گسل های اجتماعی روزنه نفوذ دشمن
طی روزهای اخیر شاهد بودیم که وزیر خارجه آمریکا به خود اجازه داد تا در نهایت گستاخی ایران را تهدید و شروطی را برای به اصطلاح پایان تخاصم برای ایران تعیین کند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، طی روزهای اخیر شاهد بودیم که وزیر خارجه آمریکا به خود اجازه داد تا در نهایت گستاخی ایران را تهدید و شروطی را برای به اصطلاح پایان تخاصم برای ایران تعیین کند. شروطی که هرچند مضحک و بسیار دور از عقل و منطق است اما نکته ای نیز در بیانیه مایک پمپئو نهفته بود که می تواند سر نخی از رویکرد جدید دشمن و نیز هشداری باشد برای همگان که با حساسیت بیشتر و عزمی جزم تر آن را مورد بررسی قرار دهند.
در واقع مایک پمپئو از آسیب های اجتماعی موجود در کشور و گسل های اجتماعی کم و زیاد سوءاستفاده کرد و با بهانه کردن آن رویکردی را که در واقع چندان هم جدید نبود ولی با شیوه ای نوین ارائه کرد تا به خیال خود حمایت ملت ایران را تا حدی کسب کند.
بخش بزرگی از گسل های اجتماعی ریشه در آسیب های اجتماعی آن جامعه دارد و آسیبهای اجتماعی در هر جامعهای علل متفاوتی دارد. اما بهصورت کلی در کشور ما، "تغییر مبنای اجتماعی" شاید بزرگترین مسئله در به وجود آمدن آسیبهای اجتماعی باشد. به عبارت دیگر جامعه یا دستکم بخش قابل توجهی از مردم کشورمان در حال تجربهای هستند که در اصطلاح «تجربه تغییر مبنا» گفته میشود.
این اتفاق در دیگر جوامع در حال توسعه یا در حال گذار نیز ممکن است رخ دهد که طی آن جامعه در مناسبات و روابط اجتماعی، هنجارها و در نهایت در نهادهای اجتماعی، در حال تغییر مبناست. این تغییر مبنا اگر تحت کنترل و مدیریت آگاهانه حاکمیت نباشد تبعات گاه جبران ناپذیری در پی دارد. بر همین اساس نمی توان مدیریت و مقابله با آن را به زمانی دیگر یا وقتی مناسب موکول کرد. در واقع در سایه سوءمدیریت و تساهل حکومت ها نسبت به تجربه تغییر مبنا، شهرنشینی لجامگسیخته، گسترش حاشیهنشینی، فقر و همچنین اتلاف منابع و انرژی شکل می گیرد.
این در حالی است که همه به خوبی می دانند که حاشیهنشینی در شهرها با جرم، جنایت و اعتیاد رابطه مستقیم دارد. چرا که اختلاف فاحش طبقات اجتماعی در شهرهای بزرگ به همراه تورم و گرانی، موجب میشود افراد غیر کارآمد برای تأمین نیازهای خود، دست به هر کاری هر چند غیر قانونی بزنند. همچنین از دیگر عوامل محیطی جرم، میتوان فقر، بیکاری، تورم و شرایط بد اقتصادی را نام برد که بر آحاد جامعه تاثیر مستقیم می گذارد. بنابراین مقابله و کنترل هر یک از این موارد که در واقع معلول علت یا علت های دیگر هستند به عهده تصمیم سازان و تصمیم گیران هر کشوری است تا اجازه ندهند آسیب های اجتماعی به جایی برسد که گسل های خطرناک اجتماعی را به وجود آورد.
در این بین همچنین یکی از ابزارهای مدیریت موفق آسیب های اجتماعی و گذار از بحران، رسانه ها هستند که با رویکرد روزنامه نگاری توسعه می توانند بار بزرگی از دوش حکومت ها در این جهت بردارند. در همین راستا رسانههای دیداری، شنیداری و مکتوب همان قدر که می توانند باعث توسعه کشور و جوامع شوند، میتوانند از جمله مؤلفههای در خور توجه در ایجاد انگیزه روی آوری جوانان به سمت بزه و رفتارهای انحرافی باشند. متاسفانه طی سال های اخیر دانسته یا ندانسته در پی ورود افراطی برخی مطبوعات زرد به عرصه رسانههای کشور و استفاده این نشریات از عناوین جنجالی و هیجانی و همچنین بهرهگیری از شخصیتهای سینمایی و هنری و درج اخبار بیمحتوا و توأم با بزرگنمایی، زمینه برخی آسیبهای اجتماعی مختلف فراهم شده است. از سوی دیگر، پخش برخی سریالهای تلویزیونی با مضامین زندگیهای مجردگونه غربی توأم با جذابیت و به طور کلی با تصویرسازی مثبت از این نوع زندگیهای از هم گسیخته، توانسته است تا حد زیادی به این آسیب ها مشروعیت ببخشد. متاسفانه به موازات این سهل انگاری های داخلی، شبکه های ماهواره ای قدرتمند با سرمایه های کلان دشمنان نظام نیز با پخش برنامه ها و سریال های خانمان برانداز و نابود کننده فرهنگ و باورهای دیرین و ارزشی جامعه نقش مؤثری در تقویت انگیزه گریز از قید و بندهای خانوادگی و هنجارها و ارتکاب جرایم اجتماعی ایفا کرده اند. این روند متاسفانه تا بدان جا پیش رفته که اکنون نقش رسانههای جمعی، به ویژه ماهواره و اینترنت در رواج بیبند و باری اخلاقی، مقابله با هنجارهای اجتماعی، عدم پایبندی مذهبی و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسی برای همگان روشن شده است.
اما آیا باید نا امید بود؟ بی شک پاسخ منفی است. گسلهای اجتماعی در همه کشورها و جوامع بشری وجود داشته و دارند و در برخی مقاطع حتی به شدت تشدید شده اند، لیکن نظامهای حکومتی برای جلوگیری از زلزلههای سنگین اجتماعی ساز و کار دارند. در واقع آن ها با درک صحیح از شرایط، ترتیبی اتخاذ می کنند تا احزاب سمن ها، تشکل ها و اتحادیه های صنفی بهعنوان حلقه واسط حکومت و مردم و همچنین مطبوعات و رسانههایی که منعکسکننده مطالبات به حق مردم در قالبی قانونمند باشند، حق اظهار نظر و وجود شنونده در میان مسئولان، انرژی ذخیره شده در گسلهای جامعه را قبل از رسیدن به مرز بحران آزاد کرده و خطری کلیت آن جوامع را تهدید نکند.
باید دقت کرد مطالبات اجتماعی که بعضا تحت خودسانسوری رسانه ها یا اساسا دغدغه مند نبودن آن ها نادیده گرفته می شود ممکن است همان قطعات سخت گسلهای اجتماعی باشندکه بهسختی به هم فشردهاند و اجازه آزادشدن انرژی متراکم را نمیدهند. فراموش نکنیم که در مدعی ترین و دموکراتیک ترین کشورهای جهان نیز نارضایتی و مخالفت وجود دارد زیرا انسان هیچ وقت از وضعیت موجود خود رضایت کامل ندارد و به زعم خود همواره در پی شرایط و موقعیت های برتری است. لذا با درک صحیح این واقعیت و با ساز و کار اصولی نباید اجازه داد که نارضایتیها و آسیب های اجتماعی به مرحله بحرانی برسد و زمینه را برای سوءاستفاده دشمنان داخلی و خارجی فراهم آورد.
یادداشت خراسان/ مجید فکری
انتهای پیام/