یادداشت: جنگ نفت و جنگجویان «نجدی»؛ لزوم چارهاندیشی برای حربههای همسایه ناباب + نمودار
چارهاندیشی برای تسلیحات اقتصادی همسایۀ ناباب یک ضرورت است، عربستان تهدید علیحدهای است و دستکم به دلیل بیگانگی ما با ابزارها و روشهایش، همقوارۀ آمریکا و اسرائیل میتواند چشمۀ بحران باشد.
به گزارش گروه دفاتر خارجی خبرگزاری تسنیم، نفت بالاخره به کانال هفتاد دلار بازگشته است. این تنها خبر خوبی نیست که کامها را در تقاطع حافظ و طالقانی شیرین میکند. شیرینتر آن است که نفتیهای ایرانی توانستند بدون تسلیم شدن در برابر فشارها برای کاهش تولید، از عواید رشد 60درصدی قیمتها بهرهمند شوند. این درحالی است که سرسختترین رقیب ما، یعنی سعودیها، برای این رشد قیمت از پنج درصد تولید نفتشان صرفنظر کردهاند. همه چیز برای فراموش کردن روزهای سخت نفت 40دلاری آماده است. غفلت از روندهایی که منجر به وقت ناشناسی بازار هیدروکربنی میشود استقبال از روزهای سخت پیش روست. شاید درنگی بر آنچه در سالهای اخیر بر مهمترین منبع ارتزاق ایرانیان گذشته لازم است تا با شناسایی این روندها برای چارهجویی قدمی برداریم.
در تیرماه سیاهی که اسکلههای خارک میرفت تا با باز شدن راه تانکرها نفسی تازه کنند، چهل دلار سقوط آزاد غیرمنتظرۀ نفت رگهای اقتصاد ایران دوباره به تنگی انداخت. هیچ بحثی در این نبود که عامل سقوط، اشباع بازار توسط سعودیهاست. تنها این سوال مطرح بود که آیا ضررده کردن شرکتهای نفت ماسهای، دلیل اقدام سعودیها به شکستن قیمتهاست یا موضوع به ایران نیز مرتبط است؟ با وجود استبعاد بسیاری از تحلیلگران بازار نفت به نظر میآمد شواهد برای اینکه اساس موضوع سیاسی بوده بیش از کافی است.
این حقیقتی است که عربستان بازی کردن با برگۀ نفت را سی سال بود کنار گذاشته بود. آخرین بار آنها در 1985 تولید نفت خود را چهار برابر کردند و به تبع آن قیمتها یک چهارم شد. چهار سال بیشتر نیز طول نکشید تا با فروپاشی شوروی نتیجه مد نظر سعودیها و البته آمریکاییها از این حرکت حاصل شود.
سعودیها البته کار چندان بزرگی نکرده بودند. منتفع اصلی یک دهه پرواز در اوج قیمت نفت پس از جنگ یوم کیپور هرچند خود سعودیها بودند، اما اصرار عربستان برای دیکتۀ قیمتهای بالای اوپک بر بازار منجر به افت تولیدشان از 10 به 3.5 میلیون بشکه شده بود.[1] بر این اساس زمانی که اشارتهای ریگان برای شکستن قیمت رسید عربستان انگیزه اقتصادی لازم برای پایان دادن به سلطه اوپک بر قیمتها را داشت. این اقدام پایانی بر نقش فعال اوپک و خصوصا عربستان، در قیمتگذاری نفت بود. از آن زمان سعودیها تنها به لفاظی در مورد قیمتها مشغول بوده اند و عمل پای میز معامله نگاهشان به شاخص برنت بوده است و بس. به علاوه آنها هیچگاه وارد معامله با واسطهها و بورس بازها نمیشدند و این منجر به تراز شدن تولیدشان با نیاز مصرف کنندگان واقعی و عدم امکان اضافه تولید میشد.[2]
