردم. از آن شب به مدت یکسال زندگیام را وقف درس خواندن برای قبولی در کنکور هنر کردم چون احساس میکردم خیلی از اطرافیانم عقب افتادهام ولی خدا را شکر تلاشم جواب داد و توانستم در رشته گرافیک در تهران قبول شوم. من عشق زیادی به انیمیشن داشتم که گاهی زندگیام را تحتالشعاع قرار میداد اما تلاش میکردم که کارم به زندگی شخصیام ضربه نزند. خیلی دنیای شیرین و جذابی است. در هر لحظه زندگی، درگیر این دنیا هستم. از صبح که بیدار میشوم درگیر انیمیشن هستم؛ موقع کار، خواب یا حتی بعضی اوقات که خوابم نمیبرد و بلند میشوم مطلبی مینویسم، مجسمههایی میسازم، نقاشی میکنم یا روی طرح فیلمنامهای کار میکنم. خلاصه زندگیام به صورت 24 ساعته وقف انیمیشن شده است.
خیلیها میخواهند بدانند چگونه میتوانند در مسیری که شما در حال طی کردن آن هستید قدم بگذارند. توصیه شما به آنها چیست؟
آدم باید تواناییهای خود را زود بشناسد و بفهمد در کجای کره زمین قرار گرفته است و میخواهد چه کار کند. خیلی وقتها جامعه، مدرسه و خانواده نمیتواند به افراد در زمینه شناسایی سلایق و هدفشان کمک کند، نه اینکه نخواهد؛ بلکه توانایی آن وجود ندارد چون پیچیدگیهای شخصیت انسان زیاد است و این خود افراد هستند که باید استعداد و تواناییهایشان را به درستی تشخیص دهند. قدم اول شناسایی علایق است. گاهی افراد میگویند اصلا نمیتوانم به این هدف و علاقهام برسم. این حرف غلطی است. خیلیها پیش من میآیند که دانشگاه رفتهاند، لیسانس و فوقلیسانس گرفتهاند ولی تازه میخواهند وارد حیطه انیمیشن شوند. من هیچ وقت به آنها نمیگویم دیر شده و فرصت را از دست دادهاید؛ چون خودم هم خیلی این حرف را شنیدهام. اینکه چه سنی هستید یا زن و بچه دارید مهم نیست. خداوند راهش را برای شما باز میکند و میتوانید درآمد هم از آن کسب کنید. من هنر را اولویت اول زندگیام گذاشته بودم. اینطور نبود که بگویم باید یک شغل دیگری داشته باشم و از آن درآمد کسب کنم و کنارش کار هنری انجام دهم. روزی دست خداست و او میرساند. من ترم دوم دانشگاه ازدواج کردم. در آن زمان هم درس میخواندم و هم کار میکردم. کارم هم مرتبط با رشتهام بود. من مدیر هنری نشریه آیندهسازان که برای دانشآموزان بود، شدم. سه روز در هفته آنجا کار میکردم و بقیه وقت و انرژیام را برای انیمیشن میگذاشتم. همسرم هم خیلی با من همکاری کرد و با سختیهای زندگی ساخت. انسان باید خودش به خودش کمک کند تا بتواند پیشرفت کند. هیچوقت هم دیر نیست.
دانشگاه چقدر توانسته است به شما در این مسیر کمک کند؟
دانشگاه فقط یک موتور محرک برای آشنایی با دوستان و اساتید خوب حوزهای که میخواهیم فعالیت کنیم است. بقیه فقط به تلاش فرد بستگی دارد. فکر کنم این حرف بدآموزی داشته باشد ولی من از ترم دوم دانشگاه فقط درسها را میخواندم تا ترمهای دانشگاه را پاس کنم که بگذرد. من تمام وقتم را در کتابخانه دانشگاه، گالریهای هنری و هرجایی که به من کمک میکرد در حوزه کاریام پیشرفت کنم، میگذراندم.
چگونه با تیم گروه هنرپویا آشنا شدید و به یکی از اعضای اصلی این گروه تبدیل شدید؟
در ابتدای کارم در حوزه انیمیشن، به واسطه تعدادی از دوستانم با حامد جعفری آشنا شدم. تیم آنها هم میخواست به این حوزه ورود کند و دنبال افرادی بودند که بتوانند در این حوزه به آنها کمک کنند. ما با هم دوست شدیم و کارمان را شروع کردیم. من طرحی برای یک سریال داشتم که دو سال تمام برای ساختش به مرکز صبا میرفتم و خیلی هم اذیتم کردند. دوستی من با حامد با روزهای به نتیجه رسیدن پیگیریهای دو ساله من برای این طرح همزمان شد و حامد ادامه پیگیریها را برای شروع پروژه انجام داد و کار به نتیجه رسید. ما اولین کار انیمیشن جدی را با همدیگر آغاز کردیم. آن موقع هنوز هنرپویا شکل نگرفته بود و در دو تیم مختلف سلوک افلاکیان و هفتسنگ با یکدیگر همکاری میکردیم. بعد از آغاز تولید شاهزاده روم بود که این دو موسسه فرهنگی به یکدیگر پیوستند و یک کنسرسیوم تشکیل دادند. فعالیت در حوزه انیمیشن یک کار انفرادی مثل نقاشی کشیدن و مجسمهسازی نیست. شما میتوانید تنهایی هم انیمیشن بسازید ولی نتیجهاش به صورت کارهای کوتاهی است که به فستیوالها میروند و جمعیت کمتری آنها را میبینند. البته این کارها هم ارزش خودش را دارد ولی اگر بخواهید مخاطبان بیشتری داشته باشید و کار بزرگتری انجام دهید باید به کار تیمی روی بیاورید.
