حاشیهای بهنام پلاسکو در "چهارراه استانبول"
سومین روز جشنواره فجر با اکران «چهارراه استانبول» ساخته مصطفی کیایی در سینمای رسانهها همراه بود.
خبرگزاری تسنیم ــ مهدی مافی:
هالیوود سالهاست که بر اساس اتفاقات روز جامعه و دنیا به تولید آثار سینمایی میپردازد. روزآمدی یکی از ویژگیهای اصلی هنر ــ صنعتی مثل سینما در آمریکا است. این موضوع آنقدر عادی و سریع اتفاق میافتد که گاهی دیده شده در مورد یک واقعه کمپانیهای بزرگ هالیوود تا کنون چند فیلم و بعضاً سریال ساختهاند. اوضاع وقتی خراب میشود که میبینیم آنها برخی از حوادث تاریخی کشورهای دیگر از جمله ایران را هم با خوانش خودشان در قالب آثار سینمایی و تلویزیونی تولید کردهاند و این وضع وقتی خرابتر میشود که شاهد باشیم بدنه سینمای کشور ما اصلاً احساس مسئولیتی برای ثبت ماجراهای ملی ــ میهنی و سرگذشت جمعیمان نمیکند، بهطوری که احتمالاً تا چند سال بعد بچههای ما اگر بخواهند ماجرایی تاریخی، سیاسی و اجتماعی در مورد کشور خودمان را ببینند یا در مورد آن تحقیق کنند باید سراغ آثار سینمایی خارجی در مورد آن بروند.
صرف اینکه در چنین شرایطی مصطفی کیایی احساس مسئولیت کرده تا یکی از تلخترین ماجراهایی را که اخیراً در کشورمان اتفاق افتاد بهتصویر بکشد خود جای تقدیر دارد، فارغ از اینکه «چهارراه استانبول» توانسته دین خودش را به شهدای آتشنشان پلاسکو ادا کند یا نه! کیایی از روز اولی که وارد سینما شد با مخاطب این عهد را بست که مدل متفاوتی از فیلمها را تولید کند، فیلمهایی که حتماً قهرمان دارند و حتماً داستانگو هستند. در آثار کیایی خبری از پایان باز نیست و در نهایت چیزی به خود مخاطب واگذار نمیشود تا بیرون از سالن او را بهچالش بکشد. ساختههای او ترکیبی از فیلمفارسی و آثار جریان اصلی هالیوودی است. بسیاری از قهرمانهای فیلمهای کیایی بهدنبال عدالت هستند و ضدقهرمان کسی است که حقی را پایمال کرده و با ایستادن روی شانههای دیگران به جایی رسیده، در عین حال کارگردان «خط ویژه» نشان داده از المانهای پاپ در جامعه استفاده سریع کرده و پای آنها را به فیلمهایش باز میکند، مثل تکهپرانیهای سیاسی بعضاً بیمورد و خارج از چارچوب فیلمش که حتی گاهی محلی از اعراب هم ندارند، استفاده از موسیقیهای خاص، کنایه به وقایع اجتماعی یا اشاره به هرچیزی که ممکن است باعث بهبود ارتباطش با بدنه مخاطبانش شود. شاید آتشسوزی پلاسکو هم در همین بخشبندی قرار گیرد و بهعنوان یکی از موارد جلب توجه به فیلم تازه کیایی باشد، چرا که اگر میخواسته بهسمت روایت یک حماسه برود، اصلاً موفق نبوده. آتشنشان فیلم «چهارراه استانبول» یک تیپ منفعل با بازی مهدی پاکدل است که به هیچ عنوان نتوانسته نزدیک به یک قهرمان ملی شود، خصوصاً اینکه عملاً در خود فیلم هم شخصیتهای دیگری قهرمان داستان هستند. اما هرچه هست این ماجرا بستر مناسبی برای روایت داستان اوست.
«چهارراه استانبول» انگار ادامه منطقی «بارکد» است، همان زوج دوستداشتنی فیلم قبلی، محور روایت فیلم جدید قرار گرفتهاند که این بار بهخاطر عدم اقبال مردم به کالای ایرانی در مضیقه هستند. بهرام رادان و محسن کیایی بهخوبی توانستهاند ارتباطی دوطرفه را بین خودشان و مخاطب برقرار کنند، چه وقتی شوخی میکنند و چه وقتی به سر و کله هم میکوبند و دعوا میکنند، دو رفیق بامعرفت که مطمئنیم برای هم کم نمیگذارند و اگر هم بینشان شکرآب شود، پشت آن خالی است، از آن دست رفاقتهای آثار فیلمفارسی که دیگر کمتر نمونهاش را در سینمای جدید ایران میبینیم. بازی خود رادان و کیایی هم به هرچه باورپذیرتر شدن این رفاقت کمک شایانی کرده است، خرق عادتی که در «چهارراه استانبول» بهخوبی اتفاق افتاده اما نه در ساحت بازیگری که در حوزه فیلمنامه است. مصطفی کیایی بالاخره راضی شده تا داستانش را بهصورت غیرخطی روایت نکند و خیلی راحت، سلیس و کلاسیک آن را در برابر مخاطب قرار دهد.
فیلمهای قبلی او گاهی این مشکل را داشتند که وقتی داستان را مرتب در ذهن میچیدیم متوجه میشدیم بههمریختگی روایت شاید بهجهت مخفی کردن مشکلات داستانی فیلمنامه و اصطلاحاً سوراخهای قصه بوده، خصوصاً در مورد فیلمی مثل «عصر یخبندان» اما در «چهارراه استانیول» بهنظر میرسد فیلمنامه بهاندازهای پخته شده که دیگر لازم به پوشیدن آن بهوسیله ساختارهای پستمدرن نباشیم و میتوان آن را خیلی راحت روایت کرد. روابط علت و معلولی بهصورتی کاملاً منطقی چیده شده و داستان روی ریل قرار گرفته و جلو میرود، هرچند هنوز هم مشکلاتی هست، بهعنوان مثال وقتی در فیلمنامهای مثل «چهارراه استانبول» روایت دانای کلی داریم که همه حوادث را نشان میدهد، حق نداریم بهخاطر شوکی که چندان هم جذاب از آب در نیامده، حادثه مهمی مثل فرار احد، بهمن و لادن از موتورخانه را از مخاطب مخفی کنیم. این یکی از مهمترین دامهای فیلمنامهنویسی است که کیایی بهقیمت یک شوک، در آن افتاده است، با این حال اما جشنواره امسال آنقدر فیلم بد دارد که «چهارراه استانبول» میان آنها شبیه یک فیلم خوب باشد، حتی اگر خیلی از منتقدان آثار او را جشنوارهای ندانند، باز در قیاس با دیگر فیلمهای امسال نمیتوانند چشمشان را بهروی برخی خوبیهای این فیلم ببندند.
انتهای پیام/*