پای در دل کارگران فولاد خوزستان

پای در دل کارگران فولاد خوزستان

صدایشان از جمعه گذشته به گوش بسیاری رسید؛ از خطبه‌های نماز جمعه، آنجا که مطالبات به حق خود را در لابه‌لای خطبه‌های امام جمعه اهواز بر زبان راندند و امام جمعه شهر، هم صدایشان را با گوش جان شنید.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، چندین روز است که هوای غبارآلود و خاکی خوزستان به صداهایی زخمی و گرفته و دردآلود قشر محروم و کارگر این خطه نیز آمیخته شده؛ صدای هزاران کارگر شرکت گروه ملی صنعتی فولاد ایران که غمشان، غم رخت و لباس و سفر نوروزی نیست؛ نوروز این روزها حتی جایی در گوشه ذهن آنها هم ندارد؛ کارگران زحمتکش و رنج دیده اهوازی این روزها ماتم بیکاری، بی‌پولی، سفره‌های خالی، نگاه حسرت بار فرزند و شاید کلام سرزنش‌آمیز همسر، هزینه دکتر و درمانی که نیست، قرض‌های پیاپی و انباشت شده، شرمندگی از همسایه و فامیل و مغازه‌داران محله که چوب خط خرید رایگان از آنها ماه‌هاست به پایان رسیده، را دارند.

این کارگران رنجدیده نیروهای شرکت گروه ملی صنعتی فولاد ایران هستند؛ یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تولیدی خاورمیانه که شامل 5 کارخانه تولیدی انواع میلگرد، لوله و ورقه‌های آهنی و‌... است و بیش از 3 هزار نیرو دارد. کشتی این شرکت و هزاران پرسنل آن ماه‌هاست که در دریای مواج و پرتلاطم رکود تولید و رونق فروش و کسب درآمد سرگردان هستند و نگران غرق شدن. این روزها صدای امدادخواهی‌شان هم بلند بلند است و از هر جایی می‌شود آن را شنید؛ از میان صفوف نماز جمعه، کف خیابان‌های اهواز و مقابل ساختمان استانداری خوزستان. با این همه فریاد و اعتراض اما هنوز هیچ پاسخ امیدوارکننده‌ای بر زبان مسئولی جاری نشده تا آنها را کمی آرام کند. این روزها آنها هم به فضای مجازی و یک گروه تلگرامی پناه برده‌اند تا شاید از این طریق صدایشان بهتر به گوش مسئولان برسد و همراهی سایر قشرهای مردمی، تسلابخش دل‌های پردردشان باشد؛ چنانکه تاکنون حمایت نهادهای مختلف استان از جمله بسیج دانشجویی نهادهای مختلف اهواز را طی بیانیه‌های متعدد این نهادها دریافت کرده‌اند.

40روز نه، 4 سال است که در حسرتیم

در بخشی از فضای کانال تلگرامی گروه کارگران این شرکت، اشاراتی هم به حال و روز کارگران شده است؛ آنجا که در پاسخ به سخن مدیرعامل شرکت که گفته بود بخاطر کارگران، 40 روز مداوم از خانواده خود دور بوده است، نوشته اند: آقای موسوی اگر شما 40 روز است که از نزدیک خانواده خود را ملاقات نکرده اید، حداقل خیالتان راحت است که شب سر گرسنه بر بالین نمی‌گذارند و حسرت هیچ نوع خوراکی و تفریحی بر دلشان نمانده است. اگر از آنها دورید با انواع وسایل ارتباطی با آنها در ارتباط هستید. مشکل دارو و درمان ندارند. ولی چهار سال است که ما دلمان برای یک لحظه دیدن خانواده با دل خوش تنگ شده است. چهار سال است اگر چه با هم در یک منزل زندگی می‌کنیم، حسرت یک روز خوش بدون نگرانی در دل ما و فرزندانمان مانده و از شدت شرم از صبر و چهره‌های پر امیدشان به دستان پینه‌بسته ما فرسنگ‌ها با آنها فاصله داریم.
چهار سال است هربار فرزندی در آغوش می‌گیریم، ترس این‌که مبادا درخواستی داشته باشد و نتوانیم برایش فراهم کنیم لذت آغوش را به کاممان زهر می‌کند. چهار سال است اقوام و خویشاوندان ما را به چشم طفیلی‌های مصرف کننده‌ای می‌بینند و از ترس این‌که مبادا پولی جهت قرض از آنها درخواست کنیم از ما فراری هستند. چهار سال است کوچه به کوچه و پس‌کوچه‌های منتهی به منزلمان که از مسیر مغازه‌ها نمی‌گذرد را چون کف دست از بر شده‌ایم مبادا بقال سرکوچه تقاضای نسیه‌اش را بکند... .