این وضعیت ربع قرنی ادامه داشت تا آنکه نسل جدید و جری تصمیم سازان عربستان از تخم سر درآوردند. نمونهای نخستین از این نسل را باید نواف عبید دانست؛ چهرهای که سالهاست نقشی مشابه یوسف العتیبه را برای سعودیها در واشنگتن بازی میکند و سخت برای جهت دهی به مراکز تصمیمگیر در تکاپوست. آخرین باری که عبید دست به قلم برداشت و پس از اغتشاشات دی ماه امسال در یو.اس.ای تودی مطلبی نوشت[3]، مضمون آن تفاوت چندانی با آنچه که 10 سال پیش در واشنگتنپست نوشته بود نداشت.[4] پیام ساده بود: پایان دادن به رویکرد محافظهکارانه عربستان نسبت به سیاسیسازی نفت. مقالۀ پر سر و صدای نخستین نواف منجر شد مدتی ملک عبدالله فاصله او را از تریبونهای رسمی عربستان بیشتر کند و حتی گفته میشود موضوع عزل ترکی الفیصل از سفارت در آمریکا به همین مقاله باز میگردد.[5] با این حال در عمل سعودیها ایدۀ وی را پسندیده بودند و دو سال بعد همان را اجرایی کردند. نخستین درهای که در نمودار سابق میبینید ثمرۀ همان تغییر سیاستی است. سیاستی که آثار آن را در آشفتگیهای اقتصادی پایان دور نخست ریاست جمهوری احمدی نژاد و تبعات آن در آشوبهای سیاسی بعدی میتوان کاملا احساس کرد.
به هر ترتیب تنها موجی با قدرت انقلابهای عربی بود که میتوانست تمام توجهات عربستان را از بازی جدید خود با ایران منصرف کند و قیمتها را بالا بکشد. با آغاز انقلابهای جهان عرب این دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس بودند که بسیار بیش از ایران نیاز به دلار داشتند. با از دست رفتن نیمی از بازار نفتی ایران به واسطه تحریمها و بلعیدن بازار عراق و لیبی جنگ زده، تولید ناخالص سعودیها که در 2010 همچون ایران حدود پانصد میلیارد دلار بود، دو سال بعد به حدود دو برابر تولید ناخالص ایران رسیده بود. سیل دلارها برای اینکه بدون توجه به نق زدنهای غرب به سرکوب انقلابهای عربی بپردازند نیز به خوبی کفاف میداد.
خوب! اگر برای نشان دادن اینکه راه را درست میرویم معجزه هم لازم بود، سعودیها این معجزه را اکنون به عیان دیده بودند. با همین ذهنیت، زمانی که اوضاع در قاهره مرتب شد و حتی پیش از آنکه زمزمههای رفع تحریم ایران برخیزد، سعودیها از تمایل خود برای شکستن قیمتها برای تضعیف بنیۀ اقتصادی ایران سخن میگفتند.[6] بعدها نیز دوستان عمانی ما بر اساس اطلاعات دستاولشان تایید کردند که بین قیمتهای برنت و مسائل عربستان با ما رابطهای مستقیم بوده است.
همچنان نمیتوان منکر شد که موضوع در حاشیه نگاه داشتن نفت ماسهای، سوختهای جدید، و تثبیت جایگاه خود به عنوان فروشندۀ باثبات نقشی مهم در سیاست تخفیفدهی عربستان داشت. اما تمام این موارد موضوعاتی بلندمدت بود که نمیتوانست توجیه کنندۀ افت و خیزهای دفعی و با اهداف تنظیم شدۀ زمانی باشد. نحوۀ عملکرد سعودیها به نحوهای بوده که تغییر قیمتها به شکل شُک آور بوده و سازمان اقتصادی کشور هدف را زمینگیر کند. به علاوه زمان ورود شک متناسب با امکان انتقال فشار اقتصادی به سطح سیاسی انتخاب شد. بر اساس این مکانیسم آنچه بعد از برجام تحقق یافت جلوهای دیگر از خروج عربستان سلمانی از رویکرد محافظه کارانۀ سابق بود.
خرداد 93 بود که سعودیها شروع به دادن تخفیفهای ویژه به مصرف کنندههای عمدۀ آسیایی[7] کردند و یک ساله قیمتها نصف شد. چند ماه بعد عبید مقالۀ دیگری نوشت و در آن وعده داد با سیاست جدید سعودی کمر اقتصاد ایران خواهد شکست.[8] این بار البته همه چیز آنقدرها هم که تصور میشد بر وفق مراد سعودیها پیش نرفت. برای سعودیها نقطۀ سربهسر قیمت نفت برای گرفتار نشدن در کسری بودجه 85 دلار است. البته آنها میتوانستند با حساب کردن روی 700 میلیارد دلار دارایی خارجی شان برای چند سال از جیب بخورند! با همین ذهنیت بود برنامهریزیها روی قیمتی حدود 60 دلار بسته شد.[9] با این وضع طبیعی بود که سقوط قیمت در درۀ 40 دلاری برای طراحان این برنامه کاملا دستپاچه کننده باشد.
چند اتفاق حساب نشده نیز بساط سعودیها را سخت به هم ریخت. نخست ورود روسها به سوریه، بیش از صد میلیارد دلاری که در پروژۀ شامات خوابانده شده بود را بر باد داد.[10] عاصفة الحزم نیز که با به قدرت رسیدن بن سلمان وزیدن گرفته بود در تعز متوقف شد و روی صنعا و حدیده را به خود ندید. طولانی شدن جنگ در یمن به معنای اضافه شدن بار مالی بیش از پنجاه میلیارد دلاری بر بودجۀ سالانۀ عربستان بود.[11] از سوی دیگر پاهای لرزان حکومت ولیعهد تمامیتطلب، بدون ولخرجی نمیتوانست استقامت عبور از دوران انتقال قدرت را داشته باشد. این نیز مزید علتی بود برای نیاز غیرمتعارف به اسکناس.
این اتفاقات خیلی زود آثارش را در شاخصهای اقتصادی عربستان نشان داد. صد میلیارد دلار کسری بودجۀ اولین سال پس از سقوط نفت بود؛ رقم دلهره انگیزی که سه سال است همچنان سعودیها را درگیر خود کرده. برای جبران این کسری بودجه چارهای جز استقراض و استفاده از ذخایر ارزی خارجی نبود. دولت عربستان نه میلیارد در خارج و قریب به سی میلیارد دلار را از طریق اوراق قرضه داخلی جذب کرد تا این کسری را پوشش دهد.[12] با این وجود افت مستمر دارایی خارجی از 750 میلیارد دلار در 2014 تا 480 میلیارد دلار در 2017 نشان میدهد عمق مشکل بیش از آن بوده است که با استقراض قابل تعویق باشد.
در همین اثنا ایدههای دیگری هم از حلقۀ ولیعهد بیرون آمد: حراج داراییهای دولتی. نخستین گزینه فروش پنج درصد سهام آرامکو بود که گمان میرود پنجاه تا صد میلیارد دلار برای خزانۀ ریاض آورده خواهد داشت.[13] برای تحقق این قیمت در عرضه سهام آرامکو، افزایش قیمت نفت لازم بود. همین نیز انگیزهای شد تا سعودیها با فوریت هرچه تمام قیمتها را تا 2018 بالا بکشند. در کنار آرامکو دویست میلیارد دیگر هم برای فروش به بخش خصوصی فهرست شده است.[14] این رقم به قدری درشت است که با کل درآمد یک دهه برنامۀ خصوصیسازی ایران برابری میکند. با این حال امیر خوشاشتها برای تکمیل برنامههای تخیلیاش مجبور شده است صد میلیارد دیگر را هم با سناریوهای پلیسی از دیگر میلیاردرهای سعودی باج بگیرد.
باری! طرح سعودیها برای خم کردن کمر اقتصاد ایران این بار دردسر بزرگی را برایشان به بار آورد. اما باید واقعبین بود! سعودیها هرچند با این اقدام خصوم پارسی خود را حقیقتا دچار بحران کردند اما فاصلۀ اقتصاد خود را با یک بحران واقعی به خوبی حفظ کردهاند. عربستان در سالهای پایانی قرن گذشته وضعیتی را تجربه کرده است که ذخایر ارزی اش تا ده میلیارد دلار پایین آمده بود. از زمان سقوط قیمتها در میانه دهۀ هشتاد میلادی عربستان تا یک دهه کسری بودجه 10 تا 25 درصدی را با مصرف ذخایرش تاب آورد. اما حتی زمانی که این ذخایر رو به اتمام گذاشت آسیبی به ارزش ریال نرسید. علت موضوع را عمدتا باید در توان استقراض داخلی عربستان جستجو کرد. ریاض تا سال 2000 توانسته بود 133 میلیارد دلار به بانکهای داخلی خود اوراق قرضه بفروشد.
به هر ترتیب اکنون شرایط برای آنها به مراتب بهتر از دورههای ریاضتی سابق است. سعودیها بیش از 500 میلیارد دلار تا رسیدن به لبه پرتگاه فاصله دارند. با قوت گرفتن دوباره قیمت نفت سرعت لحظهای حرکت سعودیها به سمت این پرتگاه از 50 میلیارد دلار در سال نیز کمتر شده است. بنابراین غول نفتی همسایه همچنان میتواند برای ما بحرانساز بماند. همین درک نیز منجر شده است که سعودیها آسوده خاطر ریسک کرده و بر روی پروژههایی همچون آنچه در دیماه سال جاری گذشت، سرمایهگذاری کنند.[15]
بدون چارهاندیشی برای تسلیحات اقتصادی همسایۀ نابابمان، تکیه بر برتری نظامی نخواهد توانست راه حلی بنیادین برای رفع تهدیدها باشد. روابط ما با قدرتهای فرامنطقهای نیز، چه خوب و چه بد، تاثیری رادیکال بر مسئله خصومت عربی نخواهد داشت. عربستان تهدید علیحده ای است، و دستکم به دلیل بیگانگی ما با ابزارها و روش هایش، همقوارۀ آمریکا و اسرائیل میتواند چشمۀ بحران باشد.
پژوهش: حمید عظیمی - اندیشکده مرصاد
..........................................
منابع:
[1]. Luciani, Giacomo. "From price taker to price maker? Saudi Arabia and the world oil market." Saudi Arabia in Transition. Insights on Social, Political, Economic and Religious Change, 2015, P. 72.
[2]. http://foreignpolicy.com/2012/04/18/how-to-lower-the-price-of-oil/
[3]. https://www.usatoday.com/story/opinion/2018/01/07/wielding-oil-weapon-against-iran-best-way-end-its-oppressive-regime-david-rivkin-nawaf-obaid-column/1005225001/
[4]. http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2006/11/28/AR2006112801277.html
[5] . http://www.islamicpluralism.org/156/the-curious-case-of-nawaf-obaid-and-prince-turki
[6]. https://www.ft.com/content/9e1ccb48-781c-11e1-b237-00144feab49a &
https://www.theguardian.com/world/2011/jun/29/saudi-arabia-prince-turki-arab-spring-iran
[7]. http://foreignpolicy.com/2014/12/18/why-would-the-saudis-crash-oil-markets-iran/
[8]. https://www.reuters.com/article/us-saudi-oil-column/determinants-of-a-new-saudi-oil-policy-nawaf-obaid-idUSKCN0JG13K20141202
[9]. https://www.wsj.com/articles/saudi-arabia-believes-oil-prices-could-stabilize-around-60-a-barrel-1417623664 &
https://www.reuters.com/article/us-saudi-oil-column/determinants-of-a-new-saudi-oil-policy-nawaf-obaid-idUSKCN0JG13K20141202
[10]. http://iuvmonline.com/en/12206
[11]. https://www.al-monitor.com/pulse/originals/2017/08/iran-saudi-arabia-war-yemen-houthis-outflanking.html
[12]. http://www.aljazeera.com/news/2017/06/mysterious-fall-saudi-foreign-reserves-170627175710850.html
[13]. https://www.brookings.edu/blog/markaz/2017/06/06/the-saudi-aramco-ipo-is-a-game-changer-for-the-saudi-economy/
[14]. https://www.reuters.com/article/us-saudi-privatisation/sale-of-the-century-300-billion-saudi-state-sell-off-moves-slowly-idUSKBN1DV45J