کار دولت در ایجاد زیستبوم فناوری شبیه شهرداریها است
کار دولتها از بعضی جهات شبیه به شهرداریهاست؛ شهرداریها وظیفه دارند خیابان، اتوبان و بزرگراه بسازند؛ اینکه مردم از این جادهها چه استفادهای میکنند و به کجا میروند به شهرداری ربطی ندارد؛ عین این قضیه در زیستبوم فناوری وکارآفرینی فناورانه صدق میکند
به گزارش گروه علمی باشگاه خبرنگاران پویا؛ پرویز کرمی؛ دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانشبنیان در باب «زیستبوم فناوری» یادداشتی نوشته و یک نسخه از آن را در اختیار ما قرار داده است:
«زیستبوم فناوری فرمایشی نیست؛ با بخشنامه و تخصیص بودجه و اقدام عاجل مقامات بلندپایه حاصل نمیشود.
بعضی کشورهای همسایه که از فروش نفت و منابع و مراودات اقتصادی درآمد خوبی دارند، چنین میپندارند که با پول و ارتباطات خارجی میتوانند زیستبوم هنر یا علم و فناوری پدید آورند؛ مثلا در شارجه با پرداخت هزینهای گزاف، شعبهای از موزه لوور را تأسیس کردهاند که این موزه از حیث معماری و داراییهای هنری، ارزشمند است اما اگر کسی گمان برد که وجود این موزه میتواند به رونق هنری منطقه کمک کند، سخت در اشتباه است.
این موزه لوور نیست که هنرمند تربیت میکند و بازار هنری را رونق میبخشد بلکه از سرریز حضور هنرمندان و از رونق بازار هنری است که لوور در پاریس تأسیس میشود؛ در واقع حضور دانشمندان و دانشجویان و اهل علم است که به شهری مثل آکسفورد رونق علمی میبخشد.
البته بعد از اینکه آکسفورد هویت علمی پیدا کرد آنگاه تأثیر و تاثرش دوسویه بلکه چند سویه میشود؛ ابتدا این دانشمندان هستند که دانشگاه میسازند اما وقتی دانشگاه تأسیس شد، آنگاه این دانشگاه است که دانشمند تربیت میکند.
از حاصل تعامل طبیعی و خودجوش مراکز علمی و فناوری با اهل علم است که زیستبوم علم و فناوری تأسیس میشود و روی همین حساب است که تأسیس و تشکیل این زیستبوم محتاج نشاط و شادابی است.
امید و نشاط و شادابی نشانههای بارز حرکات خودجوشند؛ هرگاه که در آدمی انگیزهای برای نوآوری، ابداع، کشف، اختراع، خلاقیت، تولید و طراحی پدید آید، پیشقراولش شادابی و نشاط است که به منصه ظهور میرسد.
این شادابی، نشاط و جوشش درونی است که امکان اتفاق و اتحاد را به وجود میآورد؛ بنابراین تا مردان و زنان باانگیزه پیدا نشوند تا درونشان نیرویی برانگیزاننده قلیان نکند، اتحاد و اتفاقی هم صورت نمیگیرد.
اگر همه مدیران جمع شوند و میلیونها دلار روی هم بگذارند تا جانهای شیفته را با هم متفق کنند، مادامیکه جانهای شیفته دل به دل هم ندهند و در ذیل یک تصمیم و در سایه یک اراده مشترک قرار نگیرند، اتفاقی هم نمیافتد.
نیازی به برهان نیست؛ کافی است بازگردیم به گذشته و تمام تجارب موفق و به نتیجه رسیده را بررسی کنیم تا ببینیم هیچ نیروی محرکهای به اندازه شیفتگی و خلجان درونی نمیتواند مردمان را گرد هم بیاورد.
کافی است دو نفر به یک تصمیم مشترک برسند و بخواهند کاری را به سرانجام برسانند؛ اینکه حافظ در قرن هشتم میگوید آری به اتفاق جهان میتوان گرفت، منظورش همین است که اتفاق و اتحاد هر مانعی را از سر راه برمیدارد.
بیپولی در حالت عادی مانعی جدی و بازدارنده است اما آدمهای باانگیزه و بانشاط، در سایه اتحاد بهراحتی میتوانند این مانع را از سر راه بردارند؛ مگر نه اینکه اکثر شرکتهای دانشبنیان پیشرفته و موفق کارشان را از زیرپله و در نهایت فقر و ناداشتی شروع کردهاند؟
نیرویی که میتواند بر مشکلات فایق آید، یک انرژی درونی است نه یک اقدام تشریفاتی.
البته نباید اقدامات بیرونی را نفی کرد؛ سیستم اداری را باد طوری سامان داد که بستر مناسب را برای ایجاد وفاق، همدلی و نشاط فراهم آورد همینطور موانع بانکی و حقوقی.
البته خود همین عبور از موانع نیز بخشی از موفقیت به حساب میآید؛ اینکه چند جوان دانشآموخته و متخصص در کنار هم کسبوکار نوپا و کوچکی راه بیندازند و بتوانند از موانع اداری و حقیقی و مالی و مشکلات عبور کنند، قطعا انگیزهشان برای رسیدن به هدف نهایی دوچندان میشود اما این توفیقات وجود و حضور موانع را توجیه نمیکند.
برای پدیدآوردن زیستبوم فناوری و کارآفرینی همین که بستر لازم را فراهم آوریم، کافی است.
کار دولتها از بعضی جهات شبیه به شهرداریهاست؛ شهرداریها وظیفه دارند خیابان، اتوبان و بزرگراه بسازند؛ اینکه مردم از این جادهها چه استفادهای میکنند و به کجا میروند و از کجا میآیند، به شهرداری ربطی ندارد اما وظیفه او حکم میکند که بستر را فراهم آورد تا مردم به کار و زندگیشان برسند.
حالا اگر دزدی یا قاتلی هم در این خیابانها تردد کند موضوعی نیست که شهرداری نگرانش شود یا بخواهد کار را متوقف کند؛ عین این قضیه در مورد زیستبوم فناوری و کارآفرینی فناورانه هم صدق میکند.
دولت کار خاصی نباید انجام دهد، بخشنامههای زیادی هم نباید صادر کند، همین که تسهیلگری کند و زمینه و بستر لازم را برای این کار فراهم آورد، کافی است تا از قبل آن جانهای شیفته یکدیگر را بیابند؛ با هم متفق شوند و در ذیل اراده و انگیزههای والا و واحد کنار هم جمع شوند و همتشان را مصروف یک هدف خاص کنند.
جز این فکر کنیم به بیراهه خواهیم رفت.
بعد از چند سال برای عقب نماندن از دنیا و برای بودن در کاروان جهانی مجبوریم با پول و رفتارهای فرمایشی جبران مافات کنیم و زیستبوم فناوری و هنر را بخریم و تزئینی و دکوراتیو به دنیا نشان دهیم که ما هم چیزهایی داریم.
حال آنکه علم و هنر جوششی هستند و تا از درون نجوشند، نداریم و نخواهیم داشت؛ پس تسهیلگری و آماده کردن زیرساختها برای شکلگیری زیستبوم کارآفرینی را انجام دهیم تا با قوت و سرعت بیشتری در این مسیر حرکت کنیم.»
انتهای پیام/