برخی از این کارگران با جام‌جم هم گفت‌وگو کردند؛ دلشان پردرد و گلویشان پر از بغض انباشت شده بود، اما خواستند نامشان فاش نشود، تا حال و روزشان از این شرایطی که آن را فقط به زنده ماندن تشبیه کردند و نه زندگی، خراب‌تر نشود.

این کارگران به ما می‌گویند که از آذرماه حقوق نگرفته‌اند؛ یعنی سه ماه تمام. حق بیمه از حقوق پرداخت نشده شان، کسر می‌شود، اما به بیمه تامین اجتماعی و تکمیلی هم واریز نشده، برای همین مهر سیاه تمدید نشده بر دفترچه خود و خانواده شان خورده و هرگاه در این چند ماهه بیماری‌ای سراغ زن و فرزندشان را گرفته، بی‌درمان از کنار آن گذشته‌اند تا درد بیماری‌های جورواجور هم به درد بی‌پولی‌شان اضافه شود.

می‌گویند در چند ماه گذشته که حقوقی نگرفته‌اند، تا توانسته‌اند از دوست و فامیل و آشنا قرض گرفته‌اند و برای خرید مایحتاج اولیه‌شان به تمام مغازه‌های محله رو انداخته‌اند. حالا مجبورند برای گریز از نگاه‌های شماتت‌بار مغازه‌داران مطالبه‌گر، یک راه در آسمان بیابند یا راهی زیر‌زمین برایشان باز شود تا آنها را در مسیر هر روزه کارخانه ورشکسته تا خانه ماتم‌زده بی‌نگاه‌های سرزنش‌آمیز رهنمون شود.

یکی‌شان می‌گوید کل موجودی من، 2000 تومان است و دیگری می‌گوید تمام حساب‌های خودمان و ضامن‌هایمان را بسته‌اند. دیگر حتی توانایی پرداخت قبوض آب و برق و گاز را هم نداریم و عن قریب آنها هم قطع می‌شود. نه می‌توانیم از سمت چپ خیابان و نه از سمت راست خیابان عبور کنیم؛ هر طرف مغازه‌داران طلبکار به انتظار دریافت طلبشان جلوی در مغازه‌ها ایستاده‌اند. فامیل و آشنا هم شماره‌مان را قطع می‌کنند و تمایلی به پاسخگویی به یک بدهکار را ندارند.

کارگران می‌گویند خطوط تولید هر پنج کارخانه شرکت گروه ملی صنعتی فولاد ایران خوابیده و وقتی تولید نباشد، فروشی هم نیست، پول و درآمدی هم وجود ندارد.

آنها از مدیرعامل شرکت هم گلایه دارند که چندی پیش به آنها وعده داد اگر خطوط تولید دو کارخانه لوله‌سازی و تیرآهن سبک راه‌اندازی شود، حقوق کارگران را از فروش محصولات این دو کارخانه خواهد داد. کارخانه‌ها به راه افتاد، اما ریالی از فروش محصول کارخانه‌ها نصیب آنها نشد. حالا مدیرعامل روی آورده به فروش هر گونه ضایعات آهنی و پلاستیکی و به قولی غیرضروری شرکت برای تامین مطالبات کارگران اما مگر می‌شود با فروش این ضایعات حقوق معوقه سه ماه، به میزان هر ماه 15 میلیارد تومان کارگران را پرداخت؟!

