تکرار/کودتا و تغییر رویکرد
"رضاخان بهصراحت دستور ترویج موسیقی غربی و برخورد با کسانی را میدهد که بر تقویت موسیقی ملی پای میفشردند..."
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، عباس سلیمی نمین رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در یادداشتی درباره توجه رضاشاه به موسیقی در ایران نوشت که "رضاخان بهصراحت دستور ترویج موسیقی غربی و برخورد با کسانی را میدهد که بر تقویت موسیقی ملی پای میفشردند."
متن یادداشت سلیمینمین به شرح زیر است:
اطلاع از اینکه اولین هنرستان موسیقی توسط رضاخان به سال 1312 تأسیس شد چه قضاوتی را در وهله نخست به ذهن دریافت کننده آن متبادر میسازد؟ بی تردید تلقی اولیه خدمتی به این هنر دارای قدمت در ایران خواهد بود، اما آیا بهتر نیست از این سطح فراتر رویم و لایههای زیرین چنین اقداماتی را نیز به مطالعه بنشینیم؟ چراکه پدیدهها میتوانند ظاهر و باطنی داشته باشند و صرفاً ظاهر آنها نمیتواند ما را به برداشت درستی رهنمون سازد.
برای روشن تر شدن این مسئله نگاهی به کتاب " تاریخ موسیقی ایران " میافکنیم؛ در این اثر میخوانیم "از آنجا که رضاشاه سعی در تضعیف فرهنگ و موسیقی ملی و محلی و جایگزینی فرهنگ غربی داشت، همه امکانات را در جهت گسترش این اهداف و ارتقاء فرهنگ غربی قرار میداد. این ویژگی در کلیه زمینههای فرهنگی و هنری عصر او نمودار است. هدف از تأسیس " اداره موسیقی کشور" تقویت و جایگزینی موسیقی غربی بر موسیقی ایرانی بود، به طوری که پایه موسیقی کشور یکجانبه و فقط بر اساس قواعد و گام های موسیقی غربی نهاده شد.
نقض این اقدام در رشد و ترویج موسیقی غربی و چاپ کتب و نشریات مربوط به آن نبود بلکه در پایهگذاری روش آموزش موسیقی ایرانی بر اساس قواعد موسیقی غربی بود. اگر هدف آموزش هنرآموزان به شیوه جدید و علمی موسیقی در جهت ارتقاء و رشد موسیقی ملی بود و پیشبرد موسیقی غربی و ملی همپای، مانند شیوه وزیری صورت میگرفت این اقدام بسیار سودمند و مترقی محسوب میشد ولی امکانات وسیع " اداره موسیقی کشور" و آموزش موسیقی علمی نه تنها در جهت رشد و اعتلای موسیقی ملی قرار نداشت بلکه بر عکس در جهت حذف این موسیقی و رشد یکجانبه موسیقی غربی بود و هدف از آموزش اصولی قواعد علمی موسیقی این نبود که هنرمندان بتوانند روح ملی خود را بهتر بیان کنند. چنان که ذکر شد، موسیقی ایرانی از مدرسه حذف و شیوه وزیری که در جهت ارتقاء وشکوفایی موسیقی ملی بود کنار نهاده شد. (تاریخ موسیقی ایران، روح انگیز راهگانی ،انتشارات سرو،سال1377،ص466)
شاید این شائبه به وجود آید که محقق و نویسنده اثر، برداشتهای شخصی خود را در تاریخ نگاری دخالت داده است.گرچه این تصور از حقیقت به دور است. اما برای دقیقتر شدن در تشخیص واقعیتها به اسناد مراجعه میکنیم از جمله سندی که متن ابلاغیه وزارت فرهنگ را که طی آن وظایف اداره موسیقی مشخص شده در معرض قضاوت همگان قرار میدهد: "آقای سروان مین باشیان ، رئیس اداره موسیقی کشور! پیرو ابلاغ شماره 23519 مورخه 6/7/1317 حسب الامر اعلیحضرت همایون شاهنشاهی مقرر گردیده که ادارهای به نام اداره موسیقی کشور در این وزارتخانه به منظور تغییر موسیقی کشور و برقرار نمودن اساس آن بر روی اصول و قواعد و گام های موسیقی غربی تأسیس گردد. وظایف کلی اداره مزبور به قرار زیر است:
1- ساختن و انتشار قطعات موسیقی و سرود و تألیف کتاب ها طبق اصول و آیین موسیقی جدید و متداول نمودن قطعات و کتاب ها و روشهای موسیقی ادبی - علمی و موسیقی غربی.
2- تأسیس مجله موسیقی و نشر مقالات و تشکیل کنسرت ها و نمایش و مجالس سخنرانی و ضبط و نقل صوت برای آشنا کردن اذهان و تعمیم موسیقی جدید بین اهالی کشور.
