گوشهای از معرفت علی اکبر(ع) در روایتی از عاشورا
امام حسین(ع) به فرزندش فرمود: دیدم یکى صدا میزد شما تند میروید ولى مرگ شما را تندتر به بهشت میبرد؛ رَأَیْتُ هَاتِفاً یَقُولُ أَنْتُمْ تُسْرِعُونَ وَ الْمَنَایَا تُسْرِعُ بِکُمْ إِلَى الْجَنَّة...
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا حضرت علی اکبر(ع) فرزند ارشد امام حسین(ع) و از شهدای والامقام حادثه کربلاست. وی از شیعیانی بود که به بزرگی مقام و کرامت اخلاق و شبیهترین شخص به رسول گرامی اسلام(ص) شناخته میشد تا حدی که امام حسین(ع) در روز عاشورا پس از آنکه علی اکبر(ع) از ایشان اذن میدان خواست، فرمود: «خدایا شاهد باش جوانی به میدان مبارزه میرود که شبیهترین مردم از جهت خلقت و خُلق و کلام به رسول توست و ما هنگامی که اشتیاق دیدار پیامبرت را داشتیم، به او نگاه میکردیم؛ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ ص وَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَیه». لذا وقتی صادرههای رفتاری و کلامی این شیعیان بزرگوار را مورد مطالعه قرار میدهیم، چیزی جز این مقامات عالی و فضایل رفتاری و معرفت عمیق به امام حیّ نمییابیم.
به عنوان نمونه عقبة بن سمعان مىگوید آخر شب، حسین [علیه السّلام] دستور داد براى حرکت آب بگیریم، سپس دستور داد حرکت کنیم و ما نیز حرکت کردیم، وقتى از قصر «بنیمقاتل» گذشتیم، پس از ساعتى راه رفتن، حسین [علیهالسلام] چرت زد و [یک باره] نیمه خواب پرید و بیدار شد، در حالى که مىگفت! «انّا لله و انّا الیه راجعون» و «الحمد للّه ربّ العالمین» دو یا سه بار این سخن را تکرار کرد.
[در این هنگام] پسرش علىّ بن حسین اکبر [علیهالسلام] سوار بر اسب، نزد او آمد و گفت: «انّا لله و انّا الیه راجعون» و «الحمد للّه ربّ العالمین»! اى پدر، فدایت شوم چرا خدا را حمد کردى و آیه بازگشت به سوى خدا را خواندى؟! فرمود: اى پسرکم من به خواب رفته بودم که [ناگاه] اسب سوارى جلویم ظاهر شد و گفت: این قوم شبانگاه در حرکتند در حالى که مرگ نیز به استقبالشان مىآید؛ القوم یسیرون و المنایا تسری إلیهم فهمیدم که این خبر مرگمان است که به ما گوشزد شده است! (وقعة الطف، ص176)
یا در نقلی دیگر آمده است که امام حسین(ع) فرمود: «دیدم یکى صدا میزد شما تند میروید ولى مرگ شما را تندتر به بهشت میبرد؛ رَأَیْتُ هَاتِفاً یَقُولُ أَنْتُمْ تُسْرِعُونَ وَ الْمَنَایَا تُسْرِعُ بِکُمْ إِلَى الْجَنَّة» (اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى ، ص70)
[علىّ بن حسین اکبر] گفت: «پدر آیا ما بر حق نیستیم؟! ألسنا على الحق» [حسین علیه السّلام] فرمود: بله، قسم به کسى که بازگشت بندگان به سوى اوست، [ما بر حق هستیم]! [على بن حسین اکبر] گفت: اى پدر در این صورت باکى نداریم که بر حق بمیریم! [حضرت] فرمود: خدا به شما پاداش خیر بدهد، بهترین پاداشى که به فرزندى درباره پدرش داده مىشود.
نکته قابل توجه در این گفتوگو، جمله برخاسته از معرفت حضرت علی اکبر(ع) در قبال امام خویش است؛ یعنی آن زمان که شنید از پدرش سرانجامشان مرگ است، به جای سؤال از جزئیات نبرد و شهادت و ... فرمود: «پدر آیا ما بر حق نیستیم؟! ألسنا على الحق». این جمله حاکی از آن است که شهدای کربلا در معیت امام عالم به چنان معرفتی رسیده بودند که نه تنها از مرگ هراسی نداشتند بلکه آن را پلی برای رسیدن به عالیترین درجات بهشت و همجواری با پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) میدانستند. همچنان که حضرت علی اکبر(ع) در لحظه جان دادنشان فریاد زد: ای پدرم درو بر تو؛ این جد من است که به تو سلام میرساند و میفرماید به سوی ما بشتاب». در واقع باید گفت این نوع رفتارها حاصل تعلیم و تربیت در مکتب وحی است.
جالب است امیرالمؤمنین(ع) در ذکر خاطرهای از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل میکند که پیامبر به ایشان فرمود: «... یا على، به زودى امتم پس از من آزمایش مىشوند.» گفتم: یا رسول اللّه، مگر نه این است که در روز احد افرادى از مسلمانان شهید شدند و من از فیض شهادت ماندم، و از این بابت غمگین شدم، شما به من فرمودى: «بر تو بشارت باد که عاقبت به شهادت مىرسى»؟ در پاسخم فرمود: «آنچه گفتى صحیح است، ولى بگو به هنگام شهادت صبرت چگونه است؟» گفتم: این از موارد صبر نیست، بلکه جاى مژده و شکرگزارى است؛ هَذَا مِنْ مَوَاطِنِ الصَّبْرِ وَ لَکِنْ مِنْ مَوَاطِنِ الْبُشْرَى وَ الشُّکْر». (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 219)
بنابراین اهلبیت(ع) اینگونه به مرگ مینگریستند و مرگ را مژده و بشارتی برای رسیدن به لقاءالله میدانستند و شیعیان خود را نیز به این شکل تربیت میکردند.
انتهایپیام/