رمز و راز کتابخوان کردن بچهها
این روزها نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران پس از یکی دو سال کوچ به شهر آفتاب، دوباره به خانه سالهای قبل خود در مصلای امام خمینی(ره) بازگشته و درهایش را با لبخند به روی علاقهمندان کتاب و کتابخوانی گشوده است.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، گرچه مصلی در تمام این سالها هیچوقت به دلایل مختلف نتوانسته میزبانی کاملا شایسته برای این رویداد بزرگ فرهنگی باشد اما دستکم این ویژگی را برای خانوادهها دارد که میتوانند دست کودکانشان را بگیرند و با حداقل زمان به جشن مطالعه بیایند. در میان مخاطبان و سالنهای متعدد و گوناگون نمایشگاه کتاب، همیشه بخش کودک و نوجوان پویایی و نشاط خاص خودش را داشته است.
امروز برای شما از لسان اهل قلم درباره راههای تشویق به مطالعه کودکان و نوجوانان و اهمیت آن نوشتهایم.
قصه، پایه علاقهمندی به کتاب
مصطفی رحماندوست، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان: هر اتفاق خوبی نیاز به مقدمه دارد. این گونه نیست که وقتی کودک به دنیا میآید علاقهمند به کتاب و مطالعه باشد. من همواره به خانوادهها میگویم آنچه به قول امروزیها زیرساخت و به قول ما پایه علاقه به مطالعه است و به نهادینه شدن مطالعه منجر میشود «قصه» است. باور کنید قصه بسیار مهم است. امروزه پدران و مادران جوان با هزار و یک مشغله خسته و گاه درمانده به خانه میآیند و همین که دستی بر سر و گوش فرزندشان بکشند فکر میکنند کافی است.
قصه خواندن بزرگترها و قصهشنیدن بچهها از بدو تولد در خانواده، مهمترین مقدمه علاقهمندی به مطالعه است. یکی از کارهایی که امروز در حال گسترش است و اتفاقا جای خودش را در خانهها باز کرده، همین کتابهای گویاست که نشانه اهمیت قصه است. حتی در فضای مجازی شما میبینید که چگونه فناوری توانسته جای خودش را باز کند و در اغلب شبکههای اجتماعی برخی آمدهاند و کانالها و گروههای قصهگویی راهانداختهاند و مخاطبان زیادی هم دارند. اگر پدر و مادر با لحن شخصی و خاص و شناختشان از روحیه فرزندشان قصه را انتخاب و بیان کنند قطعا تاثیر ویژهتری دارد. خلاصه کلام اینکه من آنچه فکر میکنم باید جدی بگیریم قبل از آنکه کودک بتواند بخواند و بنویسد، همین قصه گفتن است.
الگوهای رفتاری کتابخوانی والدین
رضا امیرخانی)نویسنده(: معتقدم کودکان بخشهای ناخودآگاه را از والدین و افرادی که پیرامونشان هستند، بخوبی یاد میگیرند. در واقع تجربه شخصی من با دو فرزندم را اگر بخواهم برای شما بیان کنم این است هرکاری که خواستهایم بهصورت خودآگاه به آنها بیاموزیم و یا هدایتشان کنیم تقریبا به سرانجام و آن هدف نهایی نرسیده است. بگذارید مثالی بزنم. من 20بار به فرزندانم میگویم وقتی بزرگتر میبینید باید سلام کنید ولی یکخط در میان انجام میدهند. حالا زمانی که خودم راه میروم و به یک گربه یا سنگ روی زمین لگد میزنم، ناخودآگاه او هم به پیروی از من تکرار میکند. همه حرف من این است که بچهها الگوهای رفتاری ما را بیشتر از آنکه فکرش را کنیم، یاد میگیرند. درباره علاقه فرزندانم به مطالعه و کتاب هم باید بگویم شاید به این دلیل که خودمان در خانه کتاب میخوانیم و دائم ما را در حال مطالعه میبینند، بچههای من تقریبا کتاب دوست دارند. ولی واقعا هیچوقت من تلاش نکردهام که بخواهم به آنها یاد بدهم که کتاب خیلی خوب است. اگر بخوانی اینگونه میشود و اگر نخوانی آنگونه! والدین اگر خودشان کتابخوان باشند غیرمستقیم کودک هم علاقهمند هم خواهد شد.
ارزشآفرینی در ذهن کودک
هوشنگ مرادیکرمانی) داستاننویس و خالق قصههای مجید( درباره مساله کتابخوانی کودکان من دو نکته دارم. نخست اینکه در چند سال اخیر زیاد شنیدهایم که با رشد فناوری و انواع سرگرمیهای مرتبط با آن علاقه به مطالعه در کودکان و نوجوانان کاهش یافته است و از کتابخوانی فاصله گرفتهاند، اما من به شما قول میدهم این اتفاق فاصله عمیقی ایجاد نخواهد کرد. کتاب باز هم خوانده خواهد شد. کودک هرچقدر با وسایل مختلف سرگرم شود باز هم شبهنگام وقتی به رختخواب میرود هیچ صدایی آرامشبخشتر از صدای لالایی و قصه پدر و مادر نیست. این را جدی بگیریم. نکته دوم اهمیت فرهنگسازی در سنین پایین است. کودکی که داخل خودرو میبیند که پدرش بلافاصله پس از سوار شدن کمربند ایمنی را میبندد خیلی راحت آموزش میبیند که خودش هم این رفتار را تکرار کند. اما قطعا آموزش دادن برای بستن کمربند به جوانی که 30ساله است کار دشوارتری است اصولا فرهنگسازی در هر زمینهای و در ارتباط با هر پدیدهای هرچه در سن پایینتر صورت بگیرد نتایج و تاثیر آن مثبتتر خواهد بود.
منبع: جام جم
انتهای پیام/