یکی دیگر از مواردی که من آن را لطف خداوند میدانم و نقش زیادی در آن نداشتم، همین آشنایی ما با یکدیگر بود. در آن سالها من پیشنهادهای کاری دولتی و خصولتی هم داشتم ولی به آن سمت نرفتم. به خاطر سن و سال و کمتجربگی در حوزه کاری، خیلی هم در این مورد سر در نمیآوردم که کار دولتی چه فرقی با کار خصوصی دارد و مزایا و معایبش چیست. ولی بعدها که به گذشته نگاه کردم متوجه شدم خداوند چه لطف بزرگی به من کرده است که باعث شده در این مورد تصمیم درستی بگیرم. شما در بخش خصوصی با بیتالمال و پول 70 میلیون آدم سر و کار ندارید. طرف مقابلتان را هر روز میبینید و میدانید خواستههایش چیست و آنها را دنبال میکنید. مشکل یا کدورتی و خطایی هم اگر باشد، طرف مقابلتان مشخص است، اینطور نیست که پول 70 میلیون آدم دستتان باشد و معلوم نباشد چه کاری به صلاح است و چه کاری به صلاح نیست. گروه هنرپویا تیمی است که هدف و برنامه دارد و برنامهریزی راهبردی 10 سالهای برای خود نوشته است. این نکات باعث شده است که با انسجام بیشتر و به صورت دقیقتری در مسیری که در نظر داریم قدم برداریم. خداوند به کار ما هم برکت داد و شاهزاده روم فروش خوبی داشت.
چرا در گروه هنرپویا کودکان و نوجوانان را بهعنوان مخاطبان اصلی آثارتان انتخاب کردید؟
ما در سیر تکاملی کارمان در هنرپویا به این نکته رسیدیم که چگونه باید برای کودکان فیلم بسازیم. شاهزاده روم هم با تمام نواقصی که داشت برای مخاطبان کودک و نوجوان تولید شده بود. نکته مهم در مورد شاهزاده روم این بود که قبل از آن هیچ انیمیشن بلند سینمایی برای کودکان تولید و اکران نشده بود که ما بتوانیم همراه مخاطبان به سینما برویم و واکنش آنها را به فیلم متوجه شویم. ما درواقع داشتیم زیربنای ساختمانی را میکندیم که تجربه قبلی در مورد آن وجود نداشت. برای همین ما به صورت آزمون و خطا در حال طی مسیر بودیم. وقتی شاهزده روم اکران شد تازه ما قلق کار برای کودکان دستمان آمد. فیلشاه از این بابت خیلی پیشرفت کرده و فیلم مشخصا برای کودک و نوجوان ساخته شده است.
تیم ما میدانست که کودک و نوجوان مخاطب مهمی است؛ چون اولا تاثیرگذاری کار بر آنها بیشتر است و در ضمن کودکان و نوجوانان به تنهایی به سینما نمیآیند و همراه خود، خانوادهها را هم به سینما میآورند. در ضمن ذهن کودک نمیتواند تمام وقایع یک فیلم را با یکبار دیدن تجزیه و تحلیل کند و نیاز دارد بارها و بارها آن را ببیند.
در مورد آخرین اثر گروه هنرپویا هم توضیح میدهید. به نظر شما «فیلشاه» هم میتواند مانند «شاهزاده روم» نظر مخاطبان و کارشناسان سینما را به خود جلب کند؟
همه افراد تیم «گروه هنرپویا» دو سال از زندگیشان را روی انیمیشن فیلشاه گذاشتند. این فیلم 2550 پلان دارد که سه برابر استانداردهای ایران و دو برابر استانداردهای دنیا است. کار پرریتمی است که در آن تلاش کردهایم تمام نقاط ضعف فیلمنامه را از بین ببریم. در گرافیک هم حتی از یک پلان نگذشتیم و تمام تلاش خود را کردیم که بهترین کیفیتی که امکانش را داشتیم، به مخاطبان ارائه دهیم. اغراق نباشد زندگیمان را برای این فیلم گذاشتیم. همه این تلاشها را کردیم تا فقط محبت مردم به این کمپانی را که در استقبالشان از فیلم شاهزاده روم انجام دادند، جبران کنیم و خانوادهها به سینما بیایند تا از دیدن این فیلم لذت ببرند.
