باشهآهنگر: میتوانیم مرجع کشف سینمای ناشناخته در جهان باشیم
بعد از اتمام جشنواره جهانی فجر فرصت برای بررسی و برنامهریزی آن فراهم است و باید به یک جشنواره به چشم فرآیند یکساله نگاه کرد که در این رابطه با «محمدعلی باشه آهنگ» به گفتوگو نشستیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، بعد از اتمام سیششمین جشنواره جهانی فیلم فجر فرصت برای تحلیل و بررسی این جشنواره و برنامهریزی برای بهتر برگزار شدن آن در سال آینده فراهم میشود. در واقع به یک جشنواره باید به چشم یه فرآیند سالیانه نگاه کرد. به بهانه اتمام سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر، پیرامون حال و هوای جشنواره و بررسی آن، گفتگویی داشتیم با «محمدعلی باشه آهنگر» از داوران بخش فیلم های اول، و کارگردان «سرو زیر آب» که از جمله فیلم های این جشنواره بود.
ـ با پایان جشنواره راحتتر میتوان روند آن را بررسی کرد، فضای جشنواره را چگونه ارزیابی کردید؟ حضور آثار خارجی و سینما گران غیر ایرانی چه تاثیری میتواند داشته باشد؟
فضای خوبی بود، یک مقدار انرژیاش با جشنوارههای دیگر متفاوت بود. این که مردم و هنرمندان با هم هستند از بزرگترین حُسن های جشنواره بود، در جشنوارههای دیگر هنرمندان از مردم فاصله دارند. اما اینجا هنرمندان خارجی، هنرمندان ایرانی، مردم و مخاطبان سینما، همه در کنار هم این مسیر را جلو بردند. نظم اکران فیلم ها و کیفیت صدا و تصویر و همه چیز خوب بود.
اما از لحاظ بین المللی خب طبیعی است که تاثیر های زیادی می تواند داشته باشد، مثلا در همین جشنواره هتل مهمانان فاصله زیادی تا محل برگزاری جشنواره نداشت و این باعث می شد خیلی اوقات مهمانان پیاده این مسیر را طی کنند و در بازار، کوچه و خیابان با مردم و مغازه داران صحبت کنند و این ارتباطِ بی واسطه مردم ما با آنها به خوبی می تواند تبلیغات منفی علیه ایران را که در خارج از کشور وجود دارد، بی اثر کند. دیدن اینکه اینجا مردم با آرامش در کنار هم زندگی می کنند و ایران کشور آبادی است، باعث شکسته شدن فضای ذهنی شان می شود.
میتوانیم مرجع کشف سینمای ناشناخته در جهان باشیم
یک مسئله دیگر هم که ارزشمند است، بحث فرصت هایی است که به خاطر محدودیت ها ایجاد می شود. ما خیلی از فیلم ها را به دلایل مختلف، از جمله پوشش، قصه فیلم و... نمی توانیم در جشنواره شرکت دهیم، همین باعث می شود برویم سراغ فیلم های ناشناخته از سرزمین های ناشناخته. منظورم ناشناخته روی نقشه جغرافیا نیست، مقصودم سینمایشان است. مثلا در کنار آثاری از سینمای آمریکا، فرانسه، انگلستان، ایتالیا و... آثاری هم از کشورهای شیلی، آسیای میانه و اروپای شرقی، پاکستان، کانادا، افغانستان، چین و... به اینجا بیایند و ما زمینه مطرح شدن اقلیم شان، سینما و سینما گرانشان را فراهم کنیم. موضوعی که تا به امروز کمی از آن بی بهره مانده ایم اما جشنواره های خارجی خیلی خوب دنبال این فضاها بودند. مطمئن باشید اگر این مسیر جلو برود هیچ کدام از این کشورهای کوچکی که پیرامون ما هستند و جشنوارههای مدلِ غربی را در این چند ساله اجرا کردند و هزینههای هنگفتی هم کردند، در مقابل این جشنواره به لحاظ فرهنگی و هنری حرفی برای گفتن نخواهند داشت. ایجاد این فضا یک تعامل دو طرفه است، هم آنها بازار خوبی برای ارائه اثرشان می توانند پیدا کنند و هم ما می توانیم سینمای ایران و فرهنگ مان را بیشتر به جهان معرفی کنیم و یک باب تعامل و گفتگوی مشترک عمیق تری، ایجاد کنیم.
-این جشنواره چهارمین دوره است که از جشنواره ملی جدا شده است. چه انگیزههایی باعث شد تا این دو از یکدیگر جدا شوند؟ به نظرتان این تفکیک بهتر است یا نه؟
در مورد آن 32 سال نمیتوانیم قضاوتِ درستی بکنیم، چون تمام کسانی که برای آن دوره ها زحمت کشیدند همانها الان دارند کارها را انجام می دهند. ولی از جهت دیگر، جشنوارۀ ملی ما رخدادی ایرانی و داخلی است و حاشیههای خودش را دارد، درست مثل دیگر اتفاقاتی که پیرامون مان می افتد. این مسئله باعث می شد بخش جهانی جشنواره آسیب ببیند و اتفاقات خوبش مثل، اکران فیلم ها، ورک شاپ ها و کلاس های آموزشی، نشست های رسانه ای و... در آن هیاهو گم شوند. آنجا همه اعتراض دارند، چه کسی که فیلمش به جشنواره میرسد و اکران میشود، چه کسی که فیلمش برای شرکت در جشنواره پذیرفته نمی شود.
جشنواره جهانی میتواند بهگونهای عمل کند که مهمانان آن سفیران خوبی برای ایران باشند
یا می بینیم دو نفر، سه نفر یک وبلاگ یا سایت طراحی کرده اند و شروع می کنند به تحلیلهای ژورنالیستی از نوع زردش، و اخبار و حواشی آسیب زننده که باعث می شود خیلی از منتقدینِ بزرگ کنار بکشند و وارد میدان نشوند یا اگر هم میآیند در مقابل آن همه هیاهو گم شوند. نمیدانم آنجا چه پتانسیلی دارد که باعث این اتفاقات میشود. انگار به یک وضعیتی رسیده است که باید یک هوای تازهای به آن دمیده شود. اصلا نظمِ فرهنگی ـ هنریاش بهم ریخته است، و قضاوتهای منصفانه را در مورد هر فیلمی که باشد کمتر میتوان پیدا کرد. این هم نیست که بگوییم چه کسی مقصر است؛ همه مقصرند. اما در این جشنواره اعتراضات خیلی کمتر است. البته ضعف هایی هم دارد که باید این ضعفها را بین خودمان حل کنیم، کمبودها را بین خودمان مطرح کنیم و به نتیجه برسانیم. بدین شکل می توان جشنواره ای داشت که این مهمانها وقتی بر میگردند سفیرهای خوبی برای کشورمان باشند.
-خب این دوره نسبت به سه دوره قبل چه تفاوت هایی داشته است؟
سالهای قبل خیلی از فیلمها به زیرنویس کامل نمیرسید، زیرنویس فارسی برای بعضی از فیلمها نبود، اما امسال تمام فیلم ها به دو زبان فارسی و انگلیسی زیر نویس شدند. بخش فیلمهای اول امسال اضافه شده است. در هر بخش حداقل سه فیلمِ ایرانی وجود داشت، در بخش ما (فیلم های اول) پنج فیلم ایرانی وجود داشت. کارگاه ها و ورک شاپ های آموزشی متعددی برگزار شده است که باعث افزایش اطلاعات مان می شود. کلاس های مختلف برای فیلمنامه نویسی، کارگردانی، بازیگری، فیلم برداری، تدوین، موسیقی و... برگزار شد که اینها سطح دانش ما را به روز میکند. تعداد فیلمسازان صاحب سبک و شخصیت های برجسته در این دوره بیشتر شده بود و در کل توانسته بود موفقیت بیشتری نسبت به ادوار گذشته کسب کند.
ـ جشنواره جهانی فجر با جشنوارههای بزرگ دنیا چقدر فاصله دارد؟ آیا به جایگاهی رسیده است که وقتی در آن طرف دنیا، یک نفر بخواهد از جشنواره های بزرگ جهان صحبت کند، یکی از آن گزینه ها جشنواره جهانی فیلم فجر باشد؟
این جشنواره نوپاست، قطعا نمی توان آن را با فستیوال هایی که چند دهه تجربه دارند مقایسه کنیم. اما از لحاظ شکل برگزاری و پذیرایی برگزاری ما چیزی کم نداریم حتی یک جاهایی میتوانم بگویم به دلیل آن رفتارِ مهماننوازنۀ مان، خیلی از آنها جلوتر هستیم. اما از لحاظ بعضی مسائل دیگر نظیر سطح فیلم ها، حضور برخی افراد و... به خاطر محدودیتهای موجود کمی شاید عقب تر باشیم، اما نباید چیزهای دیگر را هم ندیده گرفت. الان بسیاری از داوران و مهمانانی که اینجا هستند، به جشنواره مسکو نرفتند و ایران را انتخاب کردند، این یک مزیت است، چون کشور ما کشورِ کهنی است و فرهنگِ بسیار دیرینه ای داریم و این یک نشانه خیلی خوب از جایگاه جشنواره در کشورهای پیرامون مان و جهان است.
بعد از دو دهه میتوانیم جشنواره فیلم مرجع در منطقه باشیم
منطقی این است که ابتدا بدانیم قابلیتهای ما چیست، محدودیتهای مان چیست، ما چه فضایی داریم و آنها چه فضایی دارند، سپس مقایسه کنیم. اما نباید فراموش کنیم که اگر این رویه و این فرمی که الان دارد پیش میرود ادامه پیدا بکند و ضعفها کمتر شود ما بعد از یک دهه، دو دهه میتوانیم مرجع منطقه شویم.
اگر قرار باشد جشنواره به عنوان مرکزیتِ هنری منطقه تعریف شود خیلی باید روی آن کار کرد. این میتواند تاثیرِ فرهنگیِ شگرفی برای ما به همراه داشته باشد و تاثیراتِ سیاسیِ ناسالمی را که همه جای دنیا علیه ما در خبرهایشان و در گفتگوهایشان بیان میکنند کمی خنثی کند. شما تصور کنید وقتی اینها بیایند و ببینند ایرانیها چقدر مهماننوازند، توانایی برگزاری چنین جشنواره معتبری را دارند و چقدر فیلمهای ناشناخته آوردند و... چه اتفاقی خواهد افتاد و آنگاه با چه نگاهی از ایران، به کشورشان باز می گردند؟ و تمام این ها نشان از اهمیت جشنواره هایی از این دست دارد.
انتهای پیام/