نویسنده کتاب «دختر شینا»: بجز زیبایی و عشق هیچ ندیدم!
شخصیت عباس (حبیب رضایی) در فیلم «آژانس شیشهای» را یادتان هست؟ یکی از بهترین شخصیتهای سینمای ایران؛ جانبازی شهرستانی که ترکشی نزدیک شاهرگ گردنش دارد، ترکشی که امکان دارد هر لحظه او را از پای درآورد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، شخصیت عباس (حبیب رضایی) در فیلم «آژانس شیشهای» را یادتان هست؟ یکی از بهترین شخصیتهای سینمای ایران؛ جانبازی شهرستانی که ترکشی نزدیک شاهرگ گردنش دارد، ترکشی که امکان دارد هر لحظه او را از پای درآورد.
نرگس همسرش را هم باید به خاطر داشته باشید با آن دیالوگ محشرش آنجا که میگوید: «گوشت قربونی، عباس منه....».
عباس سالها با ترکش زندگی کرده، اما به اصرار همسرش برای مداوا به تهران میآید و دوستش حاج کاظم (پرویز پرستویی) تلاش برای مداوای او را شروع میکند.
تلاشی که بینتیجه میماند و عباس شهید میشود. عباس از دنیا هیچ نمیخواست و هرگز نخواست به بهانه جانباز بودنش به او توجه خاصی شود و از سفره انقلاب چیزی به خانه ببرد! برای همین آنجا که مردم حرفهایی میزنند که مانند نیشتر بر دلش مینشیند، میگوید: «جنگ که شروع شد، سرِ زمین بودم با تراکتور. جنگ که تموم شد، برگشتم سر همون زمین، بیتراکتور. آقاجون مو هنوز دفترچه بیمه هم نگرفتم، حالا خیلی زوره، خیلی زوره این حرفا... شما سهمتان را دادین. سهمتان همین زخم زبون هایی بود که زدین...)
امروز به مناسبت تولد حضرت ابوالفضل(ع) روز جانباز نامگذاری شده است؛ طیف وسیعی از رزمندگانی که امروز کنار ما زندگی میکنند، بدون اینکه توقعی از ما داشته باشند.حتی ما گاهی یادمان میرود آنها برای حفظ دین و کشور چه ایثارها کردند! تنها کسانی که نفس به نفس جانبازان داده و سالهاست عاشقانه در کنار آنها زندگی میکنند، همسر و فرزندانشان هستند.
با بهناز ضرابی زاده، نویسنده دفاع مقدس که کتاب دختر شینا» را در کارنامه خود دارد همصحبت شدیم تا از تجربیات و همنشینی با خانوادههای شهدا و جانبازان برایمان بگوید و اینکه آنها چگونه عاشقانه در کنار هم زندگی میکنند بدون هیچ گلایه یا درخواستی.
سالهاست برای نوشتن آثارتان درباره خانواده رزمندگان، جانبازان و شهدا تحقیق میکنید. از روحیه آنها بگویید و اینکه چگونه میتوانند با مشکلات و دشواریهای زندگی کنار بیایند؟
بنا به تجربیاتی که در کنار این خانوادهها بهدست آوردهام با اطمینان کامل میگویم آنها بسیار خشنود و راضی کنار هم زندگی میکنند و از شرایط هیچگاه گلایه ندارند. اعضای خانواده شهدا و جانبازان سنخیت و همفکری خیلی خوبی با هم دارند و همین نزدیکی باعث شده زندگی خوبی داشته باشند و رضایتمندیشان از زندگی زیاد است. ایمان قوی باعث شده به هم نزدیک و در راه رسیدن به اهدافشان با یکدیگر همراه شوند. ایمان باعث شده آنها مشکلات را به کمک هم از سر راه بردارند. برای یک زن خیلی سخت است همسرش شهید شود اما باور و ایمان عمیق از دشواری را رنگ دیگری میزند. آنها شهادت را مرگ نمیدانند چون مرگ یعنی نیستی در حالیکه شهادت یعنی نزدیکی به خدا. شاید به همین دلیل است که آرزو میکنند شهادت نصیبشان شود.
