سلیمی‌نمین: امروز نقد دانشگاه آزاد دودمان منتقدان را بر باد نمی‌دهد

سلیمی‌نمین: امروز نقد دانشگاه آزاد دودمان منتقدان را بر باد نمی‌دهد

سلیمی‌نمین گفت: امروز نقد دانشگاه آزاد دودمان منتقدان را بر باد نمی‌دهد.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، یک سال از آغاز دوره‌ای جدید در مدیریت دانشگاه آزاد می‌گذرد؛ دوره‌ای که با حضور دکتر علی‌اکبر ولایتی در کسوت ریاست هیات  موسس دانشگاه آزاد و تغییر ریاست این دانشگاه آغاز شد. به همین مناسبت برای سنجش وضعیت در گذشته، حال و آینده بزرگ‌ترین دانشگاه حضوری جهان با عباس سلیمی‌نمین به گفت‌وگو نشستیم. کسی که از منتقدان جدی مدیریت این دانشگاه در دوره‌های قبل بوده و به انتقادات تند و تیزش در این خصوص شهره است. حالا اما مدت زیادی است که از آن نقدها خبری نیست. اینکه سلیمی‌نمین تغییر کرده یا دانشگاه آزاد دچار تحول شده را از خود او جویا شدیم که توضیحاتش را در ادامه می‌خوانید. متن زیر گفت‌وگوی مفصل منتقد روزهای نه‌چندان دور دانشگاه آزاد با ویژه‌نامه فرهیختگان است.

با توجه به اینکه شما یکی از منتقدان جدی دانشگاه آزاد بودید، کمی از ریشه‌ها و علت‌های اعتراض‌تان بگویید.

من در شرایطی وارد فضای انتقاد از دانشگاه آزاد شدم که کمتر کسی به خود این جرات را می‌داد که وارد عرصه انتقاد از دانشگاه آزاد شود. به تعبیر دیگر، هزینه انتقاد از دانشگاه آزاد بسیار بسیار سنگین بود، لذا در آن شرایط من بر خود واجب می‌دانستم که وارد عرصه بسیار سختی شوم و آن شرایط را تغییر دهم. البته خیلی به کار من در عرصه پژوهش لطمه وارد کرد، به خودم به لحاظ جسمی لطمه زد، به خانواده‌ام به لحاظ شرایط هزینه‌های فراوانی را تحمیل کرد، ولی برداشت من این است که اگر این کار را نمی‌کردم، این روند ادامه داشت و ما در آینده با مشکلات بیشتری مواجه می‌شدیم.

اینکه الان من وارد فضای انتقاد از دانشگاه آزاد نمی‌شوم، به این دلیل است که هم جناح اصلاح‌طلب انتقاد می‌کنند و هم بعضاً جناح اصولگرا انتقاداتی دارند و الان انتقاد از دانشگاه آزاد هزینه چندانی ندارد. به بیان دقیق‌تر امروز نقد عملکرد دانشگاه آزاد و مدیران آن کار فوق‌العاده‌ای نیست. ضمن اینکه شرایط بسیار تغییر کرده است.

یکی از نگرانی‌های جدی ما این بود که این حیاط خلوت در آینده بتواند دور از انظار عمومی کارهایی را انجام دهد که برای کشور خیلی مخرب باشد. امروز می‌توانیم انتقاداتی در ارتباط با برخی تصمیمات مدیریتی یا مسائل آموزشی داشته باشیم که طبیعی است یک مجموعه بسیار گسترده همانند دانشگاه آزاد مسائلی داشته باشد و اگر به بهترین وجه ممکن هم مدیریت شود و در این زمینه سرمایه‌گذاری صورت گیرد، می‌تواند مشکلات و ایراداتی درون آن وجود داشته باشد که باید به آن پرداخت.

الان این‌گونه نیست که ما اگر انتقادی از دانشگاه آزاد به عمل آوریم، دودمان‌مان بر باد رود. خیلی راحت می‌توانیم انتقاد کنیم، اما در گذشته چنین نبود. از این حیث که چند سالی است از آن سال‌ها می‌گذرد لازم می‌دانم برای روشن شدن قضیه به برخی موضوعات اشاره کنم. در گذشته وضع به‌گونه‌ای بود که به صورت فاجعه‌آمیزی، برخی پیوندها شکل گرفت که این پیوندها به سرعت وارد عمل می‌شد و منتقد را در ابتدای حرکت متوقف می‌کرد. به عبارت دیگر، هم تشکل‌‌های دانشجویی، هم سیاسیون و هم اهل رسانه را در ابتدای حرکت متوقف می‌کرد و اجازه نمی‌داد نقد‌ها تداوم داشته باشد. این برای خیلی‌ها که از شرایط پشت پرده اطلاع داشتند، نگران‌کننده بود.