مدیرعامل به کارگران گفته مواد اولیه گران است و قیمت فروش محصولات پایین است و تولید با این شرایط به صرفه نیست. گفته بانک ملی باید منابع مالی کارخانه‌ها را تامین کند، درخواستی که بانک ملی اهواز زیربار آن نمی‌رود و می‌گوید تعهدی در این خصوص ندارد.

چرا به اینجا رسیدیم

شرکت گروه ملی صنعتی فولاد ایران اهواز تا پیش از سال 90 یکی از بزرگ‌ترین واحدهای تولیدی خاورمیانه بود که بیش از یک سوم محصولات فولاد کشور (یک‌میلیون و 350 هزار تن) را تولید می‌کرد. این شرکت متعلق به خسروی، معروف به اریا بود که پس از ماجرای اختلاس 3000میلیاردی آریا و اعدام وی، توسط دادستانی کل کشور مصادره و پنج سال اداره شد.

در سال‌های اولیه وضع شرکت و کارگران خوب بود غیر از دو سال آخر که به خاطر جابه‌جایی مداوم مدیران کمی با مشکل مواجه شد. تولید پایین آمد و فروش کم شد و حقوق‌ها چند ماه یکبار پرداخت می‌شد تا درنهایت دادستانی تصمیم به واگذاری شرکت به یکی از طلبکاران یعنی بانک ملی اهواز گرفت؛ در ابتدای سال96 و درحالی که بانک تمایلی به این امر نداشت. بانک چند ماه شرکت را کج دار و مریز اداره کرد تا با مصوبه دولت مبنی بر این‌که بانک‌ها حق ورود به این عرصه‌ها را ندارند، 63 درصد از سهامش را به بخش خصوصی واگذار کرد و البته مدعی شد که تضمین کافی برای راه‌اندازی خطوط تولید و عدم تعدیل نیرو و پرداخت حقوق پرسنل را گرفته است. همه اینها درحالی بود که به گفته کارگران، مدیرعامل جدید شرکت هم در پاسخ به وضعیت کنونی مدعی شده است که بانک به تعهدات خود برای تامین منابع مالی شرکت عمل نکرده، از طرفی بانک مدعی است که هیچ تعهدی در قرارداد برای تامین منابع مالی ندارد و فقط سهام را واگذار کرده و در این بین این کارگران هستند که قربانی مناقشات میان بانک و سهامدار جدید شده‌اند.

مشکل رفع نشود، اقدام قانونی می‌کنیم

چند روزی است که علی ساری، کاظم نصب‌الباجی و همایون یوسفی، نمایندگان اهواز پیگیر دریافت حق و حقوق کارگران این شرکت شده‌اند. علی ساری در گفت‌وگو با ما تاکید می‌کند اولین اشتباه، واگذاری این شرکت بزرگ به بانک ملی بود، در حالی که کار بانک شرکت‌داری و کارخانه‌داری نیست.

ساری می‌افزاید وقتی بانک تصمیم به واگذاری شرکت به بخش خصوصی و مدیرعامل جدید که تخصصی در این زمینه ندارد، گرفت، به مدیرعامل بانک تاکید کرده این واگذاری اشتباه است، اما مدیرعامل بانک وقعی ننهاده و اینک باید پاسخگوی این اشتباه بزرگ خود و حق و حقوق کارگران باشد. این نماینده تاکید می‌کند اگر مشکل این کارگران رفع نشود و بانک اقدامی در جهت رفع این بحران نکند، پیگیری‌های قانونی لازم را به همراه سایر نمایندگان انجام خواهد داد. گفتنی است در پی تجمعات چند روز گذشته کارگران جلوی استانداری خوزستان، شریعتی، استاندار این استان روز یکشنبه جلسه‌ای با وزیر کشور در این خصوص و در جهت رفع مشکلات کارگران داشت که هنوز نتیجه آن رسانه‌ای نشده است.

تجمعات کارگران معترض از چهارشنبه هفته گذشته به کف خیابان‌ها کشیده و رسانه‌ای شده است.

منبع: جام جم

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon