حجم بالای دروس تفسیری و حدیثی دردی را از دانشجو دوا نمیکند
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) از چالشهای فراروی رشته علوم قرآن و حدیث سخن گفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، احمد پاکتچی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در نشست ارزیابی دروس کارشناسی ارشد و دکترای رشته علوم قرآن و حدیث که با حضور مجید معارف، رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران، فروغ پارسا، مسئول پژوهشکده مطالعات قرآنی، قاسم درزی، استادیار پژوهشکده اعجاز قرآن و برخی اساتید و دانشجویان رشته علوم قرآن و حدیث در دانشگاه الزهرا(س) برگزار شد، با بیان اینکه در رشته علوم قرآنی ظرفیت دو تباره به وجود آمده است، افزود: از یک طرف احساس میکنم علوم قرآنی ادامه علم سنتی است که طی قرون گذشته توسط اندیشمندان قرآنی به وجود آمده است و از یک طرف هم در این رشته حسی به وجود آمده که علوم قرآنی ایجاد شده تا بتواند کار معینی را انجام دهد.
وی افزود: واقعیت این است که علوم قرآن و حدیث هیچ گاه به عنوان یک رشته در حوزههای علمیه نبود و محصول دانشگاه است؛ پس معلوم میشود پدیدهای نوظهور و متعلق به تمدن جدید و مدرنیته است، اما از یک طرف به شدت مایل است خودش را به سنت حوزوی متصل کند و به گونهای خودش را بازنمایی کند که گویی من ادامه حوزه هستم. این مسأله یکی از معضلاتی که در رشته علوم قرآن و حدیث با آن مواجهیم و همگان را سر در گم کرده است. این باعث شده مسائلی را به ارث ببریم؛ مثلاً آموزش حوزوی به لحاظ سنتی بر اساس متن است؛ اگر عقاید بخوانیم، باید شرح تجرید بخوانیم. اگر فلسفه بخوانیم، یا بدایة النهایة علامه را میخوانیم و ... جالب است وقتی رشتهای دانشگاهی به نام علوم قرآن و حدیث شد، تصور کردیم اگر تفسیر است، باید مجمعالبیان طبرسی مطالعه کنیم؛ اگر قصد خواندن درایه داریم، کتاب الرعایة شهید ثانی و ... را بخوانیم. یعنی مدام به دنبال متن هستیم.
پاکتچی با بیان اینکه وقتی به منابع دروس دانشگاهی در رشته علوم قرآن و حدیث مراجعه میکنیم، به نظر میرسد مشکل جدی در این زمینه وجود دارد، افزود: به عنوان نمونه وقتی به منابع تفسیری رجوع میکنیم، با تفاسیری مثل تفسیر کبیر امام فخر رازی، الکشاف زمخشری، المنار رشید رضا، تفسیر ابن کثیر، مجمع البیان طبرسی، تبیان شیخ طوسی، روض الجنان ابوالفتوح، المیزان علامه طباطبایی، تسنیم آیتالله جوادی آملی و ... مواجه میشویم.
وی افزود: وجود این تفاسیر در قسمت منابع هیچ معنایی ندارد. هیچ وقت در حوزه کسی درس تفسیر را با متن ارائه نمیدهد، زیرا همه میدانستند اگر علم اصول را با معالم صاحب معالم یا رسائل شیخ انصاری بخواند، میتوان در دو سال یا سه سال آن را خواند و تمام کرد، اما در دانشگاه حدود 120 جلد کتاب شد؛ چطور میتوانم این حجم کتاب را متنخوانی کنیم؟ حال یک دانشجو باید به تمام اینها مراجعه کند؟ به اینها منابع درس نمیگویند بلکه میراث تفسیری ما هستند. به نظرم این یکی از معضلاتی است که ما را با مشکل دو تبارهای بودن مواجه کرده است. نتوانستیم حل کنیم که واقعاً اگر درس ما متنمحور است، یک متنی باید باشد که امکان خواندن از روی آن در طول مدت زمان دانشجویی وجود داشته باشد. دقیقاً چون این امکان وجود نداشت، تفسیر هیچ وقت در نظام حوزوی جزو دروس رسمی حوزه نبود. هرچند به مناسبتهای مختلف مثل ایام ماه مبارک رمضان به صورت منبری درس تفسیر میگفتند. اما این رشته را در دانشگاه به صورت درس رسمی در آوردیم، اما باز هم میخواهیم با متنخوانی جلو بیاییم.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) ادامه داد: در دروس حدیثی نیز همین گونه است. دانشجو باید یک دور کتب اربعه، یک دور الکافی کلینی، یک دور کتب ششگانه اهل سنت را برای یک درس بخواند؛ بنابراین در جایی که با سنت متنخوانی به این رشته میپردازیم، با سنت حوزوی جلو میرویم. اما با این حال باز هم در حوزه علمیه این نوع نگاه نسبت به رشته علوم قرآن و حدیث وجود نداشته است.
پاکتچی ضمن ارائهای پیشنهادی درباره اصلاح اوضاع فعلی رشته علوم قرآن و حدیث، بر نظاممند کردن این رشته دانشگاهی تأکید کرد و گفت: پیشنهاد میدهم باید به دنبال الگویی برای نظاممند کردن این رشته تحصیلی داشته باشیم نه خواندن متون قرآن و حدیث. مثلاً در مفهومشناسی گفته میشود مفردات راغب یا التحقیق مصطفوی و سایر کتب لغوی را بخوانید در حالی که باید در قبال اینها با اصول علمی آشنا شویم تا ما را در حل مفاهیم مفردات یاری رساند نه اینکه متنی بخوانیم که درباره مفردات صحبت شده است. خواندن متن مفردات راغب چه کمکی به علم دانشجو میکند. در جمعبندی عرض کنم که این رشته یک رشته دانشگاهی است. تاریخ حوزه نشان میدهد این رشته در حوزه وجود نداشت و با سیستم متنخوانی جور در نمیآید و ما باید درسهای خود را اصلاح کنیم.
انتهایپیام/