بهشتی پور: مناسبات واشنگتن و مسکو از سردی روابط به سمت تنش سوق پیدا کرده است
به اعتقاد پژوهشگر مسائل بینالملل، روسیه هم به سیاستهای منطقهای و هم سیاستهای پیرامونی توجه کرده است. فعال شدن سیاست خاورمیانهای روسیه و نقشآفرینی آن در سوریه تمام معادلات روابط مسکو و واشنگتن را تحت تأثیر قرار داد.
«حسن بهشتی پور»، پژوهشگر ارشد و تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم، در خصوص موضع اخیر لاوروف مبنی بر اینکه روابط کنونی با آمریکا و انگلیس در وضعی بدتر از زمان جنگ سرد است، با اشاره به اینکه مناسبات واشنگتن و مسکو از سردی روابط به سمت تنش سوق پیدا کرده است، بیان داشت: اظهارات وزیر خارجه روسیه مبتنی بر واقعیتهایی است که در محاسبات روسیه و آمریکا قابل مشاهده است. این موضوع در گذشته بیسابقه بود.
وی با توجه به دوره جنگ سرد خاطرنشان کرد: روابط مسکو - واشنگتن در دوره جنگ سرد یعنی از 1945 تا 1991 با مؤلفههای دیگری سنجیده میشد که آن مؤلفهها در حال حاضر وجود ندارند. روسیه جدید که از 1991 به وجود آمد و پایان جنگ سرد رسماً اعلام شد، جهان و روابط روسیه و آمریکا وارد مرحله جدیدی شد که 10 سال نقطه اوج مناسبات طرفین بود؛ اما این روابط از سال 2000 که پوتین رئیسجمهور شد و خصوصاً بعد از یازده سپتامبر به سمت واقعگرایی رفت.
تحلیلگر مسائل بینالملل با تأکید بر دوره سردی مناسبات مسکو و واشنگتن اشاره داشت: پوتین در بهمن 1385 در اجلاس مونیخ شرکت کرد و سخنرانی مشهوری داشت. او سیاست یکجانبهگرایی آمریکا در دوران بوش پسر را بهشدت مورد انتقاد قرار داد. فاصله بین آمریکا و روسیه از آن دوران کمکم شروع شد و میتوان دوران سردی روابط این دو کشور را از همان دوران دانست.
وی با اشاره به مواضع مدودف در قبال آمریکا تأکید کرد: طرحی از سوی کلینتون در دورهای که مدودف رئیسجمهور شده بود، ارائه شد. اسم آن را «ریست کردن مناسبات» گذاشتند. مدودف سادهاندیشانه تصور کرد که میتواند روابط روسیه و آمریکا را به خصوص در دو محور سپر دفاع موشکی و مسئله گرجستان ارتقا دهد؛ در حالیکه او در اجلاس سران کشورهای ناتو در پرتغال متوجه شد که این موضوع امکانپذیر نیست. سیاست واقعبینانهتری در قبال آمریکا بعد از پایان ریاست جمهوری مدودف در 2012 و شروع ریاست جمهوری پوتین در پیش گرفته شد. پوتین متوجه شد که نمیتواند به طرف آمریکایی اعتماد کند.
بهشتی پور با توجه به سیاست خارجی روسیه از زمان ریاست جمهوری پوتین گفت: مهمترین ویژگی در این دوران عبارت است از اینکه روسیه هم به سیاستهای منطقهای و هم سیاستهای پیرامونی توجه کرده است. پوتین سیاستهای خود را در حوزه پیرامونی در اوکراین و گرجستان متمرکز کرد و به عنوان مهمترین اقدام خود در سال 2014 کریمه را ضمیمه خاک روسیه کرد. این مسئله تنش بزرگی در روابط غرب با مسکو به وجود آورد. از آن طرف نیز فعال شدن سیاست خاورمیانهای روسیه و نقشآفرینی آن در سوریه تمام معادلات روابط مسکو و واشنگتن را تحت تأثیر قرار داد و از سردی روابط به سمت تنش در روابط سوق پیدا کرد.
وی با تأکید بر عدم محقق شدن ادعای رئیس جمهور آمریکا در قبال روسیه اشاره داشت: ترامپ که به قدرت رسید، وعده داده بود روابط روسیه و آمریکا را بهبود میبخشد. او اوباما را متهم میکرد که مدیریت چندانی در این زمینه نداشته است. با این حال پس از روی کار آمدن ترامپ نهتنها روابط طرفین بهتر نشد، بلکه بهمراتب بدتر شد. مسموم شدن یک فرد باعث شد که شصت دیپلمات روسیه را از آمریکا اخراج کنند و کنسولگری روسیه را بستند. جاسوس بودن او در سال 2006 تأیید شده بود و دوره محکومیت خود را میگذراند. این فرد در سال 2010 با جاسوسهای مقابل مبادله شد.
تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به اینکه تنشهای کنونی باعث میشود که لاوروف وضعیت کنونی را بدترین دوره روابط روسیه و آمریکا بداند، افزود: با این حال تأکید میشود که این موضوع نباید این جمعبندی را داشته باشد که چون وضعیت روسیه و آمریکا در بدترین شرایط است، پس بهترین موقعیت برای بهرهبرداری از این وضعیت نزد ایران قرار دارد. گرچه دور شدن روسیه و آمریکا قدرت بازیگری ایران را بهصورت تاکتیکی افزایش میدهد و میتوان از اختلافات موجود بین طرفین مادامیکه این اختلافها ادامه یابد، استفاده کرد؛ اما نباید این موضوع را از یاد برد که این دو قدرت بازیگر به دنبال منافع خود هستند. ایران نمیتواند به صورت استراتژیک روی مناسبات خود با روسیه یا غرب حساب کند.
وی با توجه به چگونگی مواجهه با تنش مسکو و واشنگتن گفت: تاریخ نشان داده است زمانی که منافع قدرتهای بازیگر ایجاب میکند، با یکدیگر کنار میآیند. باید این اختلافات را هوشمندانه رصد و تحلیل کرد؛ اما نباید فریب اختلافهای مقطعی قدرتهای جهانی را خورد. قدرت بازیگری ایران به پشتوانه مردم و حضور آنها در صحنه به وجود میآید؛ اما در عین حال باید اختلافات موجود بین روسیه و آمریکا و کشورهای دیگر را بهخوبی فهم کرد و بر اساس تحلیل دقیق ماهیت این اختلافها در صورت امکان آنها را به نفع منافع ملی کشور مورد بهرهبرداری قرار داد.
انتهای پیام/