کیروش: ۴ بار صعود به جام جهانی راضیام نمیکند/تیمی ساختاریافته به میراث میگذارم/به مربیگری در برزیل علاقه دارم
سرمربی پرتغالی تیم ملی کشورمان در گفتوگو با یک شبکه تلویزیونی برزیلی، در مورد این تیم و چالشهایش در ایران و فوتبال برزیل سخن گفت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، کارلوس کیروش که تجربیات کار با بازیکنان مختلف از جمله کریستیانو رونالدو، وین رونی، رونالدو و زینالدین زیدان را دارد، تنها سرمربی در جهان است که موفق شده چهار بار جواز حضور در جام جهانی را پیدا کند که در این بین دو بار با تیم ملی ایران بوده و یکبار پرتغال و یک بار هم آفریقای جنوبی را به این تورنمنت معتبر رسانده است. چالش وی با تیم ملی ایران اکنون رساندن این تیم به مرحله حذفی جام حذفی است، آن هم در گروهی که اسپانیا و پرتغال بخت اول صعود به مرحله حذفی هستند و مراکش نیز در کنار این تیمها است.
کیروش 65 ساله در گفتوگو با شبکه تلویزیونی «فاکس اسپورت» برزیل، گفت: رسیدن به چهار جام جهانی با تیمهای مختلف باعث غرور و خرسندی است، اما کافی نیست. من از این آمار هنوز راضی نیستم. برعکس این چیزی است که مسئولیت و اراده بیشتری به من میدهد تا بهتر این عمل کنم. برخی هستند که با یک یا دو صعود به جام جهانی کاملاً اشباع میشوند، اما در مورد من این موضوع صدق نمیکند. این تقریبا یک قاعده است که هر چیزی که چالشیتر شد، باید بیشتر و بهتر کار کرد و به این بسته به نتایج دارد.
* دیدیم که جایی گفتهاید پیشنهاد سرمربیگری ایران را به عنوان یک چالش حرفهای و فرصتی برای برجای گذاشتن میراثی از خود پذیرفتید. فکر میکنید چه میراثی از خود از حیث ورزشی و در ارتباط با رفتار، یادگیری و تبادل فرهنگی در ایران بر جای خواهید گذاشت؟
میراثی که از خودم در ایران برجای خواهم گذاشت تنها فنی نخواهد بود، بلکه میراثی روششناختی و ساختاری با تغییر رادیکالی در راه و روش نگرش برای انتخاب بازیکنان و نحوه آمادهسازی تیم ملی خواهد بود. بر این باورم که قبل و بعدی وجود خواهد داشت و تمامی کسانی که بعد از من خواهند آمد، میتوانند از نقطهای مستحکم، با تیمی ساختاریافته، حال و آینده، با روشهایی آزمایش شده برای تمامی پستها کار خود را آغاز کنند. این میراث میتواند 6 تا 8 سال دیگر مورد استفاده قرار بگیرد و تیم عملاً شکل گرفته است. برای من تجربه در ایران غنیسازی شخصی بوده است، جایی که هر روز دشواریها، چالشهایی برای یافتن نگرشها و راهحلهای جدید، نوآوری روشی به منظور پیشرفت بازیکنان و تیم ملی و بهتر بودن - که این وظیفه ما مربیان است که آنها را بهتر کنیم - است.
* فکر میکنید که فوتبال کمک کرده که چهره واقعیتر و انسانی ایران را به جهان نشان دهد؟ نام ایران همیشه بنا به دلایل دیپلماتیک بر سر زبانها بوده است...
چهره تیم ملی فوتبال ایران کمک کرده تا تصویر واقعی و نزدیکی از مردم ایران، شیوه زندگیشان و نحوه ارتباطشان با جهان را نشان دهد که خیلی با کشورهای دیگر تفاوتی ندارد. مسائل سیاسی پیچیده و عمیق هستند، اما اصلاً چیزی نیست که فوتبال و دیگر فعالیتها نشان میدهند. فوتبال به عنوان ورزشی مردمی و به عنوان ورزشی که بازیکنان برای مردم بازی میکنند، میتواند چهره مردم و جامعه را نشان دهد.
