ادب پایداری؛ تعظیم و تشکر از تفکر، تعهد، تخصص و تلاش پیگیرانه است
در یک مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی، نظیر مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری، نکوداشت نیروهای انسانی؛ یعنی کمک به استمرار نعمت وجودی آنها، یعنی یاریرسانی به استقرار تجاربی که آسان بهدست نیامدهاند، یعنی مدد به استقلالیابی یک اندیشه.
خبرگزاری تسنیم- فرانک جمشیدی*
در یادداشتی که میخوانید، استنباطم را دربارهی واژهی نکوداشت به اشتراک گذاشتهام. در این استنباط به این موضوع توجه کردهام که معنای پسوند «داشت» در واژههایی چون «نکوداشت»، «بزرگداشت» و «پاسداشت» چیست و این اقدام چه کارکردهایی دارد و مبادرت به انجام این مهم، نشان از چه میدهد.
1
معنای متداول «داشت»، مراقبتکردن است مثل بهداشت. در این معنا، نکوداشت نوعی مراقبت و مواظبت دلسوزانه از نعمتِ «حضور» و «بود» کسی یا کسانی است که حضور و بودنشان، عامل حیات و استمرار یک جریان، موقعیت، اندیشه و مشی و روش است. بنابراین، بدیهی است بیتوجهی در مراقبت از این نعمت، نهفقط موجب از دست دادن آن، که عامل گریزانشدن و رمیدنش خواهد بود. در اهمیت این مراقبت، جملهای از جملات قصار مولای متقیان، علی (ع) را نقل میکنم که میفرماید: «احذروا نفار النّعم فما کلُّ شاردٍ بِمردود». (از گریختن نعمتها بترسید که هر گریختهای بازنخواهد گشت).
معنای دومِ «داشتن»، گزاردن حق است. در این معنا، پاسداشت و نکوداشت و بزرگداشت عبارت است از به جا آوردن حق کسی یا چیزی، آنگونه که شایسته و بایستهی وی است و آنگونه که به تداوم حیات او بهعنوان یک نعمت کمک کند. از فرمایشهای گرانسنگ حضرت علی (ع) است که میفرماید: «اِذا وُصلت الیکم اطراف النعم فلا تُنَفرّوا اقصاها بقلّهالشکر» (چون طلیعهی نعمتها به شما رسید، با ناسپاسی دنبالهی آن را مَبُرید).
و اما معنای سومِ «داشت یا داشتن»، شکرگزاری است چنانکه از دیگر جملات قصار امیرمؤمنان است که:
«انَّ لله فی کلٌ نعمهِ حقاً فمَن ادّاهُ زادُهُ منها و من قَصرَ عنهُ خاطرَ بزوالِ نعمه» (خدا را در هر نعمتی حقی است. هر که آن حق را از عهده بیرون کند، خدا نعمت را بر او افزون سازد و آنکه در آن کوتاهی روا دارد، خود را در خطر از دست شدن نعمت گذارد).
با این ملاحظه، برگزاری مراسم نیکوداشتن کسی، هم مراقبت از آن کس، از خطر «طرد» و «ترک» و «به حاشیه رانده»شدگی است، هم گزارد حق وی، هم شکرگزاری از «بود» و «هست» او.
2
و اما این «نیکو» و «بزرگ» و «پاس» داشتن در وهلهی نخست، نشانهی شعورمندی است به اینکه منابع نیروی انسانی مانند هر منبع دیگری زوالپذیرند و بسیار اوقات، جایگزینناپذیر. پس ضروری است تا هستند، با بهرهگیری بهینه از آنها، نعمت وجودشان را نیکو شمرد و از تضییع «کردن» یا «شدن» آنها پرهیز کرد. و در وهلهی دوم، نشانهی اراده و اهتمام معطوف به شعور در جهت حفظ و تکریم و اعتلای نیروهای انسانی کارآمدست.
از این دو نشانه، میتوان کارکردهای نکوداشت را حدس زد. دستکم دو کارکرد مهم آن بدین شرح است: (1) از حاشیه بیرون آوردن و در متن قراردادن و معرض دیدگذاشتن و معرفی یا شناساکردن کسی به قصد برجستهسازی «گفت» و «کرد» و «کار»های وی و (2) استخراج و صورتبندی تجارب وی و عملی و کاربردی کردن آنها برای باشندگان و آیندگان.
3
میخواهم عرایضم را با یک نتیجهگیری به اتمام برسانم:
در یک مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی، نظیر مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری، نکوداشت نیروهای انسانی؛ یعنی کمک به استمرار نعمت وجودی آنها، یعنی یاریرسانی به استقرار تجاربی که آسان بهدست نیامدهاند، یعنی مدد به استقلالیابی یک اندیشه، یک بینش و یک روش. تحقق این هرسه معنا دقیقاً مترادف با آراستهشدن به ادب پایداری است.
مدیریت مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی فرهنگ و ادب پایداری بینیاز از تأدیب پیوستهی خویش به ادب پایداری نیست، برای اینکه دائماً بتواند این نعمتهای ارزنده را که اغلب پوشیده و پنهان و بیهیاهو به کار و فعالیت مشغولاند، کشف کند، برکشد، پروبال دهد، به دید آورد. بخش مهمی از ادب پایداری از طریق کمک به پایدارساختن اینگونه منابع است که به فرهنگ «تبدیل» و «مانا» و «جاویدان» میشود.
*نویسنده و پژوهشگر مرکز مطالعات و تحقیقاتی فرهنگ و ادب پایداری
انتهای پیام/