فرزند تو ز خانه برون کرد شاه را؛ بت را شکست بتشکن فاطمیخصال
یکی از شاعران کشورمان قطعه شعری را در وصف فاطمۀ زهراء(س) سروده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، جمعه 18 اسفندماه و 20 جمادیالثانی مصادف با سالروز ولادت باسعادت حضرت زهراء(س) است، به همین مناسبت، بسیاری از شاعران با سرودن اشعاری ارادتشان را به محضر حضرت فاطمه(س) ابراز میکنند. در همین راستا، «سید عبدالله حسینی» از شاعران کشور قطعهشعری را در مدح حضرت فاطمۀ زهراء(س) سروده است.
* * * * *
ما را زبان الکن و توصیف تو محال
یا فاطمه ز مهر میسر کن این مقال
ای در تغزل از تو زبان غزل عقید
ای در ستایش تو زبان قصیده لال
آنقدر باشکوه و بلندی که فتح تو
ای قلّه رفیع تماشا بود محال
اطعام میکنی به گدایان کوی خویش
از جود پیش از آنکه کند سایلی سؤال
ای ماه جایگاه کند بر تو گر نگاه
افتد ز رفعت تو کلاه از سر خیال
آینه تمامنمای خدا تویی
هم مظهر جلالی و هم مظهر جمال
زهدان کاینات ز آوردنت عقیم
قد فلک ز پرورش مثل تو هلال
خم شد پدر که بوسه به دستت زند ز عشق
یعنی که در برابر تو میم گشت دال
نشناخت قدر و منزلتت را بهجز علی
آن سان که قدر و منزلتش غیر ذوالجلال
دربان بارگاه شما صد یمن اویس
بانوی من غلام تو صد حبشه بلال
ماه نگاه روشنت ای خوب، بی غروب
خورشید چشمهای تو ای مهر بی زوال
تو بین آسمان و زمین در ترددی
وا کردهای بهسمت خدا راه اتصال
تو فتح کردهای قلل شرق و غرب را
جولانگه تو مرز جنوب است تا شمال
پیچیده است صیت سماواتی شما
از شرق نجد یکسره تا غرب پرتغال
سادات بودهاند همیشه علمبهدست
از قطب مصر تا اسدآباد را جمال
تاریخ شیعه را شرفا سرخ کردهاند
از کربلا شروع شد این قصه قتال
در عصر ما گر از شرفا پرسیام بفخر
پیر خمین و خامنه را آورم مثال
فرزند تو ز خانه برون کرد شاه را
بت را شکست بتشکن فاطمیخصال
فرزند تو شکست طلسم یهود را
میآرد ارمغان به رژیم ستم زوال
سید حسن که نصر الله است یاورش
فرزند تست فاتح صد قله محال
فرزند تو علم بهکف استاده مثل کوه
تا خاک پر شود ز شکوه علی و آل
فرزند توست منجی انسان بیپناه
روز ظهور میرود از قلب تو ملال
بر کائنات واسه فیض حق تویی
نوشیدم از صراحی تو ساغر وصال
پل بستهای به عرش که انسان رسد به اوج
طی میشود بهیاری تو وادی کمال
گفتی که مضجع تو نهان گردد و علی
با درد و داغ امر تو را کرد امتثال
آرامگاه پاکت اگر میشد آشکار
میاوفتاد کعبه ز هر دیده لامحال
خلقت ز آفرینش نورت شروع شد
ای اولین سروده خلاق بیمثال
ای خلقت نخست نباید ز روی جهل
سن تو را شمرد بهمقیاس ماه و سال
شیعه برد بهدامن تو دست التجا
سیراب اهلسنت از آن کوثر زلال
تو محور وفاق تمام مذاهبی
نام تو رمز وحدت و تقریب و اعتدال
داریم اختلاف فراوان ولی ز عشق
تا میرسد به نام تو کم میشود جدال
بر ما ائمه حجت حقند تو ولی
بر هفت و چار حجت خلاق لایزال
گستردهای چنان به جهان پر که کائنات
محو است زیر سایه تو ای فرشتهبال
گرچه همای رحمت حق مرتضی علیست
بگرفتهای همای علی را تو زیر بال
تو تکیهگاه حیدر کرار بودهای
چون تکیه بر صلابت تو میدهد جبال
سیده نساء جهان مریم است، تو
هم برتر از زنانی و هم سرور رجال
در آخرین وصیت خود آخر کلام
گفتی چه با شکوه علی وُلدی السلام
انتهای پیام/*