کمی دور از بسکتبال با صمد نیکخواه بهرامی
کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران علاقه زیادی دارد تا ویانا دخترش هم ورزشکار شود اما معتقد است خصوصیات فیزیکی و روحی دخترش بیشتر برای والیبال مناسب است اما باز هم انتخاب را برعهده خودش میگذارد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، صحبت کردن از بسکتبال ایران و ستارههایی که دارد همیشه جذاب و لذتبخش است. شاید ساعتها بتوان از 12 ملیپوش تمام ادوار بسکتبال کشور حرف زد و نوشت اما صحبت کردن با صمد نیکخواهبهرامی همیشه حس و حال دیگری دارد. زمان میگذرد اما متوجه گذر زمان نمیشوید و هنوز هم سوالهای زیادی برای پرسیدن دارید. چه موافقان او و چه مخالفانش که دو سال با نبودنش در تیم ملی موافق بودند و از این حذف حمایت کردند بخواهند یا نه نمیتوانند خوب بودن او را کتمان کنند. در 34 سالگی همچنان از نظر فنی جزو بهترینها است و کسی نمیتواند پا جای پای او بگذارد. البته شاید خیلیها نتوانند با برخی ویژگیها و صفات پسر بسکتبال آسیا کنار بیایند اما از نظر فنی او را کاملا قبول دارند. نیکخواه بهرامی بعد از دو سال دوری از تیم ملی پس از تغییرات فدراسیون دوباره به تیم ملی دعوت شد و دوباره نگاهها را به سمت خود کشاند. او پس از دیدار با تیم ملی عراق مهمان خبرگزاری ایسنا بود. خیلی کمتر از بسکتبال گفت، از دلایل آمادگیاش در 34 سالگی حرف زد و از دخترش ویانا گفت. کاپیتان صمد نیکخواه بهرامی که نزدیک 7 سال است که پدر بودن را تجربه میکند دخترش را به سمت ورزش دعوت میکند. ویانا نیکخواه بهرامی ژن خوب از نظر قد را به ارث برده و شاید چند سال بعد در یکی از تیمهای ملی ورزشی ایران باشد.
مشروح صحبتهای صمد نیکخواه بهرامی را در ادامه میخوانید.
*من برای ویانا عزیزتر هستم
من در چین بودم و خانوادهام در فرانسه. خیلی سخت میشد برنامهریزی کرد تا همدیگر را ببینیم. در بازی با عراق ویانا را بعد از 6 یا 7 ماه دیدم. او اکنون 6 سال و نیم دارد. چون دور هم هستیم همسرم مسوولیت کارها را برعهده دارد اما خب برای من بهتر است چون من عزیزتر میشوم. البته فضای مجازی و اینترنت خیلی همه را به همدیگر نزدیک کرده. مثلا 15 سال پیش از این خبرها نبود. اما اکنون تماس تصویری آمده و خیلی نزدیک به هم شدهایم.
*ویانا ژن خوب را گرفته!
نوع تربیت ویانا بیشتر زیر نظر همسرم است اما من هم نقطه نظراتم را داشته و دارم. در مجموع ویانا ژن خوب است و به نظرم اگر به ایسنا بیاید باید ماهی 40 میلیون حقوق بگیرد. (باخنده) ویژگی خوب ویانا هنوز خیلی مشخص نیست اما اصلیترین رفتارش رک بودن است. صادق است. بر خلاف میلش کار نمیکند و اگر کاری را نخواهد انجام نمیدهد. ورزش میکند و برنامههای مختلفی دارد اما چند سال دیگر تقریبا میتواند راه اصلیاش را انتخاب کند.
*بسکتبال نه، اگر خواست والیبالیست شود
دوست دارم واینا به سمت ورزش برود اما نه بسکتبال. دختران بسکتبال کمی قوی هستند و او اصلا اینطور نیست. شرایط فیزیکی و روحیهای او برای بسکتبال خوب نیست. اکنون هم ورزشهای مختلف انجام میدهد. نقاشی و در کل هنر را بیشتر دوست دارد اما ورزش هم میکند. رشتههایی مثل اسکواش، تنیس، دو و شنا میرود اما هنوز انتخاب رشته اصلی زود است. نخواستیم برایش یک چارچوب تعیین شده ایجاد کنیم اما وقتش پر است و سعی میکنیم متنوع و طبق علاقه خودش باشد. به نظرم درستش همین است که سنش برسد و انتخاب کند.