3- نظارت در تألیفات و مقالات و قطعات و کتب و نت موسیقی و کنسرت ها و نمایش ها و سایر اموری که ارتباط با موسیقی دارد و جلوگیری از آنچه موافق موسیقی جدید نباشد.
4- تنظیم مقررات برای کسانی که به فن موسیقی اشتغال میورزند و صدور پروانه برای آنهایی که میخواهند از این راه امرار معاش کنند.
5- تربیت معلم و هنرپیشه در جمیع رشته های مرتبط با موسیقی.
6- تعلیمات موسیقی و سرود در آموزشگاه های دولتی و ملی و تنظیم برنامه و مقررات برای هر یک از آن ها.
کفیل وزارت فرهنگ-اسماعیل مرآت (موسیقی ایران از آغاز تا امروز ،غلامرضا جوادی ،انتشارات همشهری ،سال 1380 ص470)
همانگونه که از این سند بر میآید رضاخان بهصراحت دستور ترویج موسیقی غربی و برخورد با کسانی را میدهد که بر تقویت موسیقی ملی پای میفشردند؛ بنابراین قضاوت ظاهری نمیتواند ما را به حقیقت نزدیک سازد. در آستانه کودتای سوم اسفند 1299 که منجر به برکشیدن رضاخان توسط بیگانه شد میبایست به جهتگیری عملکردهای صورت گرفته بعد از کودتا توجه ویژهای مبذول داشت که آیا در راستای تأمین نظرات قدرتهای سلطهگر بود یا منافع و شئونات ملت ایران.
یا برای نمونه در مورد انگیزه ادغام مؤسسات آموزش عالی توسط رضاخان و تشکیل دانشگاه تهران در کتاب تحقیقی "تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی" میخوانیم "در اواخر سالهای دهه 1920م. دانشجویان چپگرای ایرانی مقیم آلمان دست به تظاهرات و تبلیغات علیه رضاشاه زدند. از جمله در سال 1928م. در طول دیدار با تیمورتاش -وزیر دربار- از آلمان تظاهرات اعتراضآمیزی را انجام دادند... در فوریه 1931م. در کنفرانسی از محصلین انقلابی که در کلن آلمان برگزار گردید{ کنفرانس مزبور}... درباره سرکوب و شکنجه زندانیان سیاسی در ایران گزارشی تهیه و آن را به زبانهای فرانسه، انگلیسی و آلمانی ترجمه کرد و برای مطبوعات اروپا فرستاد... سیاسی شدن دانشجویان در اروپا نگرانی رضاشاه را نسبت به تحصیل در خارج کشور افزایش داد و همین امر عامل و انگیزهای شد تا امر تأسیس دانشگاه تهران که بالاخره در 1313 افتتاح شد با شتاب بیشتری توأم شود." (کنفدراسیون ، تاریخ جنبش دانشجویان ، نوشته افشین متین ، ترجمه ارسطو آذری ، انتشارات شیراز ، سال 78 ، ص 47-50)
نگرانی رضاخان از جنبش دانشجویی بیدلیل نبود و تعطیلی دانشکده فنی به فاصله کوتاهی از تأسیس دانشگاه تهران و تلاش برای تحت کنترل گرفتن دانشجویان این حساسیت را به خوبی روشن میسازد:" در سال1316 اعتصاب دیگری باعث تعطیلی دانشکده فنی دانشگاه تهران شد ."(همان،ص52)
هرچند در این نوشتار مختصر نمیخواهیم صرفاً از منظر این تحقیق به عملکرد رضاخان بپردازیم اما قطعاً برخی اقدامات بعد از کودتای بیگانه خواستههای استبداد را تأمین میکرد؛ همانگونه که ساخت راه آهن شمالی-جنوبی خاستگاهی بیرونی داشت و آن چه پیشگامان از طریق قرار داد رویتر انگلیسی نتوانستند به دست آورند بهسهولت بعد از کودتا بدون کوچکترین سرمایه گذاری به دست آوردند؛ به همین دلیل دکتر مصدق ساخت آن را سه بار خیانت میخواند. (کتاب خاطرات وتألمات دکتر مصدق به کوشش ایرج افشار - انتشارات علمی سال 1365 -صص352-349)
البته اگر بدانیم بند بند قراردادهای استعماری که ملت ایران با مخالفت های گسترده اش ملغی ساخت بعد از کودتا توسط رضا خان عملی شد شاید کمتر به ظواهر بسنده کنیم و برای دست یابی به قضاوتی دقیق ابعاد هر مسئله ای را مورد توجه قرار می دهیم.
انتهای پیام/