چنین به نظر میرسد این ایمان را در خانواده جانبازان هم میتوان دید؟
بله! درباره جانبازان متاسفانه تاکنون کار نوشتاری نداشتم اما با خانوادههای زیادی از جانبازان دوست هستم و با آنها رفت و آمد دارم. دقیقا باورهایی که در خانواده شهدا میبینم در سبک زندگی جانبازان هم دیده میشود. همسر یک جانباز بشدت به انتخاب همسرش احترام میگذارد و در عقیده و ایمان با او همداستان است ؛ به همین دلیل کنار او میماند و هیچگاه از میزان علاقه مندی و عشق به همسرش کاسته نمیشود. خانواده جانبازان شاید با مشکلات زیادی روبهرو شوند اما بر این باورند که این درد و رنج با ارزش است.آنها به پدر و همسر جانباز خود احترام میگذارند و او را دوست میدارند؛ چون بر این باورند که اجر و پاداششان را از خداوند خواهند گرفت.
معرفی خانواده جانبازان و اینکه اعضای این خانوادهها با چه صمیمیت و عشقی کنار هم زندگی میکنند، میتواند برای جامعه ما راهگشا باشد. به نظرتان رسانهها، نویسندهها و فیلمسازان دین خود را به این گروه ادا کردهاند؟
به نظرم رسالت همه هنرمندان و نویسندهها این است که سبک زندگی جانبازان دوران دفاع مقدس را به نمایش بگذارند و آن را منعکس کنند.معتقدم بیان زندگی و منش جانبازان کمک به بشریت است. من خانوادههایی را میشناسم که چند شهید و جانباز دارند اما هیچوقت ندیدهام شکایت کنند و ناراضی باشند. صبر این خانوادهها مرا شگفتزده میکند. مردم عادی اگر مثلا در یک تصادف یا سانحهای آسیب ببینند و دچار معلولیت شوند، خیلی بیتابی میکنند و گاهی خانوادههای آنها احساس میکنند دیگر نمیتوانند از آنها پرستاری کرده و بار آنها را به دوش بکشند؛ اما خانواده شهدا و جانبازان اصلا وارد این بحرانها و رنجها نمیشوند. همسر یک جانباز هیچگاه از نگهداری همسر خود خسته و شاکی نمیشود. مادرانی هستند که سالیان زیادی است از فرزندان جانباز خود مراقبت میکنند، اگر آنها را از نزدیک ملاقات کنی بجز عشق و زیبایی هیچ نمیبینی! همیشه در دیدار این خانوادهها این سوال برایم پیش میآید که این صبوری ریشه در کجا دارد؟ راز این همه عشق چیست؟ جوابی که پیدا میکنم فقط ایمان به آخرت و عشق به سیدالشهداست. سبک زندگی آنها الگو گرفته از سبک زندگی ائمه است. مادری را میشناسم که دو پسرش شهید شده و یک پسرش جانباز بالای 50 درصد است و همه اقوامش شهید یا شهدایی را تقدیم اسلام کردهاند، وقتی از او پرسیدم با این همه مصیبت چگونه کنار میآیی؟ در جواب گفت: مگر خون من از خون حضرت زینب(س) رنگینتر است! تاسی به اهل بیت و توسل به خاندان سیدالشهدا به خانواده شهدا و جانبازان صبری عطا میکند که همه را شگفتزده کرده است. قیام عاشورا این خانوادهها را به درجهای رسانده که رستگاری را فقط در شیفتگی و از جانگذشتگی برای سیدالشهدا میبینند و در این راه هیچ چیزی کم نمیگذارند.
منبع: جام جم
انتهای پیام/