همه افراد تیم ما برای تولید «شاهزاده روم» و «فیلشاه» تلاش زیادی کردند. خود من بهعنوان عضوی از این تیم بیخوابیهای زیادی کشیدم. میانگین خواب روزانه من چهار تا پنج ساعت در این 10 سال بوده است. همیشه در حال تلاش برای مطالعه و تحقیق برای کسب اطلاعات بیشتر در این حوزه بودهام. امیدوارم مخاطبان سینما هم از این اثر لذت ببرند.
حامد جعفری: روی حمایت نهادهای فرهنگی حسابی باز نکردیم
چگونه وارد حوزه انیمیشن شدید؟
در سال 83 وارد دانشگاه امام صادق(ع) شدم و در رشته اقتصاد و معارف اسلامی شروع به تحصیل کردم. از همان ابتدا در بخش فرهنگی دانشگاه مشغول به کار شدم و شروع به فعالیتهای فرهنگی کردم. این انگیزه از آن زمان در ما وجود داشت که یک کار فرهنگی منظم، برنامهریزی شده و اقتصادی برای خودمان انجام دهیم. کارهایی که ما در دانشگاه انجام میدادیم، اقتصادی نبود و اساسا برای بازگشت هزینههای خودش انجام نمیشد. بنابراین ما با افراد زیادی مشورت کردیم که چه کاری باید انجام دهیم. به این نکته رسیدیم که برای اثرگذاری بیشتر باید از مخاطبان کودک و نوجوان شروع کنیم. در این حوزه هم تحقیق کردیم و فهمیدیم اثرگذارترین محصول روی کودکان، انیمیشن است و به همین جهت وارد این حوزه شدیم.
مجموعه هفتسنگ در سال 86 کارش را آغاز کرد ولی دو سال طول کشید که ثبت رسمیاش انجام شود و در سال 88 این شرکت ثبت رسمی شد. در اولین قدم ما یک کار کوتاه انجام دادیم که در جشنوارههای مختلف جایزه گرفت. بعد از آن یک قسمت یک کار سریال انیمیشنی را تولید کردیم. سپس سفارش یک سریال کوتاه هشت دقیقهای را گرفتیم. بعد از آن سریال کوتاه توانستیم سفارش یک سریال بلندتر را بگیریم. بعد از آن ساخت سریال 16قسمتی انیمیشنی سینمایی با عنوان «9 و 20 در بوشهر» به ما داده شد. ما سعی کردیم کار قابل قبولی باشد ولی به دلیل فشارهای مختلف سرمایهگذار برای کوتاه شدن زمان تولید و کمتر شدن هزینه تولید، از نظر خودمان آن کار ضعیف شد. بعد از تجربه انیمیشن سینمایی «9 و 20 در بوشهر» که یک فیلم سفارشی بود و در جشنواره فجر هم حضور پیدا کرده بود، تصمیم گرفتیم خودمان فیلمی انیمیشن سینمایی با توجه به سلیقه مخاطبان کودک و نوجوان تولید کنیم اما مشکل اینجا بود که وقتی مجموعه هفتسنگ راهاندازی شد، گروهی را جذب کرده بودیم که این افراد کم کم جذب حوزههای دیگری شده بودند. بنابراین ما به این جمعبندی رسیدیم که برای تولید انیمیشن سینمایی تاثیرگذار نیازمند یک تیم زبده و حرفهای هستیم و ما به تنهایی از عهده این کار برنمیآییم. برای همین از سال 92 با موسسه فرهنگی هنری سلوک افلاکیان وارد مذاکره شدیم تا یک کنسرسیوم راهاندازی کنیم. قرار شد این کنسرسیوم به صورت پایلوت پروژه شاهزاده روم را انجام دهد. پس از ساخت شاهزاده روم به این جمعبندی رسیدیم که شاهزاده روم، تجربه موفقی بوده است. بنابراین میخواستیم این تجربه را تثبیت و تکرار کنیم که این موضوع منجر به تثبیت و تسریع فرآیندهای شکلگیری گروه هنرپویا شد. گروه هنرپویا که مذاکرات برای تشکیلش از سال 92 آغاز شده بود، در انتهای سال 93 تثبیت و اساسنامه و باقی اسنادش تدوین شد. بنابراین از ابتدای سال 94 ما برای مجموعه یک برنامه راهبری 10 ساله نوشتیم با این هدف که هرسال یک انیمیشن سینمایی بسازیم.
