«دزفول» ترجمانی از «ایثار» و «پایداری»
در کنار تمام سختیهای جنگ که تکتک رزمندگان در جبههها به جان میخریدند، «دزفول» نماد مقاومت جمعی مردم ایران در تاریخ دفاعمقدس شد. مردم دزفول در دفاع مقدس با تمام وجودشان «ایثار» و «مقاومت» را معنی کردند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، «ایثار» و «مقاومت» دو واژه با بار معنایی متفاوتند که به وقت حماسهآفرینی در کنار هم مینشینند تا تاریخ یک شهر را بازگو کنند. قطعا مردم هر سرزمینی که «ایثار» را به درستی ادا کنند، به خوبی درس «مقاومت» خواهند آموخت و هرگاه هر ملتی این دو را به خوبی آموخته باشد، رنگ شکست به خود نخواهد دید، چراکه «ایثار» و «مقاومت» با شکست همخوانی ندارد و از پی ایثارگری و مقاومت، ظفر و پیروزی به بار خواهد نشست. مردم دزفول در دفاع مقدس با تمام وجودشان این دو واژه را معنی کردند تا برای آیندگان ترجمانی از فداکاری و پایداری باشند. در کنار تمام سختیهای جنگ که تکتک رزمندگان در جبههها به جان میخریدند، «دزفول» نماد مقاومت جمعی مردم ایران در تاریخ دفاعمقدس شد. الگویی کامل از تسلیم نشدن مردم یک شهر؛ الگویی زنده از ناامید نشدن و میدان را خالی نکردن. یک معیار درست برای همیشه و برای تاریخ که به راحتی و در سختترین شرایط نباید خود را باخت و تسلیم شد. تاریخ «دزفول» به وسعت تمام ایران درس مقاومت و ایثارگری میدهد.
چرا دزفول؟
اما چرا دزفول؟ چرا در میان شهرهای کوچک و بزرگ ایران، صدام این شهر را برای بمباران پیاپی انتخاب کرد؟ مگر این شهر تاریخی و با قدمت چه داشت که یک رژیم مسلح را برای نابودیاش بسیج کرد؟ دزفول در جنوب غربی ایران با مساحت نزدیک به 4762 کیلومتر مربع در کنار رودخانه دز و در بخشهای جلگهای استان خوزستان واقع شده است. این شهر در دوران انقلاب و از همان نخستین روزهای جنگ تحمیلی نقش مهمی داشت و اگر رزمندگان دزفولی در همان روزهای اول جنگ نبودند صدام از کرخه میگذشت و با اشغال گلوگاه خوزستان این استان سقوط میکرد.
روزهای اول جنگ مردم دزفول با کمترین امکانات، با دوچرخه و پای پیاده خود را به خط مقدم رساندند و طوری از شهرشان دفاع کردند که دشمن جرئت پیشروی به خود نداد. اگر این مقاومت جانانه نبود و عراق، دزفول را اشغال میکرد، میتوانست سه راه اندیمشک را بگیرد و خوزستان را از کشور جدا میشد. اما با شنیدن خبر تهاجم دشمن جمعیت زیادی از مردم شهر خود را به سه راهی جاده اندیمشک- اهواز رساندند و با بیل، کلنگ و تبر و حتی شمشیر، منتظر قوای دشمن شدند، بعضیها هم تفنگهای کهنه و شکاری خود را همراه آورده بودند. جوانان با خود میگفتند با این آمادگی، دشمن اگر جرئت دارد، نزدیک شود.
شهر نخستینها
این شهر در آن روزهای سختِ نخستین، بیشترین مقاومتها را انجام داد و بیشترین زخمها را به صدام و ارتش بعثی زد. دزفول رکورددار نخستینهای زیادی مثل نخستین خط پدافندی مقابل صدام یا نخستین جنگ پارتیزانی و چریکی است. صدام دلخوشی از شهر و مردمش نداشت و به فرماندهانش تأکید کرده بود که کاری کنید مردم دزفول شهر را خالی کنند. سرلشکر حسن الدوری هم گفته بود کلید فتح تهران در دزفول است؛ کرانههای دزفول تا مسجد سلیمان و خرمآباد است؛ دزفول گلوگاه خوزستان و گذرگاه جبههها و محل تقویت روحیه رزمندگان بود.
