فروش قابل قبول «من قاتل پسرتان هستم» احمد دهقان در آمریکا
بیش از یکسال و نیم از انتشار ترجمه انگلیسی کتاب «من قاتل پسر تان هستم» میگذرد و حالا ناشر از فروش خوب کتاب در آمریکا سخن میگوید، استقبالی که به گفته او چاپ دوم کتاب را در پی دارد.
افشین شحنه تبار مدیر انتشارات «شمع و مه» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا از چاپ دوم ترجمه انگلیسی «من قتل پسرتان هستم» احمد دهقان خبر داد و گفت: با توجه به استقبال قابل توجه از این کتاب، چاپ نخست رو به اتمام است و تصمیم دارم که چاپ دوم کتاب را نیز تا نمایشگاه کتاب فرانکفورت منتشر کنیم.
وی از فروش بیش از 900 نسخه از کتاب در آمازون خبر داد و افزود: برای چاپ دوم در نظر دارم تا برنامههایی به جهت معرفی در انگلستان و استرالیا برگزار کنم.
شحنهتبار با بیان این مطلب که عمده فروش کتاب «من قاتل پسرتان هستم» در آمریکا بوده است، گفت: در جشنواره ملل شیکاگو ما برنامهای برای معرفی کتاب برگزار کردیم که بعد از معرفی کتاب فروش افزایش پیدا کرد.
«من قاتل پسرتان هستم» یکی از آثار موفق احمد دهقان نویسنده ادبیات دفاع مقدس است که توسط کارولین کراسکری شرق شناس و محقق دانشگاه یو.سی.ال.ای کالیفرنیا ترجمه و توسط معصومه رضازاده ویراستاری شده است.
«من قاتل پسرتان هستم» مجموعه داستانی از احمد دهقان است که به تاثیرات جنگ پرداخته است. داستانهایی تلخ و در عین حال واقعی از مردان جنگ که بعد از جنگ سختیهای بسیاری را متحمل شدند. دهقان این کتاب را در سال 83 منتشر کرد و پس از آن با انتقادات بسیاری روبرو شد، او در دفاع از کتابش گفته است: «داستان اگر انسانی نباشد و داستان جنگ اگر به سرنوشت انسانها نپردازد، شکست میخورد. عدهای افراطی همه آدمها را در خط کشی ساختگی خود جا میدهند و نویسندگان را طبقهبندی میکنند. آنان نمیخواهند نویسنده خودش باشد و چنان جوی ایجاد میکنند که ادبیات ریا و دروغگویی شکل میگیرد؛ در حالی که اگر هر کسی داستان خود را بنویسد، داستان و رمان به معنای واقعی خلق میشود و ادبیات زلال و پاک پا میگیرد. حوزه اعتقادی رزمندگان دربارهی جنگی که در آن شرکت داشتهاند و جوانیشان را به پای آن ریختهاند، حوزه قابل احترامی است. در همه جای دنیا این طور بوده. اما کسانی که امروزه یخهدرانی میکنند و فریاد میکشند، بیهنرانی هستند که در جنگ حتی از دور هم دستی بر آتش نداشتهاند، ولی همهچیزشان را از جنگ دارند، که اگر جنگی نبود، امروز در سر چهارراهها میدیدیشان که آکاردئون میزنند.
به شعار دادن عادت کردهایم و فکر میکنیم ادبیات جنگ، شعار است؛ مثل ادبیات دوران شوروی سابق که همه میخواستند «زمین نوآباد» نوشته شود. فضای روحانی جنگ با فریاد و ریا و دغل به دست نیامد. صدها هزار انسان آرمانگرا در جایی به نام جبهه جمع شدند و توانستند بزرگترین تحول اجتماعی و فردی را بیافرینند. آدمهای جنگ همین آدمهای کوچه و بازار بودند. اما این آن چیزی نیست که دوستان میخواهند بعد از 20 سال تفسیر کنند. آدمهای جنگ، آدمهای معمولی بودند که آمدند متحول شدند، ولی این تحول در شهر بزرگ جبهه به وجود آمد. کسانی که میخواهند بگویند "من قاتل پسرتان هستم" ارزشی نیست، به دنبال این هستند که یک نفر مانیفست بنویسد؛ اما من داستاننویس هستم، نه مانیفستنویس. چند منتقد ادبی لفظ «ادبیات اعتراض» را درباره این مجموعه به کار بردهاند. این اعتراض به سرنوشت آدمهای پس از جنگ است، نه به خود آنها؛ من به آدمها اعتراض ندارم، سرنوشت اینان را خواستهام بنویسم و زندگیشان را پس از جنگ ببینم. چرا یک لحظه نگاه به پس از جنگ ناخوشایند است؟ کسانی با این نوع نگاه مخالفت میکنند که خودشان مسئول سرنوشت آن افراد بودهاند. این نوع ادبیات حتما در ادبیات دفاع مقدس میگنجد، ولی میتواند «ادبیات اعتراض» باشد، یا هر اسم دیگری که بر آن میگذارند.
انتهای پیام/