البته اینجا لازم است بر این نکته تاکید کنم که به‌رغم روشن شدن برخی نگرانی‌ها در گذشته، مسئولان ذی‌ربط ورود نکردند. به ویژه جا دارد تاکید کنم قوه قضائیه باوجود اینکه دو بار تحقیق و تفحص از این مجموعه انجام داد و هر دو مورد بیانگر این بود که آنچه توسط منتقدان دانشگاه آزاد بیان می‌شد، صحت دارد و حداقل بخشی از اظهارات آنها را تائید می‌کرد، ولی قوه قضائیه با وجود اینکه اسناد تحقیق و تفحص در اختیار آن قرار گرفت، وارد این موضوع نشد. در حالی که انتظار طبیعی می‌رفت قوه قضائیه ورود کند و با تخلفات به عمل‌آمده و متخلفان برخورد کند، چنین نشد.

اینکه دلایل عدم ورود قوه قضائیه چه بود را من امروز راحت می‌توانم بگویم. بسیاری از قضات، هستی خود را مدیون مدیریت گذشته دانشگاه آزاد می‌دانند و حاضر نیستند واقعیت‌های مدیریت گذشته آشکار و عیان شود، چراکه آشکار شدن این موضوع، آنها را ضربه‌پذیر می‌کند. در گذشته یک حلقه‌هایی ایجاد شد که این حلقه‌ها امکان ورود به مسائل داخلی این حیاط خلوت را خیلی سخت و دشوار کرده بود. شاید برای اولین بار تخلفات در این مجموعه به صورت به‌هم پیوسته انجام می‌شد. به بیان دقیق‌تر، شاید تعبیر شبکه‌ای، رساترین تعبیر باشد. تخلفات در دانشگاه آزاد به صورت شبکه‌ای صورت می‌گرفت؛ شبکه‌ای که یک سر آن در قوه قضائیه، یک سر در قوه مجریه، یک سر در قوه مقننه و یک سرش در نهادهای انتظامی بود.

شکل‌گیری این شبکه به زمانی بازمی‌گردد که هرگز با پدیده‌هایی از این دست مواجه نبودیم. امروز شاید برخی مسائل و برخی فعالیت‌های شبکه‌ای برای ما عادی شده است، به گونه‌ای که یک فرد عقبه‌ای در قوه قضائیه و عقبه‌ای در قوه مجریه دارد و می‌تواند حرکتی را انجام دهد که برای او نگرانی‌زا نباشد؛ لکن ما از دورانی صحبت می‌کنیم که این مسائل در کشور اصلاً وجود نداشت. در کشور تخلفاتی داشتیم از افرادی که به تنهایی حداکثر به یک‌سری آقازاده متوسل می‌شدند و در پناه آقازاده‌ها تخلفاتی انجام می‌دادند، اما برای اولین بار در دانشگاه آزاد شاهد شکل گرفتن تخلفات شبکه‌ای بودیم.

این شبکه‌ها برای اولین بار چطور شکل گرفت و به طور مشخص رویه مورد اشاره شما از کجا شروع شد؟

این به انحرافی بازمی‌گردد که از قانون به وجود آمد. دانشگاه آزاد در سال 61 با هدف یاری رساندن به گسترش علم در کشور مجوزی را از ثبت شرکت‌ها دریافت کرد؛ یعنی یک موسسه‌ای که کاری به نظام آموزش عالی کشور نداشته باشد و فارغ از مدرک‌گرایی برای طالبان علم زمینه کسب آن را فراهم کند. این ایده اولیه دانشگاه آزاد بود. این ایده با توجه به زخم‌هایی که در دوران پهلوی از مدرک‌گرایی فاجعه‌آمیز خورده بودیم، شکل گرفت. به هر ترتیب یکی از دلایلی که در دوران پهلوی در برابر کارشناسان بیگانه و مستشاران غربی حقارت را می‌پذیرفتند، این بود که مسئولان کشور اصلا ریشه و عقبه علمی نداشته و از توان علمی برخوردار نبودند. یک‌سری مدارک جعلی از آمریکا وجود داشت و در آمریکا هم که موسساتی وجود دارند که به‌راحتی می‌توانید با مقداری پول یک مدرک دکتری تهیه کنید. والا اگر کسی خود را در یک عرصه متخصص و کارشناس بداند، هرگز به سهولت زیر بار حرف‌های غلط یا علیه مصالح ملی نمی‌رود.

می‌خواهم بگویم در دوران پهلوی از مدرک‌گرایی بسیار متاثر و متاسف بودیم، لذا بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وقتی این اندیشه مطرح شد که می‌خواهند کاری کنند که برخلاف مدرک‌گرایی گذشته باشد و می‌خواهند به خود علم اصالت دهند، استقبال قابل‌توجهی به عمل آمد. درست به همین دلیل حضرت امام (ره) هم از این اندیشه استقبال کرده و همه با جان و دل به این اندیشه کمک کردند. با این هدف که یک موسسه به وجود آید که این موسسه زمینه افزایش سطح دانش اقشار مختلف جامعه را فراهم آورد. به فاصله اندکی مشخص شد این اندیشه فقط با این هدف مطرح شده که بتواند جایگاهی را در افکار عمومی برای خود باز کند، اما بلافاصله دانشگاه آزاد در مسیر دیگری قرار گرفت و به طور مشخص از سال 61 تا 65 که اساسنامه خود را تغییر داد، کاملاً در مسیر خلاف قانون حرکت ‌کرد.

این مجموعه مجوزی برای گرفتن دانشجو و صدور مدرک نداشت. اصلاً مجوز اولیه چیز دیگری بود و به نظام آموزشی کشور مرتبط نبود. به بیان دقیق‌تر، از نظام آموزشی کشور مدرکی نگرفته بود و صرفا در ثبت شرکت‌ها موسسه‌ای را ثبت کرده بود. در حقیقت اساسنامه را به همان ثبت شرکت‌ها ارائه داده بود نه به نظام آموزش عالی کشور. 

در این مقطع متولیان امر برای آنکه بتوانند این مسیر خلاف را برای خود هموار کنند، شروع به دادوستد کردند. به بیان دقیق‌تر شروع به ایجاد شبکه‌هایی کردند که بتواند پشتیبان کار خلاف آنها باشد. به هر حال طبیعی بود به محض اینکه دانشگاه آزاد در مسیر خلاف قانون قرار گیرد، وزارت علوم و وزارت بهداشت و درمان و... با آن برخورد می‌کند و همه نهادهای متولی در برابر آن قد علم می‌کنند. در چنین شرایطی برای از میان رفتن مقاومت‌ها دانشگاه آزاد یا باید خود را اصلاح می‌کرد و به ایده اولیه بازمی‌گشت یا آنکه نوعی پشتوانه پنهانی برای خود ایجاد می‌کرد. از اینجا دانشگاه آزاد در مسیر خلاف قانون قرار می‌گیرد و پشتوانه‌هایی برای خود می‌سازد.

اگر با مقوله آموزش عالی آشنا باشید، می‌دانید که یک موسسه ابتدا باید با مجوز وزارت علوم، مقطع کاردانی یا فرضا کارشناسی را راه‌اندازی کند، بعد از چند سال که به حدی از قابلیت رسید، مقطع فوق‌لیسانس را تدارک ببیند و بعد از مدت‌ها با تربیت کادر لازم بتواند دکتری داشته باشد. دانشگاه آزاد در حالی که هیچ مجوزی در هیچ جا نداشت، در سال 62 دوره دکتری می‌گذارد. یعنی در مقطعی که هنوز یک خروجی کاردانی و کارشناسی نداشته، در مسیر دکتری قرار می‌گیرد؛ فکر می‌کنید این به دلیل طی کردن سیر رشد علمی است یا به دلیل زدوبندهای پشت صحنه؟ بسیاری از کسانی که در پست‌های متعدد ارکان نظام بودند، حداقل لیسانس را داشتند. یعنی شما نمی‌توانستید قاضی باشید بدون اینکه لیسانس حقوق نداشته باشید. این اقدامات با هدف آن صورت گرفت که پشتوانه مورد اشاره ایجاد شود.