* رابطه شما با تیته و کورینتیانس چطور است؟ شما پیش از این رابطه کاری در سال 2014 داشتهاید و تیم ملی در کمپ تمرینی کورینتیانس اردو زده بود. آن دوره چطور بود و امروز ارتباطی با یکدیگر دارید؟
ارتباط ما از طریق دوستان و افراد حرفهای که در کورینتیانس و با من کار میکردند، شکل گرفت. من رابطه نزدیکی با آنها ندارم، اما رابطهای از دانش و همراهی کار آنها وجود دارد. زمانی که تیته – سرمربی کورینتیانس – هدایت تیم ملی برزیل را برعهده گرفت، تأثیر زیادی بر روی کورینتیانس گذاشت و این من را متعجب نکرد چون تیته در هر باشگاهی که در برزیل بوده تأثیر و کیفیت کاری خود را به آن تیمها منتقل کرده است.
* ساختاری که در باشگاه کورینتیانس دیدید، قابل مقایسه با ساختار باشگاههای بزرگ اروپایی است؟
بله، به طور قطع. با توجه به چیزی که من تجربه کردن، کورینتیانس باشگاهی با سنتی عظیم است که همین سنت ریشه و اساس موفقیت آنها بوده است. این باشگاهی است که تودهای از هواداران ، سنت و ارزش، در DNA بودن این تیم برای تضمین آینده و جاودانه شدن در فوتبال برزیل به دلیل تاریخچه و گذشتهاش است.
* اگر قرار باشد از بین کریستیانو رونالدو و لیونل مسی یکی را انتخاب کنید، کدام را انتخاب میکنید؟
باشگاههایی که در حال حاضر میتوانند بازیکنانی در چنین سطحی را به خدمت بگیرند، قدرت مالی بالایی دارند، اما آنها سرمربی را مجبور نمیکنند که از بین این دو، یکی را انتخاب کنند. در واقع این پرسش در چنین باشگاههایی مطرح نمیشود. اگرچه باید بگویم که اگر تمرکز بر روی گردآوری نابغههای فوتبال در یک تیم شود، حس رقابت ناسالم به وجود میآید.
* شما در گذشته با رونالدوی برزیلی در رئال مادرید کار کردهاید. در زمان حضور رونالدو در این تیم اسپانیایی انتقادات گستردهای به وزن زیاد و تعهد کم وی میشد. یادم میآید که همان موقع شما از رونالدو حمایت کردید. آیا فکر میکنید که او میتوانست سخت تلاش کند یا انتقادات از وی اغراقآمیز بود؟
پیش از اینکه فرصت کار مستقیم با رونالدو را پیدا کنم، ملقب به «پدیده» بود و به این نام او را میشناختند. پس از کار با رونالدو فهمیدم که چرا این لقب را به او دادهاند. واقعیت این است که نمیشد او را با واژه ساده و روشنی توصیف کرد. همانطور که شما میدانید من در پایان دوران حرفهای رونالدو با او کار کردم و سپس او متأسفانه دچار مصدومیتهایی شد. رونالدو نیاز به رویکردی دقیق و خاص و توجه به شرایط و پیامدهای مصدومیتهایش داشت. من هیچگاه با رونالدو مشکلی نداشتم و برعکس رابطه خوبی در رئال مادرید با یکدیگر داشتیم. به خاطر دارم که ما فصل ورزشی در اسپانیا را عملاً در سلطه خود داشتیم و اگر لحظه منفی در دوران سرمربیگریام در رئال مادرید بود، آن دقیقاً مصدومیت رونالدو بود که او را برای چند هفته به دور از میادین نگه داشت. در همان دوره مصدومیت رونالدو بود که ما دچار مشکلاتی شدیم و غیبت او و چند بازیکن دیگر موفقیت ما در لالیگا را محدود کرد.
* رابطه شما با رونالدو و روبرتو کارلوس چطور بود؟
من خاطرات مثبت و فوقالعادهای با رونالدو و روبرتو کارلوس از زمان حضورم در رئال مادرید دارم. حرفهایگری، لذت، اعتماد و تعهد و فداکاری این دو همیشه مثالزدنی بود. رونالدو و کارلوس دو بازیکن تأثیرگذار در کارهای هجومی و ارائه فوتبالی سرگرمکننده و شگفتانگیز بودند که مورد پسند اکثریت هواداران بودند. زمانی که فصل شروع شد و بازیکنانی همچون ماکلله، مکمنمن و هییرو از ئرال جدا شدند، تمامی همکارانم به من میگفتند که این غیرممکن است که تنها با فیگو، زیدان، بکام، رائول، رونالدو و گوتی این تیم را ساخت، اما ما نشان دادیم که این ممکن است که با همین بازیکنان تیمی توانمند، شایسته و با ساختاری هجومی بسازیم و بازیکنانی که در زمین بودند میدانستند که چه نقشی دارند و هر کس مسئولیت خاص خودش را داشت.