*ژن خوب قد را از من گرفته
(با خنده)البته تستهای فیزیکی را داده و قدش 8 سانتیمتر بلندتر از اندازه معمول است. ژن خوب را از من گرفته و سنش که برسد بهترین تصمیم را میگیرد. اگر بخواهد وارد ورزش شود به نظرم والیبال برای دختران بهتر است. دختران بسکتبال خیلی قوی هستند ولی ویانا این طور نیست. همان والیبال که اصلا خشن نیست برایش خیلی بهتر است.
*بسکتبال سومین ورزش خشن و سنگین تیمی است
گاهی اوقات میگویند یک رشته خشن است. من تعجب میکنم. خشونت ندیدهاند. تصور کن یک نفر با دو متر قد و 140 کیلو وزن با سرعت به سمت شما میدود و میخواهد به شما بزند. بازی است. اگر نمیتوانی با او مقابله کنی ضعیف هستی و باید رشته دیگری بروی. به جز رشتههای رزمی که کلا خشن است و هرکس بهتر بزند برنده میشود به نظرم راگبی و فوتبال آمریکایی خشنترین ورزشها هستند و سپس بسکتبال سنگین و خشن است. البته در رشته های تیمی منظور من این است.
*به فکر آمادهبودن و بهتر شدن بدنم هستم
من همیشه روی خودم سرمایهگذاری میکنم. این موضوع را در آمریکا یاد گرفتم. البته همیشه اینطور بودم و برای رشد بدنم خرج میکردم. یک بار که به آمریکا رفتم با یک مربی خیلی خوب که مربی گرانی بود تمرین کردم. همه بازیکنان NBA و اروپا با او تمرین میکردند و چون نامزدش ایرانی بود به من هم وقت داد. در تمرینهایش یک بازیکن بود خیلی عالی. گفتم این بازیکن میتواند در ایران بازی کند و پول خوب بگیرد. به من جواب داد او 12 سالNBA است و 40 میلیون دلار میگیرد. با خودم گفتم بازیکنی که آنقدر درآمد و سابقه و کارنامه دارد در فصل تعطیلی مربی اختصاصی میگیرد هزینه میکند و تمرین دارد .تا حالا از نزدیک بازیکنی به خوبی او ندیدهبودم. من هم هزینه میکردم اما همیشه فکر میکردم کار عجیبی است اما بعد دیدم نه طبیعی است. بعد با ایرانیها مقایسه کردم. بازیکن چند صد میلیون درآمد دارد اما 100 هزار تومان پول بدنسازی و مکمل نمیدهد.
*هرچقدر هزینه کنی برمیگردد
سرمایهگذاری برای بهتر شدن بدن مثل سرمایهگذاریهای دیگر است. شاید چندبار موفق نباشد اما قطعا با تلاش بیشتر نتیجه خیلی خوبی میدهد. بازیکن هرچقدر برای خودش سرمایهگذاری کند آمادهتر میشود و با یک قرارداد خوب آن هزینه را برمیگرداند. من همیشه سعی کردم تمرین کنم و به نظرم همه ورزشکاران باید این طور باشند. واقعا هیچ کس در ایران این طور نیست. بازیکن 3 ماه تابستان میخورد و میخوابد و بعد با اضافه وزن وارد تمرین میشود. به همین دلیل هم اکثر بازیکنان نسبت به سال قبل خود پیشرفتی ندارند و در بهترین حالت سطح خودش را حفظ میکند. من 34 سال سن دارم اما هر سال چیز جدید یاد میگیرم و تفاوتم نسبت به قبل را میبینم. بازیکنان ایران اصلا برای خودشان سرمایهگذاری نمیکنند. البته در فصل تعطیلی تنها نباید بر روی آمادگی بدنی کار کرد بلکه فرصت خوبی است تا مهارتهای فنی هم تقویت شود. باید تمام نقاط ضعف فنی نیز در این زمانها از بین بروند. نکته دیگر این است که ورزشکاران باید در انتخاب افرادی که با آنها کار میکنند هم دقت کنند. انتخاب نادرست بدتر باعث ضعیف شدن میشود.
