تایر چینی در خط تولید خودروی ملی مایه خجالت است!
صنعت تایر در ایران یکی از صنایع دارای مزیت نسبی است که در صورت حل برخی مسائل و مشکلات آن میتواند نقش مهمی در ایجاد اشتغال و تولید صادراتمحور ایفا کند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، صنعت تایر در ایران یکی از صنایع دارای مزیت نسبی است که در صورت حل برخی مسائل و مشکلات آن میتواند نقش مهمی در ایجاد اشتغال و تولید صادراتمحور ایفا کند اما مانند بسیاری از تولیدات داخلی مقهور رقبای خارجی است. با این تفاوت که تایرهای خارجی کیفیت و استانداردهای تایرهای ایرانی را هم ندارد. به همین بهانه با اسکندر ستوده نویسنده کتاب تولید ناب و رئیس هیئت مدیره شرکت مهندسی و تحقیقات صنایع لاستیک گفتوگویی انجام دادهایم که در آن به بیمهریهای خودروسازان و مشکلات این صنعت پرداخته است که قابل تأمل است.
نحوه تعامل شما با خودروسازان داخلی چگونه است؟
وزارت صنعت، معدن و تجارت به خودروسازان دستور داده که به هیچ وجه غیر از تولیدات داخل در خودروها استفاده نشود، اما به وفور مشاهده میشود خودروهایی که از کارخانجات بیرون میآیند از تایرهای چینی استفاده میکنند. یعنی در واقع لاستیک اورجینال را چینی میاندازند که این مسئله خجالتآور است. ما خودروی داخلی تولید میکنیم، اما تایر چینی استفاده میکنیم. اگر ما افتخار میکنیم خودروی ملی و تایر داخلی داریم، باید تایر داخلی استفاده کنیم. برخی خودروسازان با یک بازرگان هماهنگ میکنند و این بازرگان لاستیکهای چینی را برای آنها میآورد. در حالی که استانداردهای اجباری در شور ما به طور قطع کیفیت تایرهای ایرانی را بالاتر از چینیها و حتی کرهایها اعلام کرده است.
از طرفی بدهیهای خودروسازان به قطعهسازان و تولیدکنندگان تایرهای ایرانی بسیار بالا رفته و کار را برای ما سخت کرده است که با ادامه این بیمهریها توقف و کاهش تولید صورت میگیرد و اشتغال به خطر میافتد. این در حالی است که تولید داخل بسیار ارزانتر از واردات است.
نقش صنعت لاستیک در ایجاد اشتغال و ارزش افزوده چیست؟
در زمان حاضر حدود 60 درصد موارد اولیه تولید داخل (اهم از دوده، نخها و مواد پتروشیمی دیگر) از زنجیره داخلی است که طی دو سال آینده این سهم به 80 درصد خواهد رسید. یعنی ما از خامفروشی جلوگیری میکنیم و به کالایی نهایی تبدیل میکنیم که قابل رقابت در بازارهای جهانی است، بنابراین با خرید یک حلقه تایر داخلی یک زنجیره وسیعی از اشتغال، مواد اولیه و تولید ثروت برای کشور رقم میزنیم. هر کارخانه برای کشور ارزشافزوده ایجاد میکند که مسلماً ثروت ملی است.
چگونه در صنایع وابسته به نفت، معمولاً صنایع پاییندستی به نوعی مظلوم واقع میشوند؟
در حلقههای فرآوری در صنعت پتروشیمی هم خوب سرمایهگذاری میشود و هم خوب حمایت میشود. بعد از آن صنایع پاییندستی رها میشوند.
از قضا ارزشافزوده در صنایع پاییندستی است. ایجاد شغل هم در صنایع پاییندستی است. صنایع پاییندستی میتوانند در شهرهایی که مشکل اشتغال دارند به کارخانههای صنایع کوچک و متوسط تبدیل شوند و هم ارزشآفرینی پولی کنند و هم اشتغال ایجاد کنند و هم تکنولوژی را وارد کشور کنند. تنها راه ورود تکنولوژی به کشور ایجاد کارخانه و صنعت است. این راه بسیار سادهای است. اگر ما از کارخانههای چینی تایر وارد کنیم، کارگر چینی را حمایت کردهایم. آیا این درست است؟ کارگر ایرانی بیکار بچرخد و کارگر چینی کار کند. این ظلم است و قابل بخشش نیست.
باید از این قضیه سریعاً جلوگیری شود و صنعت داخلی بتواند رشد کند. همه وظیفه داریم که از سرمایهگذاریها در صنایع دارای مزیت نسبی حمایت منطقی کنیم. من به عنوان کارآفرین اگر از تولیداتم حمایت نشود، به مخاطره خواهم افتاد. نه تنها دیگر سرمایهگذاری نخواهم کرد، بلکه هیچ کس در این صنعت سرمایهگذاری نخواهد کرد. بنابراین اگر میخواهیم اقتصاد مقاومتی محقق شود، بیکاری حل شود و سرمایههای سرگردان از حرکات اقتصادی نادرست به سمت حرکات اقتصادی اشتغالزا و سالم بیاید و برای کشور ارزشافزوده ایجاد کند، باید مشوق سرمایهگذاری ایجاد کنیم. بار مالیات کشور را همین تولید داخلی بر عهده دارد. بیشترین مالیات را تولیدکننده داخلی متحمل میشود.
شما به عنوان مدیرعامل یک کارخانه تولید تایر چقدر مالیات میدهید؟
تقریباً یک چهارم سود ما را دارایی میبرد. نسبت به حقوق کارکنان 20 درصد به بیمه تعلق دارد. اکثر درآمدها به دولت اختصاص دارد. در واقع به نوعی دولت با ما شریک است. شریک مفت.
در خارج از کشور هم همینطور است؟
خیر، قطعاً خیلی بهتر از اینجاست. دریافت تسهیلات اصلاً توجیه اقتصادی ندارد. تسهیلات بانکها در حال حاضر 18 درصد به علاوه یک مقدار اضافهتر شده است. از طرفی طبق دستور سازمان حمایت تولیدکننده داخلی باید حداکثر 17 درصد سود داشته باشید. این نوع برقراری توازن در تولید کاملاً غلط است. یعنی فعالیت صنعتی با این بهره بانکی اصلاً با اهداف ملی هماهنگ نیست.
چطور ممکن است که در برخی از صنایع که مزیت نسبی در آن وجود دارد، دولت هیچ کاری نمیکند؟
ببینید افزایش نرخ دلار در چند ماه اخیر 25 تا 30 درصد گزارش شده است. ما هر چه مواد اولیه داشتیم تولید کردیم و به نرخ دلار قبلی به بازار فروختیم اما باید با نرخ دلار جدید مواد اولیه را جایگزین کنیم. این مشکل 30 درصد از نقدینگی ما را خورد. یعنی یکی از مشکلات دیگر ما نقدینگی است. بخشی از آن به خاطر افزایش نرخ ارز تعدیل شد، بخشی از آن خودروسازان مطالبات ما را نمیدهند. مطالبات ما از خودروسازان وحشتناک انباشته شده است. تمام قطعهسازان به دلیل افزایش مطالباتشان از خودروسازان به ویژه سازهگستر در حال ورشکسته شدن هستند. مسلماً یک هزینه ناخواستهای به من تحمیل میشود و سود و قیمت تمام شده ما را تحت تأثیر قرار میدهد و ادامه فعالیت ما را دچار مخاطره میکند. همین خودروساز پول مرا نمیدهد، از خارج تایر میآورد. این فلسفهای است که ما نمیدانیم چگونه توجیه کنیم.
امیدوارم مسئولان محترم با سیاستگذاریهای درست در سال آینده به این مسئله رسیدگی کنند. اگر هدف این است که اشتغال ایجاد شود و بیکاری کم شود، تنها راه، ایجاد صنعت، حمایت از صنایع فعلی و تولید داخل است. ما نمیتوانیم با واردات اشتغالزایی کنیم!
همچنین عدمتثبیت نرخ دلار باعث بحران شده است. ما نمیدانیم نرخ دلار به کجا خواهد رفت. باید دولت حداقل برای تعداد معدودی صنایع دارای مزیت ورود کرده و بگوید نرخ دلار برای 5 تا 10 سال ثابت میماند تا سرمایهگذار حداقل آرامش فکر داشته باشد. این هم یکی از مسائلی است که باید به آن توجه شود. مگر میشود با قیمت متغیر ارز، آن هم با این تغییرات، سرمایهگذاری شود. هیچ کس نمیتواند سرمایهگذاری کند.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/