در خاطرات مرحوم آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی بارها اشاره شده که وزیر علوم آمد و به عملکرد دانشگاه آزاد اعتراض داشت. وزیر بهداشت و درمان اعتراض داشت که چرا دانشگاه آزاد چنین می‌کند. درست است که مرحوم هاشمی در خاطرات خود به صورت مبسوط دلایل آنها را ارائه و اقامه نمی‌کند، اما نفس اعتراضات را بازتاب می‌دهد.

بنابراین موسسه‌ای که نه مجوز نظام آموزش عالی کشور را داشت و نه مجوز برگزاری رشته‌ها را، شروع به فعالیت کرد. به اعتقاد بنده، دانشگاه آزاد فقط نیاز داشت برخی مسئولان کشور را به خود وابسته کند. مثال‌هایی را قبلا بیان کردم که به طور مشخص از قوه قضائیه و قوه مجریه بود. ما وزیری داشتیم که فوق‌دیپلم داشت. وزیر بازرگانی دولت اصلاحات که از قضا در این دوره هم وزیر است، فوق‌دیپلم داشت و دکتری خود را از دانشگاه آزاد گرفت. دانشگاه آزاد باید می‌توانست اینها را با خود پیوند زده و سرنوشت‌شان را با خود گره بزند تا در موارد مقتضی از آن حمایت کنند.

  وزیری که اشاره کردید در زمان وزارت خود فوق‌دیپلم داشت؟

بله. در همان زمان وزارت از دانشگاه آزاد دکتری گرفت.

 چطور ممکن است؟ در چه مدت زمانی این مدارج تحصیلی طی شد؟

مدت زمانش را نمی‌دانم. خیلی از قضات هم همینطور بودند. یکی از دلایل آلوده‌ کردن سعید مرتضوی همین مساله بود. مرتضوی یک زمانی فردی ساده با امکانات محدود برای زندگی بود. او با تاکسی رفت‌وآمد می‌کرد و یک قاضی جوان در دادگاه مطبوعات بود. اما زمینه‌ای که دانشگاه آزاد برای این فرد ایجاد کرد، این بود که فوق‌لیسانس و دکتری برای او گذاشت و خانم او را مشغول به کار کرد و مسائل مختلف دیگری ایجاد کرد. در قوه قضائیه علی‌القاعده همه یک لیسانس را داشتند. برای آنها جاذبه این بود که بتوانند مدرکی بگیرند و همزمان در دانشگاه تدریس کنند. این‌گونه هم شد. از این نمونه‌ها فراوان است. علت عمده گریز از قانون در دانشگاه آزاد ایجاد همان شبکه بود. شکل‌گیری این شبکه ممکن نبود، الا اینکه دست آن از نظر قانونی بسته نباشد.

شبکه‌ای که دانشگاه آزاد در این امر ایجاد کرد، خیلی راحت زمینه را فراهم کرد که فساد درون ساختار بیاید و این فاجعه بود و چیزی نیست که بتوان آن را جبران کرد. فساد شبکه‌ای که مدیریت دانشگاه آزاد برای سرپوش گذاشتن بر تخلفات خود به وجود آورد، یک ظلم بزرگ به کشور بود. جدای از اینکه تولید مدیر بیسواد هم مشکلاتی را ایجاد کرد.

به عنوان نمونه، آقای رحیمی سال‌ها رئیس دانشکده حقوق دانشگاه آزاد بود. آقای رحیمی که نه لیسانس و نه فوق لیسانس و نه دکتری داشت. یک فرد بیسواد بود و هنری جز بده و بستان نداشت. چنین آدمی از طریق دانشگاه آزاد آمد و به عنوان دکتر رحیمی، رئیس دیوان محاسبات کل کشور شد. به دلیل اینکه چند سال رئیس دانشکده حقوق بود. چه کسی می‌دانست این جعلی است؟

یک‌سری آدم‌های بی‌شأن و بی‌منزلت علمی توسط دانشگاه آزاد رشد داده شدند که در آینده وبال کشور خواهند بود. اینطور نیست که تاثیرات سوء اینها در مقطع خاصی است. من که رشد غیرمنطقی پیدا کردم، هر جایی که قرار بگیرم، کارکرد منفی خواهم داشت.

در نهایت دانشگاه آزاد مجبور شد در سال 65 اساسنامه خود را تغییر دهد. در واقع اساسنامه را به این دلیل تغییر داد که کار خلافی را پیگیری می‌کرد و حتی حمایت تمام‌قد مرحوم آقای هاشمی هم نمی‌توانست راهگشا باشد.