*سال آینده چین نمیروم
برای سال آینده برنامهام معلوم نیست. به احتمال زیاد از چین پیشنهاد خواهم داشت اما نمیخواهم بروم. حضور در ایران هم مشخص نیست. از لبنان پیشنهاد هست اما آن را هم قبول نکردم. در مجموع حضور در ایران برایم از هر نظر بهتر است. کارهای دیگر دارم که به آنها میرسم و به خانواده هم نزدیک هستم.
*هزینههای من لباس و غذا است
هزینههای جانبی زندگی من زیاد است اما بیشترین هزینههای من برای لباس و غذا و بیرون رفتن صرف میشود. ولخرج هم هستم. با دوستانم بیرون میروم اما هزینه اضافه ندارم. مثلا هزینه تلفن همراه من هر دوره 170 180 هزار تومان میشود که زیاد نیست.
*مربیگری در تیم ملی آسان نیست
خیلی خوب است که اشاره میکنید میتوانم تا چند سال دیگر بازی کنم. برای آیندهام به سرمربیگری در تیم ملی فکر نمیکنم چون هدایت تیم ملی اکنون برایم جذاب نیست. اما کار در رده پایه را دوست دارم. به نظر من سرمربی تیم ملی بزرگسالان کار سختی دارد. پول نیست اما انتظارها زیاد است. از طرفی همه منتظر باخت هستند که انتقاد کنند. من اهل باج دادن هم نیستم و در کل شخصیت من اینطوری نیست که قطعا در این حیطه کارم خیلی سختتر خواهد شد. اما مربیگری در باشگاه را تجربه میکنم. به هر حال من کاری جز بسکتبال بلد نیستم. فعالیتهای اقتصادیام نیز مربوط به بسکتبال است اما علاقه من خود بسکتبال است و قطعا در آن موفقتر هستم. حالا مربی یا کار اجرایی مشخص نیست و من حضور در بسکتبال را دوست دارم.
*در لحظه تصمیم میگیرم
چند سال است که تصمیم من در لحظه است. احساس کنم خوب و مفید هستم بازی میکنم. احساس کنم مفید نیستم بازی نمیکنم. من تمرین میکنم و در لحظه هستم و تا زمانی که بتوانم و ببینم که تاثیرگذار هستم بازی خواهم کرد. دیگر در آینده سیر نمیکنم و در همان لحظه تصمیم را میگیرم چون خیلی بهتر است.
*کالای ایرانی و با کیفیت تولید میکنم
من یک برند لباس ورزشی به نام SNB دارم که روی آن مینویسیم ساخت تهران. در ایران تولید میکنم و ساخت ایران است. خدا را شکر الان وضعیت تولید خوب است و ما هم سعی میکنیم کار با کیفیت داشته باشیم. البته من در فکر سود و این موارد نیستم. بیشتر ناراحت بودم که برخی برندها لباسهایی با کیفیت بد به تیمها میدهند و میخواستم جای خالی یک لباس با کیفیت را پر کنم. برند ما در بسکتبال از همه بهتر است و باید در ورزشهای دیگر هم بهتر شویم. باید تیمها از ما حمایت کنند تا پیشرفت داشتهباشیم. برند دیگری هم بود که ساخت ایران است و خیلی خوب شده اما من سهم خودم را در آن فروختم. یونیتی واقعا کارهای خاصی دارد و خیلی هم طرفدار پیدا کردهاست.
*پیک به فدراسیون پول میدهد
حامی تیم ملی شدن برای ما افتخار است اما شرکت پیک به فدراسیون پول میدهد و برند من نمیتواند این کار را انجام بدهد. اتفاقا احتمال دارد قرارداد تمدید شود. من در چین با مسوول شرکت پیک صحبت کردم. 3 ماه قبل از پایان قرارداد ایمیل زدهاند و گفتهاند که وضعیت برای آینده چطور است و قرار بوده رامبد مشحون به چین برود اما روز سفر گفته نمیرود. متاسفانه فدراسیون اصلا پیگیر نبود و همیشه بدترین لباسها به ایران داده میشد، لباسها دیر میرسید و کسی هم جوابگو نبود. فقط پولها به موقع دریافت میشد و مشخص نبود کجا میرفت. پیک سالانه چند صد هزار دلار پول به فدراسیون میدهد، بعد از هر قهرمانی پول میدهد اما اینکه 300 دلار به بازیکن میرسد و بقیه کجا میرود مشخص نیست. پول پرواز بیزینس از ژاپن میگرفتند اما پرواز اکونومی خریداری میشد. اینها مواردی است که اتفاق افتادهاست.