چرا تصمیم گرفتید کار فرهنگی خود را در قالب یک شرکت خصوصی انجام دهید و نخواستید دولتی یا خصولتی باشید؟
ما تجربه فرهنگی در بخش خصولتی داشتیم؛ چراکه در دانشگاه ما از نهادهای دولتی پول میگرفتیم و یک کار فرهنگی انجام میدادیم، بدون اینکه بتوانیم بازخورد مستقیمی از مخاطبانمان داشته باشیم. اما یکی از پارامترهایی که هنگام تشکیل گروهمان در نظر داشتیم این بود که یک کار فرهنگی کرده تا بتوانیم خود را اداره کنیم و توجیه اقتصادی داشته باشد. برای همین بازخورد مخاطب برایمان بسیار مهم بود. ما میتوانستیم کارهای اقتصادی سودده دیگری هم انجام دهیم. یعنی پولمان را بگذاریم در بورس و سود کنیم و با آن سود کار فرهنگی انجام دهیم؛ ولی به این شکل مدنظر ما نبود. ما میخواستیم یک کار فرهنگی انجام دهیم که خودش بازگشت مالی داشته باشد و به اصطلاح خودش اقتصادی باشد. ما تجربه تامین مالی برای کارهای فرهنگی را داشتم. در شاهزاده روم وقتی کار به جایی رسید که کسی از ما حمایت نکرد، تصمیم گرفتیم به جای اینکه از یک سازمان یا یک نفر یک پول بزرگ برای انجام پروژه بگیریم، از افراد متعدد پولهای خرد بگیریم تا بتوانیم سرمایه مورد نیاز را تامین کنیم. این کار هم نتیجه داد. تامین سرمایه شاهزاده روم توسط افرادی صورت گرفت که از لحاظ مالی متمول نبودند ولی اعتقاد داشتند این کار فرهنگی باید انجام شود.
گویا در دیداری که اخیرا به همراه جمعی از کارگردانها داشتید این موضوع را برای مقام معظم رهبری تشریح کردید و ایشان هم نظر مثبتی در این زمینه داشتند.
من گزارشی از گروه هنرپویا و برنامههایمان دادم و گفتم ما روی حمایت نهادهای فرهنگی حسابی باز نکردیم و کاملا خصوصی پیش میرویم. ایشان هم تایید کردند که راه درستی است.
فیلمسازی در ایران بیشتر به صورت فردی است و کمتر روی موضوع راهاندازی کمپانی صحبت میشود؛ ولی شما از آغاز کار بر این نکته تاکید میکنید که ما میخواهیم اولین کمپانی انیمیشنسازی خصوصی ایرانی باشیم.
در دنیا کمپانیهای فیلمسازی زیادی وجود دارند که تجربههای موفق متعددی در کارنامه خود دارند. در حوزه انیمیشن تیمی بزرگ در مدت زمانی طولانی با هم در ارتباط و همکاری هستند. نزدیک به دو تا سه سال یک تیم 200 نفره باید با هم کار کنند و به یک نتیجه برسند. اگر اینها در قالب یک کمپانی نباشند نمیتوانند از تجربیات قبلی، نتیجه سعی و خطاها و هزاران تجربه مهم دیگری که کسب شده است، استفاده کنند. کمپانیمحوری باعث میشود کیفیت تولید ارتقا پیدا کند. در انیمیشن کیفیت تولید مبتنیبر رسوب تجربیات قبلی در یک کمپانی است. یکی از دلایل مهمی که انیمیشنهای معروف جهان هم به اسم کمپانیهای خود شناخته میشوند، همین است. حجم کار در حوزه تولید یک انیمیشن سینمایی خیلی زیاد است و مدیریت بخشهای مختلف توسط یک نفر کاری بسیار سختی است و با این روش به نتیجه نمیرسد. بنابراین مدیریت این حوزه نیازمند کارگروهی است. تهیهکننده در سینما به معنای حرفهای مدیرکلان پروژه است که باید فرآیندهای تولید را سازماندهی کند تا هر کدام از آنها به نقطه مطلوب برسند. تهیهکننده باید نقطه اپتیمم سه پارامتر زمان، کیفیت و هزینه را پیدا کند. با این تعریف تهیهکننده کسی است که قبل از پروژه با کار درگیر است و تا زمان اتمام تولید و بعد از آن و همچنین اکران و عرضه بر بسترهای مختلف باید همه مراحل را مدیریت کند. وقتی زمان انجام یک پروژه انیمیشن حدود دو تا سه سال است، درمییابیم که یک نفر نمیتواند بهتنهایی همه بخشها را به صورت انفرادی پیش ببرد. در گروه هنرپویا این کار توسط هیاتمدیره انجام میشود تا موضوعات به صورت جدی پیش برود و افت کیفیت هم نداشته باشیم.
منبع:فرهیختگان
انتهای پیام/