بخش زیادی از جذب پول و امکانات برای این مجموعه خلاف قانون بود. یعنی فرضا حضرت امام(ره) به هیچ وجه اجازه نمی‌دادند از بنیاد مستضعفان امکاناتی برای غیر از مستضعفان خارج شود، ولی با دستور آقای هاشمی مرتب از بنیاد مستضعفان امکاناتی برای دانشگاه آزاد گرفته می‌شد.

چرا همان زمان امام (ره) با این رویه برخورد نشد و روشنگری‌هایی که در این سال‌ها درباره آن صورت گرفته، بیان نمی‌شد. این مسائلی که الان بیان می‌کنید، آن زمان هم عیان بود؟ این سوال مطرح است که چرا حدود دو دهه بعد این موارد مطرح شد؟

این‌طور نیست. همان زمان هم مطرح می‌شد.

شدت آن این میزان نبود. درست است؟

شدتش این میزان نبود، چون دلایل قانون‌شکنی‌ها خیلی روشن نبود. خیلی‌ها می‌دانستند دانشگاه آزاد خلاف قانون رشته‌هایی را دایر می‌کند و به این قضیه اعتراض داشتند. مرحوم اخوی ما به این دلیل از ریاست دانشگاه امیرکبیر کنار گذاشته شد. ایشان مصاحبه‌ای علیه عملکرد دانشگاه آزاد داشت و آقای هاشمی به ایشان گفتند یا باید حرف خود را پس بگیرید یا کنار بروید. اخوی ما هم استعفا داد و رفت.

برخی خلاف قانون عمل می‌کنند تا مدیریت خود را موفق‌تر جلوه دهند و حرکت مدیریتی خود را سرعت بخشند. بعدها برای خیلی‌ها مشخص شد اتفاقاتی که در پشت صحنه خیلی از اقدامات دانشگاه آزاد انجام می‌گیرد، هدفی بالاتر از سرعت بخشیدن به اقدامات مدیریتی دارد. بعدها برای ما روشن شد این شبکه چقدر می‌تواند برای کشور به عنوان یک حیاط خلوت زیانبار باشد. برخی می‌خواهند همواره در قدرت باقی بمانند و ماندن در قدرت با سیاست‌های نظام و قانون اساسی خیلی ممکن نیست، مگر اینکه بتوانند حیاط خلوت‌هایی را ایجاد کنند. به‌طوری که برخی ثروت را در دوران قدرت به حیاط خلوت‌ها بکشانند و بعد از کناره‌گیری از قدرت بتوانند با آن سرمایه‌ها موقعیت خود را حفظ کنند و بر قدرت اثر بگذارند.

بنابراین یک زمانی این مساله کاملا روشن شد که اقدامات دانشگاه آزاد هدفی بالاتر از حوزه آموزش را دنبال می‌کند و در حقیقت مشخص شد کار سیاسی کلانی در دست انجام است و عقبه‌ دانشگاه آزاد بیشتر یک بنگاه اقتصادی- سیاسی است تا یک بنگاه آموزشی.

وقتی این موضوع برای برخی از خواص مشخص شد نگرانی‌ها جدی‌تر شد. ما در کیهان هوایی بحث‌های زیادی درباره تخلفات آموزشی دانشگاه آزاد داشتیم. این امر برای دهه 60 بود که امام حضور داشتند. به یاد دارم بارها از مدیریت سابق دعوت کردیم به عنوان ریاست دانشگاه آزاد در میزگردها شرکت کند اما ایشان فردی روحانی به نام نجفی را می‌فرستاد. سعید نجفی معاون فرهنگی دانشگاه آزاد بود و بعدها به‌خاطر تخلفات عدیده خلع لباس شد. نجفی در یکی از ساختمان‌های دانشگاه آزاد یک کار اقتصادی در حوزه لیزینگ اتومبیل شروع کرد. در آنجا رقمی معادل 11 میلیارد تومان اختلاس کرد و دستگیر و خلع لباس شد. عنایت داشته باشید که این رقم برای ابتدای دهه 70 است. البته اینکه توانسته بودند پول‌ها را بگیرند یا خیر، نمی‌دانم اما با کمک مدیریت سابق او آزاد شد.

