خوزستان|روایتی از حال و هوای رمضانی در جزیره مجنون؛ از سفرههای ساده افطار رزمندگان تا سحرهای غرق در معنویت
دفاع از کشور با دست خالی آن هم دربرابر دشمنی تا دندان مسلح بیشک شگفتیهایی را در دل خود نهان داشته و آدمی را میتواند در ورای پرسشها جا بگذارد آن زمان که بدانیم رزمندگان، روزهایی از این دوران را در گرما و عطش و با زبان روزه به مبارزه پرداختهاند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از دزفول، 8 سال جنگ تحمیلی خاطرات زیادی را برای رزمندگان و خانوادههایشان رقم زده؛ خاطراتی که میتواند ذهن هر مخاطبی را درگیر کند. دفاع از کشور با دست خالی آن هم دربرابر دشمنی تا دندان مسلح بیشک شگفتیهایی را در دل خود نهان داشته و آدمی را میتواند در ورای پرسشها جا بگذارد آن زمان که بدانیم رزمندگان، روزهایی از این دوران را در گرما و عطش و با زبان روزه به مبارزه پرداختهاند.
آفتاب سوزان خوزستان و گرمای جنوب در ایام ماه مبارک شرایط سختی را برای رزمندگان در جبههها رقم زده بود؛ حسن احسانیفر نیروی گردان بلال که سابقه 8 سال حضور در جبهه نبرد حق علیه باطل را در کارنامهاش به ثبت رسانده به خبرنگار تسنیم میگوید: به جنگ که فکر میکنم تمام خاطرات همچون فیلمی در جلوی چشمانم مرور میشود. در سالها وقتی به ماه مبارک میرسیدیم با وجود اینکه هوا خیلی گرم بود و رزمندگان نیز مسئولیت سخت مبارزه را برعهده داشتند ولی از روزه گرفتن غافل نمیشدند.
آقا حسن که البته مسئولیت پشتیبانی گردان بلال را نیز برعهده داشت ادامه میدهد: برخی از رزمدگان به دلیل مسافر بودن نمیتوانستند روزه بگیرند ولی حال و هوای رمضان را با قرائت قرآن و خواندن نماز حفظ کرده بودند.
بیهوشی از شدت تشنگی
وی با بیان اینکه ایمان رزمندگان روزه گرفتن را برایشان سهل کرده بود، میافزاید: به یاد دارم رانندگانی که در جبهه بودند نیز با وجود گرمای سوزان و هوای گرم جزیره مجنون و با اینکه از اذان صبح تا اذان مغرب 16 ساعت زمان بود ولی روزه میگرفتند و گاهی شدت تشنگی چنان بر آنها تاثیر میگذاشت که نزدیک غروب از شدت گرما و تنشگی بیهوش میشدند به همین دلیل با اجازه فرمانده پستشان راجابه جا میکردیم.
احسانیفر بیان میکند که «هوا بسیار گرم بود و حتی یک ساعت بدون نوشیدن آب هم قابل تحمل نبود، در زمان عملیات رمضان سال61 در غرب بصره بقدری هواگرم بود که علاوه بر اینکه هر شب هزار قالب یخ از دزفول ارسال میشد از دیگر شهرستانها هم یخ ارسال میکردند. »
این نیروی گردان بلال اگرچه در چهرهاش لبخندی آشکار شده بود ولی یادآوری روزهای جنگ، غم خاطرات را در چشمانش نشانده بود از این رو با لبخندی خاص که شاید مخصوص رزمندگان 8 سال دفاع مقدس باشد، ادامه میدهد: برای یکسری از کارها به دزفول سفر کرده بودم بعد از انجام کارهایم ساعت 2ظهر پس از اذان به سمت جزیره مجنون حرکت کردم؛ هوا به قدری گرم بود که از شدت تشنگی و گرما توان رانندگی در جاده را نداشتم و چشمهایم گویا دیگر قدرتی برای دیدن نداشتند.