شکست دزفول، شکست کل جنگ و پیروزی دزفول، پیروزی در کل جنگ بود. صدام این را میدانست؛ خرمشهر اهمیت سیاسی و جغرافیایی برای عراق داشت و دزفول اهمیت فرهنگی و نظامی، صدام این را میفهمید. اگر اهواز، خرمشهر و آبادان اشغال میشدند برای صدام مهم نبود، چون دزفول دروازه تهران بود، ارتباط تهران از دزفول به خوزستان شروع میشد. دزفول به نوعی برگ برنده جنگ بود و با اشغالش اتفاقات تلخی در انتظار ایران بود.
پس افسران بعثی با این تعاریف، دزفول را یکی از اهداف جنگیشان در نظر گرفتند و میخواستند با تمام توان شهر را اشغال کنند. دستگاه تبلیغاتی عراقیها خیلی زود کارش را شروع کرد. مرتب به جامعه رسانهای دنیا اعلام میکرد که دزفول به تسخیر قوایش درآمده است. آنها همچنین در جنگی روانی برای تضعیف روحیه مردم و رزمندگان، در رادیو عراق، دزفول را یکی از شهرهای عراق جدید برشمردند و حتی در اعلام وضعیت آب و هوای اقلیمی، دزفول را گرمترین شهر عراق میدانستند.
قدرت مردم
مردم شهر از همان روزهای اول پی به اهمیت زادگاهشان بردند و خیلی زود برای دفاع از شهر بسیج شدند. دزفول زمان جنگ 300 هزار نفر جمعیت داشت. بافت شهر مذهبی بود و اکثریت جمعیت شهر را افراد معتقد تشکیل میدادند. تعداد بالای مساجد در شهر و وجود حوزههای علمیه و مراجع عظام تقلید، از دیرباز از دزفول یک شهر مذهبی ساخته بود. مردمی که در دینداری و معنویت سرآمد بودند و به گواه رزمندگان، تمام شهر پشت همدیگر بودند و در خانههایشان به روی هم و به روی نیروهای جنگنده باز بود. دزفول به لحاظ پتانسیل نیروی انسانی قابل توصیف نبود. این شهر در کنار سرباز و نیروهایی که به ارتش میداد، به تنهایی لشکر 7 ولیعصر (عج) را داشت.
صدام میخواست به هر طریقی که شده، مقاومت مردم را در هم بشکند. بمبارانهای پی در پی، حملات مکرر هوایی به شهر و شکستن دیوار صوتی توسط هواپیماهای دشمن جزئی از نقشههای ارتش بعث برای تضعیف روحیه و شکستن مقاومت مردم بود. صدام در دزفول ترجیح میداد با مردم بجنگد و سعی داشت با بمباران هوایی مقاومت شهر را بشکند.
صدام گفته بود مرکز اصلی و نقطه پیروزی نبرد قادسیه، دزفول است و بر اساس همین حرفها در اولین روزهای جنگ با حملات هوایی به این شهر به دنبال تحقق اهدافش بود. اولین موشک در 19 مهر 1359 ساعت 22 و 10 دقیقه به دزفول اصابت کرد. در آن شب عدهاى از بسیجیان دزفول در حیاط مسجد استراحت مىکردند. اکثر مردم دزفول نمىدانستند که موشک یعنى چه؟ آنها بمباران هوایى و توپهاى دوربرد دشمن را تجربه کرده بودند، اما نمىدانستند انفجار موشک چگونه است.
بر این اساس هر روز به شهر دزفول حمله هوایی شد و بمب و موشک بر سر مردم ریخت. گوینده رادیو عراق، نام دزفول را بالاتر از شهرهای دیگر به وقت بمباران میخواند و دزفولیها دیگر به شنیدن «الف دزفول» از زبان گوینده رادیو عادت کرده بودند.
مردم دزفول هر روز شاهد پخش انیمیشنی از تلویزیون عراق بودند که هواپیماها و موشکهای عراقی به صورت داوطلبانه به دزفول یورش میبرند و آنطور که در گفتهها آمده است در پایگاههای هوایی دشمن برای خلبانان عراقی نوشته بودند: «دزفول را فراموش نکنید» و دیگر آنها هم میدانستند قبل از بمباران هر شهری باید نخست دزفول را مورد هدف قرار دهند.