*فضای مجازی فقط اینستاگرام
یک صفحه اینستاگرام دارم که خودم آن را مدیریت میکنم. حوصله چیزهای دیگر را هم ندارم. حتی حوصله ندارم مکاتبه کنم و تیک رسمی اینستاگرام را بگیرم. حوصله توییتر هم ندارم.
*حضور خانوادهها در سالن اتفاق بزرگی بود
به نظرم 50 درصد پتانسیل ورزش بانوان است که به بسکتبال اضافه شد. خانواده ما نیز میتواند به سالن بیاید و بازی ما را تماشا کند. دخترم اولین بار بود که در تهران بازی من را از نزدیک میدید و کلی کیف کرد. هنوز هم از آن مسابقه حرف میزند. چرا اجازه ندهیم از این فضای سالم لذت ببرند؟ ما جز خانوادههایمان کسی را نداریم و تماشاگران هم که باعث افزایش قدرت تیم ملی میشوند. حضور خانوادهها واقعا یک اتفاق بزرگ بود و خیلی خوب شد که آنها وارد سالن شدند. خانوادهها در سالن نباشندهیجان کم میشود. از طرفی حضور بسکتبالیستهای بانوان در سالن برای آنها هم خوب است و میتوانند خیلی چیزها یاد بگیرند.
*من را الگو نکنند!
به نظرم خیلی سخت است که یک نفر صمد نیکخواه بهرامی بشود. شانس هم در این مسیر خیلی مهم است. واقعا من در بهترین زمان بهترین جاها بودم و با بهترینها کار کردم. برنامهریزی داشتم اما شانس هم مهم است. با مربیهای خوب در زمان خوب کار کردم. اما جوانها من را الگو نکنند، من الگویم مایکل جردن بود، شدم صمد نیکخواه. الگو باید بزرگتر باشد. البته من الگوی خاصی نداشتم و از هر بازیکن یک چیزی را میگرفتم و اجرا میکردم. زمان ما پیدا کردن یک فیلم هم خیلی دشوار بود و اکنون با اینترنت همه کار میشود کرد.
*مدرسه بسکتبال نه اما کمپها ادامه دارند
مدرسه و آکادمی کار زمانبری است. فعلا وقت ندارم و نمیخواهم به نام من باشد و یک نفر بالای سر باشد و نتیجه حاصل نشود. من سالانه کمپهای کوچکی دارم که بحث انگیزشی است و این فرصت در اختیار بچهها قرار میگیرد تا کنار چند ستاره باشند و انگیزه بگیرند. اما در آینده اگر بتوانم وقت مناسب بگذارم قطعا آکادمی یا مدرسه خواهم داشت.
*جای مردم بودم حسابم در بانک سامان را می بستم
شرکتها و بانکها با ما همکاری نمیکنند اما با آقای کیروش قرارداد میبندند بعد او به اسطوره فوتبال ما میگوید بزدل. یعنی چه؟ من واقعا اگر در بانک سامان حساب داشتم آن را میبستم. این بانک باید کیروش را جریمه میکرد. چرا به علی کریمی توهین میکند؟ من جای مردم بودم حسابهایم را میبستم. یعنی چه به اسطوره ایران توهین میکند و کسی جلویش را نمیگیرد. کی روش قراردادش تمام میشود و میرود و اصلا یادش نمیآید ایران چطور بود اما همه ما با علی کریمی بزرگ شدیم و او تا آخر عمر ایرانی خواهد بود. نمیدانم کیروش چه فکری کرد که به او گفته بزدل. اگر این حرف را درباره رونالدو زده بود هیچ قراردادی در پرتغال با او نمیبستند. هیچ کجای دنیا اجازه نمیدهند به ستارهاش توهین شود.
*وقت برای تبلیغات نمیگذارم
اینکه میگویید صمد یک برند است لطف شما است اما واقعا برای تبلیغات و حضور در این عرصه وقت نمیگذارم. من برای بازی و تمرین وقت میگذارم. فعلا فکر و ذکر من بازی کردن است و مثل همیشه فقط تمرین میکنم تا آمادگی بدنیام را حفظ کنم. قطعا باید بیشتر از گذشته به خودم توجه کنم و حواسم به همه چیز باشد.
*فیبا شرایط خوبی برای کشورها رقم زده
شرایط جدید رقابتهای بینالمللی اتفاق خوبی است و فیبا فرصت به تیمها میدهد که اشتباهها را جبران کنند. از طرف دیگر بازیکنان فرصت دارند که در تیم باشند. بازیکنان بیشتری در تیم ملی وارد میشوند و این برای بسکتبال خوب است. یک بازیکن در یک بازی نیست اما تیم در مسابقه دیگر به او نیاز دارد و میتواند به تیم ملی دعوت شود. همین اتفاق باعث میشود که همه بازیکنان همیشه در شرایط آماده به سر ببرند و انگیزه داشتهباشند. از طرف دیگر بسکتبال در طول سال فعال است که یکی از بهترین اتفاقها به حساب میآید.
*پنجره سوم هم مهم است
پنجره بعدی مسابقات نیز برای ما اهمیت دارد چون نتایج در مرحله دوم انتخابی جام جهانی به حساب میآید. قطعا ما در مرحله بعدی کار سختی داریم. فیلیپین تیم خوبی است و استرالیا نیز فوقالعاده است و قطعا رقابت با آنها به خصوص در کشورهایشان خیلی سخت میشود. به شخصه معتقدم که باید برای دیدارهای خانگی سالن 12 هزار نفری را آماده کنیم اما پرکردن آن هم ساده نیست و باید مردم مثل همیشه از تیم ملی حمایت کنند. سطح بازیها بالا است، رقابتها جذاب است و اگر مردم حمایت کنند قطعا سالن 12 هزار نفری هم پر خواهد شد.
*قبلا نیز همینطور بودم
من قبلا هم این طوری بودم و سبک بازیام همین بود. تغییری نکردهام. به خدا همین طوری بودم اما به نظرم بازی تیمی و مدیریت من برای این به چشم میآید که ذهنیت علیه ما درست کردند. زمانی که ما را کنار گذاشتند جوی درست کردند که همه علیه ما شوند. به بهانه جوانگرایی فازی ایجاد کردند که ذهنیتها را تغییر بدهند. گفتند اینها باند دارند و تیمی بازی نمیکنند. این جو جا افتاد و همه حالا فکر میکنند من عوض شدم اما این جوی بود که آنها درست کردند. از طرف دیگر اصلا ما باند داشتیم، خوره بازی داشتیم، پاس نمیدادیم اما برای اولین بار قهرمان آسیا شدیم، جام جهانی و المپیک رفتیم. مگر میشود؟ 2 برنز بازیهای آسیایی داریم و یک نقره. همه اینها بر ای اولین بار بود. این صحبتها واقعا درست نبود.
*با ارسلان صحبت کردم
ارسلان یک ذره دید منفی نسبت به من داشت و دلیلش صحبتهای برخی افراد بیریشه در بسکتبال است. یک سری آدمها بیریشه هستند. نه مربی بودهاند و نه بازیکن و نه سواد دارند اما از خودشان حرف میسازند و به این و آن می گویند. از طرف من هم به ارسلان حرفهایی گفتهبودند که باعث شد ذهنیت او نسبت به من منفی شود. با او صحبت کردم و گفتم بریم روبهرو کنیم من ترسی ندارم. توضیح دادم که اصلا این حرفها درست نیست. به ارسلان گفتم برای من خوب است که در تیم باشد و کنارم بازی کند. از طرف دیگر اصلا دوست ندارم که فقط در تیم باشم و تیم ملی ببازد. من دوست دارم برای تیم ملی مفید باشم و تیم ملی نتیجه بگیرد برای همین نمیخواهم این ذهنیتها در تیم ملی بماند.
