گزارش تسنیم از همه حاشیه‌های اسکار ۲۰۱۸/مراسمی موقر در غیاب هاروی وینشتاین!

گزارش تسنیم از همه حاشیه‌های اسکار 2018/مراسمی موقر در غیاب هاروی وینشتاین!

بامداد دوشنبه نودمین دوره مراسم اسکار در سالن دالبی تیاتر مرکز هالیوود و هایلند لس انجلس برگزار شد، بدون هیچ حاشیه و حرف اضافی. مسئولان آکادمی نمی‌خواستند تجربه بد سال گذشته را در نودمین سالگرد اسکار تکرار کنند.

خبرگزاری تسنیم- مهدی مافی:

 برای بررسی اسکار نودم باید یک سال به عقب بازگردیم؛ روز 26 فوریه 2017. مراسم هشتاد و نهم از چند جهت قابل بررسی است. اول از همه این که این نخستین اسکار پس از دونالد ترامپ بود. در نتیجه انگار همه برندگان باید در هنگام سخنرانی پس از کسب جایزه دهن کجی مشخصی به رئیس جمهور آمریکا می کردند. حضور جیمی کیمل به عنوان مجری هم می توانست بخشی از این بازی باشد. او به عنوان یکی از جدی ترین مجریان مخالف دولت جمهوری خواه ایالات متحده مدام با تکه پرانی های خود فضای اسکار را سیاسی می کرد. اما اتفاقی که در پایان افتاد و به اشتباه جایزه بهترین فیلم برای دقایقی به «لا لا لند» رسید، باعث شد عملا مراسم سال گذشته با اختلاف یکی از بدترین اسکار های تمام تاریخ شود. آکادمی علوم و هنرهای فیلمسازی آمریکا در دوره نودم به دنبال جبران اتفاقات سال گذشته بود. خصوصا این که به نوعی می خواست جشن تولد نودم خودش را بگیرد و این یک موقعیت تاریخی به حساب می آمد برای همین خیلی سریع مجری سال گذشته برای اجرای برنامه امسال هم ابقا شد تا فرصت جبران به وجود آید، اما ماجرا به همین سادگی نبود.

در طول ادوار گذشته، اسکار ثابت کرده که به شدت مجری محور است. به عنوان مثال در همین سال های اخیر اگر مجری شعبده باز و بازیگری مثل نیل پاتریک هریس با سابقه کارهای موزیکال بوده، مراسم به سمت یک برنامه موزیکال با شوخی های نمایشی رفته. اگر یک مجری روزانه مثل الن دی جنرس کار را بر عهده داشته طبیعتا المان های شوخی های برنامه روزانه اش را با خود به اسکار آورده و اگر بازیگری مثل بیلی کریستال در سمت مجری قرار گرفته می توانیم مطمئن باشیم که قرار است پارودی فیلم های مختلف را در طول برنامه ببینیم. وقتی جیمی کیمل به عنوان مجری برنامه شبانه شبکه abc این وظیفه را بر عهده می گیرد یعنی استند آپ کمدی و استفاده از المان ها و شوخی های برنامه تلویزیونی بخش اساسی کار مجری است. پیش بینی نه چندان عجیبی که به واقعیت هم رسید. با این تفاوت که این شوخی ها دیگر جذابیت سال گذشته را نداشتند. می دانستیم قرار است با ستاره ها، اتفاقات اسکار هشتاد و نه، دونالد ترامپ و گیرمو (دوست مکزیکی کیمل در برنامه تلویزیونی اش) شوخی شود و حتی می دانستیم بالاخره پای مت دیمون هم به دیالوگ های کیمل باز می شود. اگر فقط گاهی برنامه های تلویزیونی کیمل را دیده بودیم یا حتی اسکار سال گذشته را، می توانستیم حدس بزنیم که بخشی از برنامه با حضور یا غافلگیری مردم عادی همراه خواهد بود. اما این غافلگیری فقط برای مردم داخل سالن سینمای تی سی ال بود.

اسکار نود هیچ شگفتی خاصی برای مخاطب تلویزیونی ایجاد نکرد. نه خود برنامه و مجری آن که حالا دیگر شوخی هایش هم تکراری و قابل پیش بینی شده بود جذابیت خاصی داشت و نه برندگان جوایز. از دید مردم عام امسال اسکار بسیار کم ستاره بود. همین موضوع می تواند در کنار موارد بالا از دلایل مهم عدم اقبال مردم به جشن امسال آکادمی باشد.