بنابراین انتقادات عمدتا در حوزه نظام آموزش عالی کشور مطرح بود. اما هرگز برای ما این بحث که پشت قضیه این تخلفات می‌تواند هدف خیلی جدی‌تری باشد، متصور نبود. بعدها برای ما روشن شد که مفاسد و دادوستدهایی در حال شکل‌گیری است. به کسی در وزارتخانه‌ای دکتری می‌دادند و مابه‌ازای آن مقدار زیادی اموال و زمین و امکانات می‌گرفتند. به کسی در قوه قضائیه دکتری می‌دادند و او کمک می‌کرد تا کسی به مدیریت اسبق این دانشگاه اعتراض نکند.

در همین رابطه، جایی ما به این امر رسیدیم که نقش آقای مرتضوی در ارتباط با مدیریت اسبق دانشگاه آزاد چیست. رئیس پیشین این دانشگاه زمانی یک معاون مالی- اداری داشت که به لحاظ سیاسی سابقه روشنی داشت و استاندار اراک در در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی بود. این فرد انتقاداتی را به مدیریت اسبق وارد کرد که چرا پول‌های دانشگاه آزاد را از دانشگاه آزاد خارج می‌کنید. از طریق آقای مرتضوی بلایی سر این بنده خدا آوردند که تصورش هم آسان نیست. در خود دانشگاه به او دستبند زدند و معاون مالی- اداری این دانشگاه را با دستبند از آنجا خارج کردند. این اقدام برای آن بود تا وحشتی در دل منتقدان داخلی دانشگاه آزاد ایجاد کند که هیچ‌کسی جرات طرح مواردی از این دست را نداشته باشد.

بعدها این مسائل روشن شد که دادوستدها چطور این مجموعه را کاملا پشتیبانی و تقویت می‌کند. در جریان پیگیری‌های بنده پیرامون جزئیات پرونده‌های دانشگاه آزاد همین فرد از دفتر خود در دانشگاه تماسی تلفنی با من داشت و گفت می‌خواهم یک‌سری اطلاعات به شما بدهم. مدتی گذشت و خبری از او نشد. بعدا متوجه شدیم  ایشان را برده‌اند و تعهدی گرفته‌اند که دخالتی در این مسائل نداشته باشد و برای او پرونده‌سازی کرده‌اند.

بالاتر از آن، مدیریت گذشته همواره برخی مقامات قضائی را به بهانه‌های مختلف به دفتر خود می‌کشید تا نوعی مانور دهد و برای همه مشخص شود چه پشتوانه‌ای دارد. یکی از مقامات عالی‌رتبه دستگاه قضا را به عنوان شورای فارغ‌التحصیلان دانشگاه آزاد تعیین کردند. دیگر مقام این قوه را هر دو هفته یکبار به عنوان فارغ‌التحصیل به دفتر خود می‌کشاندند. اینها موجب می‌شد کسانی که در دانشگاه آزاد نسبت به مدیریت و تخلفات و خیلی از مسائل مشکل داشتند، کاملا احساس کنند ریاست دانشگاه از پشتوانه‌ای برخوردار است که بزرگ‌تر از آنها هم نمی‌تواند کمترین تلنگری بزند.

 اگر موافق باشید قدری به شرایط فعلی دانشگاه آزاد بپردازیم. یکی از انتقادات شما به این دانشگاه بحث عدم شفافیت و به‌ویژه شفافیت مالی بود. امروز عملکرد دانشگاه آزاد را در این حوزه چطور ارزیابی می‌کنید؟

من خوشحال شدم که برای اولین بار بازرسی در امور مالی دانشگاه آزاد و حسابرسی را شاهدیم. من خاطرات آقای هاشمی را به طور کامل خوانده‌ام و نقد کرده‌ام. در هیچ‌یک از سال‌ها آقای هاشمی نمی‌گوید من حسابرسی گذاشتم و دانشگاه آزاد حسابرسی شده و هیچ‌تخلفی در دانشگاه آزاد وجود ندارد. 