*من و ارسلان مکمل هم در زمین هستیم
نوع بسکتبال ارسلان نوع بازی من را پوشش میدهد. در زمین هرکس یک مسوولیتی دارد. مثلا یک نفر در حمله مسوولیت دارد و یک نفر در دفاع. در بسکتبال یک سری در حمله خلاق هستند و چون امتیاز میآورند بیشتر دیده میشوند. آن تماشاگری هم که اشراف کامل به جزییات بسکتبال ندارد مثلا متوجه نمیشود ارسلان در جریان بازی، در جریان حمله و در جریان دفاع چه کار کرده و فقط امتیاز آوردن را میبیند اما مربی میفهمد ارسلان چه تاثیری داشته. برای من بودن ارسلان خوب است. نقاط ضعف هم را پوشش میدهیم. من و ارسلان هم سن نیستیم، هم پست نیستیم، روبهروی هم بازی نکردیم و کلا هم 2 تا دو هفته در اردوی ملی باهم بودیم و دلیلی وجود ندارد که مشکلی داشته باشیم.حرف الکی میبردند و ذهنیت میساختند.
*ذهنیتش را تغییر دادم
ما با هم صحبت کردیم و به ارسلان گفتم قرار نیست ما دوست صمیمی و خانوادگی شویم. فقط نمیخواهم ذهنیت منفی وجود داشته باشد. هیچ مشکلی ندارم و خوشحالم کنارم بازی میکند. حالا شاید در آینده وضع تغییر کند و ما خیلی دوست صمیمی هم بشویم اما اکنون باید این ذهنیت حذف میشد تا تیم ملی درگیر آن نباشد. او هم گفت حرف بوده و مشکل را حل کردیم تا این ذهنیت دیگر وجود نداشته باشد. قطعا بازهم با او صحبت میکنم تا به طور کامل موضوع حل شود.
*به بازیکنی مثل کامرانی نیاز داریم
مهدی کامرانی خیلی متفاوت است. او رهبری هوشیار است. اصلا عجیب و غریب است. درک بالایی دارد. خیلی مربی نمیگوید چه کار کند بلکه خودش میفهمد الان وقت چه کاری است. خودش سریع میفهمد و تجربه زیاد دارد. نکته دیگر مهدی جنگندهتر است. ما اکنون سجاد مشایخی و فرید اصلانی را در تیم ملی داریم که هم نسبت به قبل بهتر شدهاند، هم عملکرد خوبی داشتند و هم در تیم جا افتادهاند. سجاد و فرید خوب هستند اما مدل مهدی با آنها متفاوت است. بحث من مدل بسکتبال است نه کیفیت. مدل بازی سجاد و فرید با مهدی فرق میکند و به نظرم اکنون تیم به بازیکنی با مدل مهدی کامرانی آماده نیاز دارد. البته آنها هم میتوانند در کنار مهدی کامرانی چیزهای زیادی یاد بگیرند. البته تاکید میکنم مهدی کامرانی آماده.
*دستمزدهای بسکتبال ایران متوسط رو به پائین است
من از قراردادم راضی هستم. در چین قرارداد خوبی دارم که نسبت به قراردادهای ایران خیلی بهتر است. در ایران دستمزدها بالا نیست. میتوان گفت متوسط یا حتی متوسط رو به پایین است. یعنی تعداد بازیکنانی که قراردادهای بالا دارند زیاد نیست. در بسکتبال شاید سه یا چهار نفر 500-600 میلیون تومان دریافت میکنند و بقیه رقمهای پایینتر میگیرند. باشگاهی نداریم که بیشتر از این پول بدهد. همین ها هم اگر پرداخت شود خوب است. بازیکنانی که خارج از ایران بازی میکنند خیالشان راحت است که پولشان را دریافت میکنند. متاسفانه انقدر سیاستهای قبلی فدراسیون دفع کننده بود که بسیاری از باشگاهها از بسکتبال رفتند. همه باشگاههایی که امروز در والیبال هستند ابتدا وارد بسکتبال شدند اما آنقدر بیبرنامگی و خاله زنکبازی دیدند که ترجیح دادند بروند. متاسفانه تلویزیون هم بی محلی دید و رفت. برای رییس فدراسیون هم اهمیتی نداشت که باشگاه برود. وقتی حرمت سرمایهگذار حفظ نمیشود، چرا بماند؟ هیچ برگشتی هم برایش ندارد و نمیماند.
*مشحون سنتی، قدیمی و ترسو بود
متاسفانه مشکل اصلی ما این بود که مدیر خوبی در بسکتبال نبود. البته از حق و انصاف دور نشویم محمود مشحون در دو دوره اول ریاستش خیلی خوب بود و دانش مدیریتش برای آن دوران مناسب بود و نتیجه هم گرفت اما بعد که نیاز به تغییر و به روزرسانی بود اجازه نداد این تغییر ایجاد شود. به نظرم محمود مشحون مدیری سنتی، قدیمی و ترسو بود. خیلی ترسو بود. او یک بار به وزارت ورزش نرفت تا حق ما را بگیرد. همیشه میگفت بسکتبالیستها قانع هستند و بچهها مثل سربازند. درست است ما سرباز هستیم اما حق ما چه میشود؟ مشحون هیچ وقت برای ما کاری نکرد. نگفت حق ما را بدهید وگرنه این کار را میکنیم. همیشه پاداش برای همه بود جز بسکتبال. ما سال 2008 به المپیک رفتیم. 10 سال پیش کاری که والیبال کرد را ما انجام دادیم اما یک سالن نگرفت. وقتی فدراسیون بیخیال بود، مسئولان هم به ورزشکاران توجه نمیکردند. با این حال من حرفم را میزدم و آقای مشحون ناراحت میشد که همه آنها ناراحتیها جمع شد و من حذف شدم.
*میگویند من سیاست ندارم
من از همان اول میگفتم نباید دروغ بگوییم. مثلا یکبار جوان بودیم و قرار بود تیرماه تیم را به اردوی لیتوانی ببرند. گفتند هوا سرد است و به همین دلیل رفتیم ترکیه. ارزانترین اردو. با تیمهای درجه دو، سه و محلات بازی کردیم اما اتفاق جالب سالن سرد ترکیه بود. من هم با کاپشن وارد سالن میشدم و بزرگ نمایی میکردم. جوان بودم. رضا مشحون گفت چی شده؟ گفتم سرد است و او گفت که تمرین نکن. میخواستند من را به کشور دیپورت کنند. من از اول میگفتم دروغ نگویید. تیرماه لیتوانی سرد است؟ من همیشه حرفم را زدهام و ضرر کردهام. خیلی هم میگویند سیاست ندارم. سیاست هم ندارم
.
*میدانستم بازنده جنگ با مشحونم و حذف میشوم
آخرین باری که با آقای مشحون صحبت کردم بعد از دیدار با شهرداری اراک در اراک بود که در سالن به او انتقاد کردم و دیگر صحبت نکردیم. ما هیچ کدام احتیاجی به دیگری نداریم اما کاملا میدانستم این دعوا به ضررم است چون او از نظر جایگاهی قوی بود. فکر میکردم از تیم ملی حذف شوم. پیش بینی این اتفاق را داشتم. در 28 سالگی از من ناراحت میشد و پیغام میفرستاد اما زورش نمیرسید که حذفم کند اما همه آن اتفاقها جمع شد تا اینکه سال 2015 این تصمیم را گرفتند.
*اکنون هم حرفهایم را میزنم
در سیستم جدید هم حرف میزنم و هدفم کمک است. معتقدم باید انتقاد از نوع سازنده وجود داشته باشد تا پیشرفت کنیم. خیلی حرفها را به خودشان میگویم. با این حال سیستم کنونی جدید است و زمان میخواهد اما به نظرم رئیس جدید باید یک ذره با صلابتتر کار کند. تغییرات وجود دارد اما روند تغییرات کند است. این روند کند تغییرات و البته مماشات با برخی آدمها اصلا به نفع فدراسیون نیست. کاملا مشخص است که فدراسیون در حال اصلاح است اما به نظرم آرام آرام جلو میرود. از طرف دیگر همه باید کمک کنند و آدمهای قوی کنار آقای طباطبایی بیایند و تلاش کنیم تا بسکتبال رشد و پیشرفت داشته باشد.
منبع:ایسنا
انتهای پیام/