همان طور که روز گذشته در خبرها منتشر شد هم اسکار امسال با فقط 26.5 میلیون بیننده، کم مخاطب ترین مراسم بوده است. یادمان باشد همین چهار سال پیش در دوره هشتاد و ششم که الن دی جنرس مجری گری برنامه را بر عهده داشت بیش از 43 میلیون نفر آن را در سراسر دنیا دیده بودند. شخصا اما فکر نمی کنم عدم اقبال مخاطب عام به پخش زنده اسکار صد در صد به مجری و خود برنامه محدود شود. همان طور که اشاره کردم امسال تقریبا هیچ ستاره درجه یکی نامزد جایزه بهترین بازیگری نبود. اگر مریل استریپ را کنار بگذاریم، شاید تنها ستاره حاضر در میان 20 کاندیدای بازیگری مارگو رابی بود که شانس بالایی برای بردن جایزه هم نداشت. برخلاف ادوار گذشته هیچ خواننده درجه یکی به اجرای برنامه نپرداخت و خبری از حضور ستاره های پرحاشیه روی فرش قرمز هم نبود. در میان تمام فیلم هایی که نامزد اسکار بهترین فیلم بودند فقط دو اثر فروشی بالای 200 میلیون دلار داشتند و در این بین فقط «دانکرک» بیشتر از 500 میلیون دلار فروخته. در طرف مقابل مجموع فروش فیلم های «رشته خیال»، «لیدی برد»، «مرا به نام خودت بخوان» و «شکل آب» به 250 میلیون دلار نمی رسد. این یعنی بسیاری از مخاطبان اسکار به خود فیلم های امسال هم چندان رغبتی نشان نداده اند چه رسد به این که بخواهند جایزه بردن آنها را ببینند.

همان طور که اشاره کردم نتایج امسال هم به شدت قابل حدس شده بودند و اگر به لیست پیش بینی هایی که روز قبل از اسکار در خبرگزاری تسنیم منتشر شد مراجعه کنید این موضوع را به راحتی متوجه می شوید. خیلی از خبرنگاران فصل جوایز از مدت ها قبل توانسته بودند با رصد اتفاقات در یک سال گذشته نتایج را حدس بزنند. این نشان می دهد آکادمی خیلی راحت به مسائل به وجود آمده در جهان واکنش نشان می دهد و در صورتی که رصد دقیقی صورت گیرد فهمیدن این که جوایز به چه افراد یا فیلم هایی می رسد اصلا کار سختی نیست. توجه به همجنسبازان و فیلم هایی که با این موضوع ساخته می شود می توانست ما را مطمئن کند که امسال هم فیلمی با این موضوع در میان نامزدهای اصلی خواهد بود. حضور «مرا به نام خودت بخوان» این فرضیه را تایید کرد. از سال 2015 که ازدواج همجنسبازان در آمریکا قانونی شد آکادمی توجه ویژه ای به فیلم های اقلیت های جنسیتی داشته است. در دوره هشتاد و هفتم «بازی تقلید» نامزد 8 جایزه بود و تندیس بهترین فیلمنامه اقتباسی را دریافت کرد. سال بعد از آن «کارول» در پنج بخش نامزد اسکار شد. در دوره هشتاد و نهم «مهتاب» اسکار بهترین فیلم، فیلمنامه اقتباسی و بازیگر نقش مکمل مرد را به خودش اختصاص داد و در این دوره هم «مرا به نام خودت بخوان» اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را برد.

طبق ادعای کارشناسان فصل جوایز اسکار فیلمنامه جایی است که اعضای آکادمی بدشان نمی آید به چهره های جوان یا افرادی اقبال نشان دهند که قرار نیست در بخش کارگردانی مورد توجه قرار بگیرند. سال گذشته کنت لونرگان و بری جنکینز در حالی جوایز این بخش را بردند که هر دو نامزد اسکار کارگردانی هم بودند. اما آن جایزه به دیمین شزل و فیلم پر طرفدارتر «لا لا لند» رسید. یک دوره قبل تر باز آدام مک کی و تام مک کارتی جایزه را برده بودند که هر دو اسکار بهترین کارگردانی را به الخاندرو گونسالس اینیاریتو واگذار کردند. سال 2015 گراهام مور با اولین فیلمنامه حرفه ایش برای «بازی تقلید» اسکار گرفت و باز یک دوره قبل تر هم اسپایک جونزی که جایزه کارگردانی را به آلفونسو کوارون واگذار کرد تندیس بهترین فیلمنامه ارجینال را به خاطر «او» برد. این روند در طول تاریخ هم مسبوق به سابقه بوده است. مثل سال هایی که کوئنتین تارانتینو، وودی آلن یا الکساندر پین، مجسمه طلایی را به دست آورده اند. با همین منطق می شد حدس زد که شانس «برو بیرون» و «سه بیلبورد بیرون از ایبینگ میسوری» برای بردن اسکار بهترین فیلمنامه ارجینال و «مرا به نام خودت بخوان» در بخش اقتباسی بیش از سایرین بود.

در بخش بازیگری سال هاست کسانی که موفق به بردن جوایز انجمن های صنفی بازیگران و گلدن گلوب می شوند شانس بالاتری نسبت به بقیه دارند و در بسیاری از ادوار مثل همین امسال دقیقا همان افراد هستند. این موضوع باعث می شود تکلیف جوایز بازیگری هم تا درصد قابل توجهی مشخص باشد. چنین مسئله ای در بخش کارگردانی هم هست. برندگان انجمن صنفی کارگردانان شانس بسیار بالایی در بردن اسکار دارند. در 20 سال اخیر فقط چهار بار برنده انجمن کارگردانان، برنده اسکار نشده که این اتفاق در دهه اخیر فقط یک بار بوده است.

در بخش بهترین فیلم، امسال رقابت نزدیکی بین «سه بیلبورد بیرون از ایبینگ میسوری» و «شکل آب» رخ داد. هر چند وقتی جایزه فیلمنامه به «سه بیلبورد» نرسید می شد حدس زد که جایزه بهترین فیلم سهم «شکل آب» می شود. بعد از موج رسوایی های اخلاقی در هالیوود مشخص بود که این موضوع در اسکار مورد توجه قرار می گیرد. «سه بیلبورد» با داستان زنی مظلوم و ستم کشیده که مجبور می شود شخصا انتقام خودش را بگیرد یک گزینه ایده آل بود که توانست اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را هم ببرد تا فرانسیس مک دورموند روی سن بیاید و آن طور به زنان صنعت سینما ادای دین کند. زنان مظلوم یا قهرمان، سوژه خیلی از فیلم های تحسین شده امسال اسکار بود. «لیدی برد» و «اینجانب، تانیا» فیلم های دیگری بودند که با موضوع زندگی زنان ساخته شدند. حتی می توان از «پست» استیون اسپیلبرگ هم در این بخش نام برد. اثری در مورد رئیس زن روزنامه واشنگتن پست که زیر سایه روسای مرد سابق خودش قرار گرفته و همه به کار او شک دارند اما در نهایت می تواند با انتشار اسناد جنگ ویتنام خودی نشان دهد و موفق شود.

دو فیلم «دانکرک» و «تاریک ترین ساعت» با تصویر ملموسی که از فاشیزم به نمایش گذاشتند آثاری بودند که می توانستند موضع هالیوود علیه سیاست های دونالد ترامپ را نشان دهند. خصوصا فیلم «تاریک ترین ساعت» که با نمایش شمایل اسطوره گونه ای از سر وینستون چرچیل، «آنتی ترامپ» سینمایی را روی پرده نشان و  آه حسرت از این موضوع سر می داد که در دنیای ترامپ ها چقدر جای اشخاصی مثل چرچیل خالی است تا به فاشیست ها و نگاه های فاشیستی باج ندهند. با همه این احوال اما «شکل آب» اثری بود که همه آن چه هالیوود می خواست را در خود داشت. فیلم سال به معنای واقعی کلمه. شخصیت اصلی این فیلم زنی است که به خاطر معلولیتش قادر به ارتباط با افراد نیست. سر کار زیر دست رئیسی است که نگاه سوء به وی دارد و مثل ترامپ تمامیت خواهی به معنای واقعی کلمه است. وجود یک عشق نامعمول و مقایسه آن با عشق های شنیع همجنسخواهانه هم وجوه دیگری از آن است که می تواند اعضای آکادمی را بسیار خوشحال کند.  اگر مصاحبه گیرمو دل تورو قبل از جشنواره ونیز را دیده باشید خودش در پاسخ به سوالی که مطرح می شود (آیا می خواستی این فیلم را ترامپ ببیند؟) به سادگی می گوید: «خیلی جالبه! چون این یه فیلم خیلی سیاسیه. من از عمد این طوری ساختمش. یه فیلم در مورد سیاست که رک نیست. بیشتر غیر مستقیمه. ولی درباره اینه که با هم متحد بشیم، وقتی که می خوان بینمون جدایی بندازن و بهمون بگن متفاوت هستیم!» وقتی شما فیلمی با موضوع زنی تنها و مظلوم که توسط فردی شریر مثل دونالد ترامپ مورد اذیت قرار می گیرد دارید که کمی هم مضمون همجنسبازانه دارد و کارگردانش هم مکزیکی است، دیگر نباید شک داشته باشید که بهترین فیلم سال آکادمی را پیدا کرده اید.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران