ماجرای عکاسی که یک مجروح را دو کیلومتر روی دوشش حمل کرد

ماجرای عکاسی که یک مجروح را دو کیلومتر روی دوشش حمل کرد

چهار تن از عکاسان جنگ طی یک نشست تخصصی به بیان خاطرات ناگفته و محدودیتهای عکاسی در دفاع مقدس پرداختند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نشست تخصصی «نگاهی به عکاسی جنگ، محدودیتها و ناگفته‌ها» با حضور عکاسان دفاع‌مقدس همچون علی فریدونی، بهرام محمدی‌فرد، ساسان مؤیدی و عربعلی هاشمی، عصر امروز در گالری سلام برگزار شد. این گالری هم‌اکنون میزبان نمایشگاه عکس «آتش سرد» با بیش از 100 عکس دیده‌نشده از دوران دفاع مقدس است.

در این نشست عکاسان دفاع مقدس به پاسخگویی به سوالات خبرنگاران و بازدیدکنندگان نمایشگاه «آتش سرد» پرداختند که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید:

سوال: عکاسان جوان چگونه می‌توانند کار خود را با عکاسی حماسی آغاز کنند؟

فریدونی: در شرایط امروز کشور لزومی ندارد که عکاسان جوان کار خود را با حماسه شروع کنند. عکاس مستندکاری است که موظف به ثبت همه صحنه‌هاست و هر فریم، زمان خودش را دارد اما انتخاب فریمها به عهده سردبیر یک رسانه است و از حیطه اختیارات عکاس خارج است. عکاس فقط وظیفه دارد که بدون اغراق به ثبت صحنه‌ها بپردازد. ما بنا بر گستردگی آن عملیات حدود 20 عکس به نشریه ارائه می‌دادیم و آنها 4 یا پنج فریم عکس را انتخاب می‌کردند.

مؤیدی: در زمان فعالیت ما در نشریات، عکاس عکس می‌گرفت و سردبیر و هیئت تحریریه به گزینش عکسها می‌پرداختند اما الان همه چیز عوض شده یعنی عکاس هم خودش عکس می‌گیرد و هم عکسها را انتخاب می‌کند و هم برای آنها کپشن می‌نویسد.

سوال: آیا از جنگ در سایر کشورها نیز عکاسی کرده‌اید؟

مؤیدی: من سابقه عکاسی از جنگ کردها در کوبانی را نیز داشته‌ام البته دردسرهای زیادی را نیز در عکاسیهای خارج از کشور متحمل شدم مثلا 48 ساعت در ترکیه بازداشت بودم. من در این سالها آنقدر درگیر عکاسی بودم که حتی بزرگ‌شدن بچه‌هایم را نیز احساس نکردم یعنی خانواده ما هم مثل خود ما در این راه رنج کشیدند.

سالیانه چند کودک در جهان به روی مین رفته و کشته می‌شوند؟ پس هنوز هم جنگ تمام نشده است. یک روز به آسایشگاه جانبازان اعصاب و روان بروید تا بفهمید که جنگ هنوز تمام‌نشدنی است.

فریدونی: من هم از جنگ عراق و کویت عکاسی کرده‌ام.

سوال: در شرایط بحرانی جنگ چگونه می‌توانستید تمرکز خود را برای عکاسی حفظ کنید؟

فریدونی: سال 60 که جنگ اوج گرفت «ستاد تبلیغات جنگ» شکل گرفت و در آنجا به عکاسان و خبرنگاران آموزش داده می‌شد تا برای کار در شرایط بحرانی جنگ آماده شوند؛ البته ما قبل از تشکیل این ستاد نیز در جبهه‌ها حضور داشتیم. باید این را نیز گفت که در طول سالهای جنگ هیچ‌گاه به عکاسان برای انتخاب منطقه حضور خود و یا انتخاب سوژه‌ها تحمیل نشد و تمامی عکاسان با جرئت و تمایل خودشان عکاسی می‌کردند؛ من با همان جرئتی که در جنگ پیدا کردم موفق شدم از ماجرای هواپیماربایی، عکاسی کنم که آن عکسها پس از 25 سال در خانه هنرمندان به نمایش گذاشته شد.

ما زمانی که در زمان ورود به مناطق جنگی متوجه شدیم که هیچ تفاوتی با رزمندگان نداریم و خواب و خوراک ما مشابه آنهاست فقط آنها سلاح به دست می‌گیرند و ما دوربین.

مؤیدی: تماشای صحنه‌های رشادت رزمندگان به ما انرژی می‌داد و باعث می‌شد ترس‌مان بریزد. تلخ‌ترین عملیاتی که در آن حضور داشتم کربلای 5 بود؛ در این عملیات برای هر متر آزادسازی خاک ایران خون دادیم.

محمدی‌فرد: من در سالهای جنگ با شهید چمران ارتباط نزدیکی داشتم؛ شهید چمران کسی بود که جلوتر از همه رزمنده‌ها حرکت می‌کرد و رزمنده‌ها به دنبالش می‌آمدند نه اینکه نیروها را عازم رزم کند و خودش بماند. البته بعدها بی‌انصافی‌های زیادی درباره شخصیت ایشان شد که بسیار زننده بود.

سوال: اگر خدای نکرده باز هم جنگ رخ دهد حاضر هستید به عکاسی از آن بپردازید؟

مؤیدی: البته اگر عکاسان جوان که ماشاالله پرتعداد هم هستند به ما فرصت بدهند.(می‌خندد)

فریدونی: بله قطعاً حاضرم این کار را انجام بدهم. من عکاسی را با درگیریها شروع کردم؛ از پیش از پیروزی انقلاب به ثبت تصاویر تظاهرات و درگیریهای خیابانی پرداختم و پس از انقلاب ابتدا در درگیریهای مرزی و سپس در جبهه‌های جنگ تحمیلی حضور داشتم. می‌توانم بگویم عکاسی از درگیریها برای من تبدیل به یک سبک شده است.

سوال: آقای هاشمی شما در حین عکاسی از صحنه‌های جنگ، جانباز شده‌اید؛ خاطره روزی که مجروح شدید را تعریف کنید:

هاشمی:در یکی از عملیاتها تانکی را دیدم که بی‌حرکت بود و من به گمان اینکه سرنشینان تانک کشته شده‌اند به بدنه آن تکیه دادم تا بتوانم از یک تانک دیگر عکس بیندازم که ناگهان شلیک کرد و موج انفجار مرا پرتاب کرد و باعث شد پرده گوشم پاره شود؛ سپس دوست عزیزم آقای فریدونی من را روی دوش خود گرفت و حدود 2 کیلومتر پیاده حمل کرد تا به بیمارستان صحرایی رساند. در آنجا چند آمپول تزریق کردم و وقتی که کمی حالم بهتر شد به بیمارستانی در تهران منتقل شدم.

من تا قبل از این مجروحیت که در سال 65 رخ داد در اکثر عملیاتها حضور داشتم و به ثبت تصاویری از حماسه‌آفرینی رزمندگان پرداختم که این تصاویر، ماندگار شد.

تصاویری از نشست تخصصی «نگاهی به عکاسی جنگ، محدودیتها و ناگفته‌ها» را مشاهده می‌کنید:

انتهای پیام/

 

.

 

نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
نمایشگاه عکس آتش سرد
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران