روحانی روی دیوار چه کسی یادگاری نوشته است؟
در وضعیت جدید پدید آمده دولت ایران بیش از هر چیز روی دیوار اروپا یادگاری نوشته و برای نجات ایده مرکزی خود که عبارت است از مذاکره و تعامل با غرب جهت رسیدن به توسعه، به پلیس خوب مذاکرات متوسل شده.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، بعد از اعلام خروج آمریکا از برجام و آغاز فضایی جدید در برابر توافق هستهای، حالا همه نگاهها به اروپا دوخته شده است. به هر ترتیب تکلیف چین و روسیه تا حد زیادی روشن است و این دو در مقطع تحریم و پیش از انعقاد برجام نیز با جمهوری اسلامی ایران بنای همکاری داشتند، اما ماجرای اروپا قدری متفاوت است.
اروپاییها از همان ابتدا نیز به صرف ابراز همراهی کلامی بسنده کرده بودند و حتی در شرایط حضور آمریکا در برجام نیز مشکل خاصی با نقض عهدههای مکرر آمریکا نداشتند. مقامات اروپایی و مسئول سیاست خارجی این اتحادیه البته بارها و بارها با بیان اینکه برجام بزرگترین دستاورد این اتحادیه در عرصه بینالمللی تلقی میشود، بر لزوم حفظ برجام تصریح داشته و بر پایبندی همه طرفها بر تعهدات تأکید کردهاند، اما در دو سال و نیمی که از عمر برجام گذشت همه چیز روی کاغذ مانده و حتی خود اروپا نیز آنگونه که باید، عمل نکرده است.
با این وجود اما حالا و در وضعیت جدید پدید آمده دولت ایران بیش از هر چیز روی دیوار اروپا یادگاری نوشته و برای نجات ایده مرکزی خود که عبارت است از «مذاکره و تعامل با غرب جهت رسیدن به توسعه»، به پلیس خوب مذاکرات متوسل شده است.
همین موضوع ارزیابیهای فنی از توان کشورهای اروپایی برای حفظ برجام را ضروری میکند. فراتر از آن، این سوال حالا به طور جدی مطرح است که آیا اروپا اساسا ارادهای برای این موضوع دارد؟ فهم پاسخ این سوال البته خیلی سخت نبوده و لازم نیست راه دوری برویم. آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان یک روز پس از گفتوگوی تلفنی با حسن روحانی درباره خروج آمریکا از برجام گفت نباید انتظارات از اروپا برای مناقشه با آمریکا بر سر برجام، بیش از حد ممکن باشد؛ چرا که اروپا نمیتواند بیشتر از آنچه هست، خود را نشان بدهد.
روزنامه «تاگس اشپیگل» در این باره نوشت که مرکل در مناقشات با آمریکا درباره توافقات اتمی با ایران درباره انتظارات بیش از حد از اروپا هشدار داده و در سخنانی در مونستر گفته: ما نباید خود را قویتر از آنچه هستیم نشان دهیم... اروپا نمیتواند به تنهایی خود را به عنوان قدرت صلح نشان دهد. باید این مسئله مشخص شود که اصلا تا چه حد میتوان از توافق هستهای با ایران حمایت کرد در صورتی که قدرت بزرگ اقتصادی یعنی آمریکا دیگر در این راستا مشارکت نداشته باشد.» وی به روشنی گفت که از برلین کاری ساخته نیست.
«پیتر آلتمایر» وزیر اقتصاد آلمان هم در سخنانی محتوای نظریات خانم صدراعظم را تایید کرده و گفته است که دولت آلمان این امکان را ندارد که از شرکتهای آلمانی علیه تحریمهای اقتصادی آمریکا ضد ایران حمایت کند. آلتمایر گفت: ما از نظر حقوقی هیچ امکانی نداریم که شرکتهای آلمانی را علیه تصمیمات دولت آمریکا در این راستا حمایت کنیم یا برای آنها استثنا قائل شویم. وی درخواستها برای تاسیس یک صندوق اروپایی که عواقب تحریمهای تهدیدی آمریکا را برای شرکتهای آلمانی در مناسبات تجاری با ایران از بین ببرد را نیز رد کرده و گفت: در حال حاضر قوانین آلمان چنین مداخلاتی را پیشبینی نمیکند.
این مواضع البته بیارتباط با تجربه تاریخی آلمانیها نیست. سال 2003 که آمریکا عزم خود را برای حمله به عراق جزم کرده بود گرهارد شرودر صدراعظم سابق آلمان تلاش کرد تا با ایجاد یک کمربند اروپایی، با کمک فرانسه و روسیه مانع حمله آمریکا به عراق شود. این تلاش ها البته به نتیجه نرسید و محور مسکو-برلین-پاریس فروپاشید.
به نظر میرسد اظهارنظر معروف آن روز کاندولیزا رایس در این خصوص، اکنون بیش از هر زمان دیگری در گوش مقامات اروپایی زنگ میزند. وزیر امورخارجه ایالات متحده آمریکا همان موقع در واکنش به شکست اتحاد مسکو-برلین-پاریس گفت: روسیه را باید بخشید، آلمان را باید نادیده گرفت و فرانسه را باید ادب کرد. آلمانیها نمیخواهند مثل تحولات آن سالها نادیده گرفته شده و یا مثل فرانسه ادب شوند. همین باعث شده که حسابی دست به عصا حرکت کرده و آمریکا را وادار به عکسالعمل تند علیه خود نکنند.
این رفتار البته به مقامات آلمانی محدود نیست و نمونههای آن را در عملکرد سایر طرفهای اروپایی نیز میتوان مشاهده کرد. کمااینکه فرانسه تا به امروز پیشتاز پروژه به جریان انداختن مذاکرات موشکی و منطقهای ایران و نیز مادامالعمر کردن محدودیتهای برنامه هستهای این کشور بوده و رفتار انگلیس نیز به گونهای بوده که دو سال بعد از برجام، ظریف وزیر امور خارجه کشورمان تصریح کرد که ما حتی نمیتوانیم یک حساب بانکی در انگلستان افتتاح کنیم. به این موارد میتوان فهرست بلند و بالایی از شرکتهای اروپایی را که همین ابتدای کار جا زدهاند از ادامه همکاری با ایران خودداری کرده یا آن را منوط به تعیین تکلیف وزارت خزانه داری آمریکا کردهاند اضافه کرد.
اکنون فهم ریشه بیاعتمادی رهبر انقلاب به سه کشور اروپایی نیز سهلتر به نظر میرسد و لازم نیست برای اثبات دلایل آن صرفا به 15 سال قبل و تجربه مذاکرات سعدآباد متوسل شد. اروپا همانی است که قبلا بوده و با این اوصاف شاید دیوار قابل اتکایی برای سرپا نگاه داشتن رویای برجام نباشد. تاریخ البته بار دیگر در این باره قضاوت خواهد کرد.
انتهای پیام/