وی در ادامه میگوید: از قضا همرزمی که همراهم بود، رانندگی بلد نبود این شد، کنار جاده ماشین را متوقف کردم. 30دقیقه زیر ماشین خوابیدم تا شاید اندکی از حرارت بدنم کم شود، به هرسختی که بود خودم را به جزیره مجنون رساندم. برخی از رزمندهها روزههای قضای خود را در زمانی که هوا بهتر میشد در پادگانها میگرفتند. سفرهای افطاری بسیار ساده بود و با غذای مختصری سپری میشد.
غرق در معنویت
مصطفی آهوزاده است، بسیجی دوران 8سال دفاع مقدس و عضو گردان بلال دیگر رزمندهای بود که از حال و هوای ماه مبارک رمضان در جنگ تحمیلی برای تسنیم سخن میگوید و با بیان اینکه باید قدردان رشادتها و مجاهدتهای شهدا و رزمندگان دفاع مقدس باشیم، ادامه میدهد: اگر چه فضای معنوی جبههها هر روزش آمیخته به نام اهل البیت بود اما در ماه مبارک رمضان فضا گویی غرق در معنویت میشد.
وی میافزاید: آن دسته از رزمندگانی که حضورشان در جبهه با ماه مبارک رمضان مقارن شده بود از این ماه نهایت استفاده معنوی را میبردند آنها چه به شکل انفرادی چه به صورت جمعی با برنامهریزی مناسب به کارهایی که انجام آن دراین ماه توصیه شده از قبیل ختم قرآن، احیای شبهای قدر،100رکعت نماز میپرداختند.
آهوزاده با اشاره به اینکه در منطقه آبادان روستای چوبیده مستقر شده بودیم حتی مسابقات قرآنی تلاوت و تجوید نیز در آن زمان برگزار میشد، به سختی روزه گرفتن در آن شرایط اشاره میکند و میگوید: هوا بسیار گرم بود و حتی یک ساعت بدون نوشیدن آب قابل تحمل نبود با این حال رزمندگان در آن شرایط هم برای انجام واجبات پا در رکاب بودند و در آخر نیز بر سر سفرههای ساده افطار روزههایشان را باز میکردند.
تحمل راههای سخت برای حفظ روزه
همچنین محمد رضا صفار پور عضو گردان عمار دیگر رزمنده 8 سال دفاع مقدس به خبرنگار تسنیم میگوید: برخی از رزمندگان از آنجا که موقعیت این را نداشتند که بتوانند نیت کنند و روزه بگیرند چرا که مدام در سفر بودند ولی لحظهای از همنوایی و همصدایی با دیگر رزمندگان در مراسمهای مذهبی و قرآنی که در آن زمان انجام میشد، غافل نمیشدند.
این فرمانده دسته سال66 والفجر10 ادامه میدهد: دو مسیر برای رفتن به پادگان کرخه بود اگر از مسیر اصلی شهر اندیمشک عبور میکردیم نماز شکسته میشد اما اگر از مسیر سوم شعبان تردد میکردیم نماز کامل بود. بخاطر این که بتوانیم روزه مان را کامل بگیرم از مسیر سوم شعبان عبور میکردیم. به این صورت که قبل از اذان ظهر به سمت دزفول حرکت میکردیم به محض اینکه می رسیدیم نماز میخواندیم مجددا به پادگان برمیگشتیم.
وی میافزاید: سال66بود. با تحمل شرایطی همچون گرمی هوا و باد سوزناک، ساعت 12 در پشت ماشین لندکروز برای خواندن نماز به دزفول میآمدیم، دوباره همین مسیر را در اوج ساعت گرما به پادگان کرخه میرفتیم .تشنگی زیادی تحمل میکردیم اما این تحمل از آنجایی که در راه خدا بود شیرین بود.
به گزارش تسنیم، این روزها که در آرامش کامل میتوانیم به عبادت خداوند و گذران زندگی به پردازیم خوب است گاهی یادی کنیم از ایجاد کنندگان این آرامش؛ همانهایی که در روزهای گرم و طاقتفرسای خوزستان در خط مقدم با زبان روزه و تشنه در دلهایشان لبیک یا حسین گفتند و به جنگ با دشمن متجاوزگر رفتند؛ همانهایی که سبب شدند امروز ما در آرامش و امنیت کامل بر سر سفرههای افطار در کنار خانوادههایمان بنشینیم.
گفتوگو از فاطمه دقاق نژاد
انتهای پیام/ش