* شما در سال 2011 پیشنهادی از سوی روبرتو دینامیته، رئیس باشگاه واسکو دوگاما دریافت کردید. آن پیشنهاد چطور بود؟
من دعوتنامهای از جانب رئیس باشگاه واسکو دوگاما دریافت کردم که اتفاقاً خیلی مایل به پذیرفتن این پیشنهاد بودم. آن پیشنهاد با رویایی که همیشه داشتم، مطابقت داشت، یعنی رویای سرمربیگری در یک تیم برزیلی. مربیگری در یک باشگاه برزیلی رویای من در جوانی بود. برزیلیهایی را دیده بودم که به فوتبال پرتغال آمده بودند و من تنها داستان یک پرتغالی به نام فرناندو پرس را میدانستم که به فوتبال برزیل رفته بود. از اینرو به احتمال رفتن به برزیل و اجرای ایدههای تمرینیام بر روی بازیکنانی که شاخصه فنی فوقالعادهای دارند، فکر میکردم. در آن مقطع فکر میکردم که این فرصتی است که نصیبم شده است، اما متأسفانه دلایل غیرفوتبالی این اجازه را به من نداد که این مذاکرات شکل بگیرد چون در آن مقطع منتظر حکم دادگاه حکمیت ورزش (CAS) بودم. در آن مقطع تصمیمی از سوی این دادگاه گرفته نشده بود و با این شرایط نمیشد با باشگاهی بر سر همکاری توافق کرد.
* اگر روزی از برزیل پیشنهادی داشته باشید، آن را خواهید پذیرفت یا بیحوصلگی باشگاهها و تغییر مدام مربیان مانع از این انتخاب شما خواهد شد؟
این تغییر مربیان در رده باشگاهی همیشه یک فاکتور است. در واقع مربیگری در رده باشگاهی ریسک است، اما در عین حال یک چالش به شمار میرود. احتمال سرمربیگریام در برزیل بسته به پروژه و شرایط کاری خواهد داشت. واضح است که همه میدانند مربیگری در برزیل تفاوتهای ظریفی دارد، اما نکته کلیدی همیشه سازگاری، جلوتر بودن از رویدادها و انتخابهایی که باید کرد، است. بله، (مربیگری در بزریل) چرا که نه؟
* کدام تیم برزیل بیشتر نظر شما را به خود جلب کرده و شما بازی آن تیم را به خاطر دارید؟
تیم ملی برزیلی دهه هفتاد که مربوط به دوران کودکی من بود، بیشتر من را تحتتأثیر قرار داد. آن تیم بیشترین تأثیر را رووی زندگی من و حتی دوران حرفهای ورزشی من گذاشت. چند سال بعد از آن این فرصت را پیدا کردم که به تیم برزیل سال 82 که برای تمرین به پرتغال آمده بود، نزدیک شوم و با ستارههای این تیم ملاقات کنم. دیدار با آن تیم شگفتانگیر و یک رویا بود که من را خیلی تکان داد. من این شانس را داشتم که با کارلوس آلبرتو پریرا در جریان سفر به عربستان و کشورهای عربی ملاقات کنم. سپس در جام جهانی 1994 این فرصت پیش آمد که درسهای زیادی از این استاد فوتبال برزیل فرا بگیرم.
* 5 فوتبالیست برتر برزیلی که بازیشان را دیدهاید، کدام هستند؟
تاریخ فوتبال برزیل خیلی غنی است و داستانهای زیادی برای خودش دارد. داستانهای من با پله و رونالدو گره خورده است. سپس ریوالدو، زیکو، سواکراتس، توستائو، جرزینیو، ریولینیو و دوستم کارلوس آلبرتو بودند. فوتبال برزیل داستانهای بسیاری دارند. همچنین در مورد مورد خاصی صحبت میکنم که همیشه به خاطر کیفیت و حرفهایگری در یادها خواهد ماند و من فرصت تمرین دادن او را داشتم و آن «والدو» است.
* میتوانید تیمی 11 نفره از بازیکنان برزیلی که دوست دارید در هر پست داشته باشید، بسازید؟
کار دشواری است... اما بزن برویم! در دفاع کارلوس آلبرتو، کارلوس موزر، ریکاردو گومس و روبرتو کارلوس. برای خط میانی زیکو، سوکراتس، ریولینو و ریوالدو. پله و رونالدو را هم برای خط حمله انتخاب میکنم. راستی، دروازهبان را فراموش کردم. این تیم به دروازهبان نیازی ندارد، اما دوست من آلدایر که مدافع بوده میتواند این نقش را برعهده بگیرد.
انتهای پیام/