تناقضی زیبا
یکی از ماندگارترین و عجیبترین صحنههای به جا مانده از دزفول، تشییع همزمان شهدا در یک سمت خیابان و بدرقه رزمندگان در سمت دیگر برای رفتن به جبهه است. مردم در یک سو با هلهله و در فضایی که به هیچ عنوان رنگ و بوی ناامیدی نمیداد رزمندگان را به جبهه بدرقه میکردند و در سوی دیگر مراسم تشییع شهدای بمباران هوایی دشمن برپا بود. تناقضی عجیب که هر بینندهای را به شگفت وا میداشت و از این روحیه تسلیمناپذیر و مقاومت بالا تعجب میکرد. گفته میشود لشکر عراق تنها در یک روز چهار حمله را برای گذشتن از پل کرخه انجام میدهد و در همان روز نیز این منطقه کوچک را با بیش از 800 گلوله کاتیوشا موشکباران میکند. اما دستور سرهنگ امرالله شهبازی فرمانده تیپ دوم زرهی ارتش جمهوری اسلامی شکسته نمیشود و مقاومت ادامه مییابد.
خبرنگار روزنامه آگاهی ژاپن که آن زمان به مدت یک ماه است در ایران اقامت داشت، درباره مشاهدات خود از ویرانههای حمله موشکی به شهر دزفول گفت که معلوم نیست صدام با اینگونه اعمال کورکورانه چه چیزی را میخواهد ثابت کند. اگر میخواهد مردم را بترساند، پس از این همه حملات، اگر مردم ترسو بودند، تاکنون باید شهر را خالی میکردند. این موضوع باعث تعجب من است که چرا درحالیکه پایگاههای نظامی ایران از گزند عراقیها در امان است، آنان تاکنون چندین بار مردم غیرنظامی شهر دزفول را هدف گلولههای خود قرار دادهاند. وی اظهار کرد اخبار مربوط به جنگ که منابع خبری ایران منتشر میکنند، قابل اطمینانتر از منابع خبری عراق است.
خبرنگار روزنامه توکیو نیز که با مشاهده صحنههای دلخراش عملیات تخلیه اجساد شهدا از زیر آوار بهشدت متأثر شده بود، در گزارشش چنین گفت: نمیدانم عاملان چنین جنایاتی را چه میتوان نامید. در مدت شش ماهی که در ایران اقامت داشتهام- تاکنون دو بار- شاهد چنین فجایع تلخی بودهام که اولین آن در شهر همدان بود که تعدادی کودک به شهادت رسیده بودند.
شهر شهادتهای دسته جمعی
در دوران دفاع مقدس176 موشک به دزفول برخورد کرد؛ به طوری که در میان کشورهای حوزه خلیج فارس به «بلد الصواریخ» یعنی «شهر موشکها» مشهور شد. «شهر موشکها»، «شهر پاتکها» و «شهر مقاومت» اسامی دیگری بود که رزمندگان روی این شهر گذاشته بودند. شهری که تا آن زمان زخم 200 موشک و 20 هزار گلوله توپ دشمن را به جان خریده بود و همچنان بر پا و استوار بود. در کنار این تعداد بالای موشکها، 2 هزار و 500 گلوله توپ و 331 راکت هواپیما به دزفول اصابت کرد و بیش از 19 هزار واحد مسکونی و تجاری در این شهر تخریب شد. 2 هزار و 700 روز مقاومت شهر، 2 هزار و 600 شهید را تقدیم انقلاب کرد و دزفول به نخستین شهری تبدیل شد که شهادتهای دستهجمعی در آن اتفاق افتاد. با وجود این حملات سنگین، شهر هیچگاه تعطیل نشد و دزفولیها خانه و کاشانهشان را ترک نکردند. بازار و مغازهها به فعالیتشان ادامه میدادند و زندگی در شهر جریان داشت. جو فرهنگی و مذهبی دزفول باعث شد بسیاری از فرماندهان که در اطراف دزفول زندگی میکردند به آن جا بیایند. رزمندگان وقتی به شهر میرسیدند، دزفول را زنده و پر جنب و جوش میدیدند. اهالی شهر با آغوشی باز به استقبال رزمندگان میرفتند و وسایل مورد نیازشان را تأمین میکردند.
امام خمینی (ره) با مشاهده مقاومت جانانه دزفولیها در پنجم اردیبهشت سال 62 در پیامی به مردم دزفول فرمودند: شما دزفولیها امتحان دادید و از این امتحان خوب بیرون آمدید، شما دِین خود را به اسلام ادا کردید. رهبر معظم انقلاب اسلامی هم چند سال بعد در دیدار مسئولان و دستاندرکاران اردوهای راهیان نور کشور در خصوص مقاومت و پایداری مردم دزفول در دوران دفاعمقدس فرمودند: اینکه مرحوم قاضی در دزفول ماند و موجب شد که مردم در دزفول بمانند و با این همه موشکی که به دزفول زدند، دزفول تخلیه نشود، راز آن اینجاست، چون اگر دزفول از سکنه خالی میشد، گرفتن آن آسان بود.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/