حُسن خاطرات آقای هاشمی این است که سرتیتر ملاقات و تماس‌ها را در هر روز بیان می‌کند و می‌گوید که چرا مثلا با فلانی ملاقات کردم. هرچند البته توضیحی درخصوص جزئیات نمی‌دهد. شما هرگز در خاطرات آقای هاشمی ندارید که حسابرسی گذاشته باشد. یعنی تیمی را تعیین کرده باشد یا سازمانی را تعیین یا موسسه‌ای را برای حسابرسی دانشگاه آزاد تعیین کرده باشد. این مایه خرسندی است که برای اولین بار دانشگاه آزاد یک حسابرسی را برای خود شاهد است. البته آقای ولایتی هم گفتند که حسابرسی نتیجه خوشحال‌کننده‌ای نداشته و بسیار تلخ بوده. طبیعی است و تحقیق و تفحص‌ها نشان‌دهنده تخلفاتی بی‌شمار است. نه تنها در زمینه آموزشی، بلکه بحث عمران، بحث دادوستدهایی که انجام شده، زمین‌هایی که گرفته شد و دست به دست شد و... . ما در بررسی مدارک تخلفات به این موضوع رسیدیم که برخی زمین‌ها و املاک به نام دانشگاه آزاد گرفته می‌شد و برای موسسه خدیجه کبری سند می‌خورد. موسسه‌ای شخصی که به رئیس اسبق دانشگاه و همسرش تعلق داشت.

لذا اینکه امروز به جایی رسیدیم که در آن بازرسی معنا پیدا می‌کند مایه امیدواری است. در بدو امر که به موضوع ورود کردیم تصوری که در آقایان کاملا جا افتاده بود و هیچ‌خدشه‌ای به آن وارد نمی شد این بود که دانشگاه آزاد مال آنهاست و به هیچ‌جا نباید پاسخگو باشند. وقتی اولین‌بار مجلس تحقیق و تفحص از دانشگاه آزاد را تصویب کرد، رئیس کمیسیون تحقیق و تفحص به مدیریت سابق نامه می‌نویسد که ما می‌خواهیم دانشگاه آزاد را بررسی کنیم. وی جواب می‌دهد اینجا خصوصی است و موسسات خصوصی نمی‌توانند توسط مجلس مورد تحقیق و تفحص قرار گیرد. مجلس جواب می‌دهد کجا خصوصی است؟ آورده شما و کسانی که امروز تلقی مالکیت بر دانشگاه آزاد دارند، چیست؟

هیچ‌کدام از آنها بر اساس اساسنامه آورده‌ای ندارند. بین مجلس و مدیریت سابق در این قضیه جدل صورت گرفت که برخی مکتوب و برخی غیرمکتوب است. در نهایت ثابت شد هیچ‌کدام از آقایان سرمایه‌ای برای دانشگاه آزاد نیاوردند. بر اساس خاطرات آقای هاشمی زمین‌های دانشگاه آزاد عمدتا یا از امام یا از بنیاد مستضعفان گرفته شده است یا آنکه میرحسین موسوی دستور داده تا از دولت وقت امکاناتی به دانشگاه آزاد تعلق گیرد. خود آقای هاشمی هم در خاطراتش به طور مشخص بیان می‌کند هیچ‌سرمایه‌ای نیاورده است.

با وجود همه این مستندات مکتوب اذعان به اینکه هیچ سرمایه اولیه‌ای در کار نبوده مفهوم جدلی که بین مجلس و مدیریت سابق صورت می‌گیرد این است که ما خصوصی هستیم. خصوصی هستیم یعنی چه؟ یعنی مال ماست.

 به ماجرای وقف اموال دانشگاه آزاد هم اشاره کنید و بفرمایید که اگر تلاش‌ها در این خصوص به نتیجه رسیده بود، امروز چه اتفاقی رخ می‌داد؟ با توجه به اینکه آقای هاشمی هم امروز دیگر در میان ما نیست.

آن ماجرا هم این تصور را به طور کامل منعکس می‌کرد. اینکه آقایان بعد از وارد آمدن فشارها مبنی بر لزوم قانونمند شدن دنشگاه آزاد گفتند اموال دانشگاه را وقف می‌کنیم به‌منزله آن است که ما مالک هستیم. شما صرفا می‌توانید اموالی را که در آن مالکیت دارید، وقف کنید. زمانی شما در ملکی حق تصرف مدیریتی دارید مثلا می‌توانید ملکی را در چارچوب قانون بفروشید که البته باید بابت آن به سازمان بازرسی و نهادهای نظارتی توضیح دهید. اما در وقف باید تصرف مالکیتی داشته باشید، یعنی مالک این ملک باشید تا بتوانید آن را وقف کنید. اینکه از وقف نام بردند همان تصور واقعی خود را که این برای ماست، نشان می‌دهد.

منبع‌: فرهیختگان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
گوشتیران
triboon