ایلام| خاطرات آیتالله محمدی از ارتحال امام خمینی(ره)
در زمان ارتحال حضرت امام(ره) آیتالله محمدی امام جمعه ایلام بود که خاطرات خود را در کتابی جمعآوری کرد که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده و بخشی از آن خاطرات مرور میکنیم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ایلام، آیتالله عبدالله محمدی یکی از چهرههای جلیل القدر روحانیت معظم در استان ایلام است که سالهای حساس دوران دفاع مقدس در ایلام امامت جمعه را عهدهدار بود و در اوج حملات موشکی و بمباران شهر ایلام هیچگاه سنگر خطابه نماز جمعه را ترک نکرد و مردم استان ایلام به محوریت ایشان در ایلام ماندند و درس مقاومت و پایداری را آموختند و در تاریخ به ثبت رساندند.
در زمان ارتحال حضرت امام(ره) آیتالله محمدی امام جمعه ایلام بود که خاطرات به جا مانده از ایشان را مستند به اعلام مرکز اسناد انقلاب اسلامی ارائه تا هم یادی باشد از آیتالله محمدی که رحلتشان برای مردم ایلام افسوس در پی داشته است و هم اینکه ارادت مردم ایلام به مقام ولایت را انعکاس داده باشیم.
آیتالله عبدالله محمدی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده خاطره بیعت مردم ایلام با آیتالله خامنهای را این گونه شرح میدهد که وقتی حضرت امام در بیمارستان بستری بودند و حالشان هم خیلی خوب نبود ما از ایلام به قم رفتیم در قم به حرم حضرت معصومه(س) رفتیم تا برای حضرت امام دعا کنیم. مردم زیادی به حرم آمده بودند ناگهان متوجه شدیم حضرت امام رحلت کردند. دیدم عکس بزرگی از امام به حرم آوردند از آوردن این عکس معلوم شد که امام فوت کردند.
مردم و جوانها شروع کردند به سرو سینه زدن و بعضی از شخصیتها هم آنجا بودند، عمامه را از سرشان برداشتند و به سر و صورت خود زدند.
نیمههای شب از ایلام به من تلفن کردند که هر چه زودتر برگرد. ما هم صبح زود بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب به طرف ایلام حرکت کردیم بین اراک و ملایر بودیم که خبر رحلت امام را از اخبار ساعت 8 رادیو شنیدیم.
عزاداری مردم ایلام بعد از شنیدن خبر رحلت امام خمینی(ره)
با شنیدن این خبر پاسدارانی که همراه من بودند نیز بر سر و صورت خودشان میزدند. تا ظهر خودمان را به ایلام رساندیم. مستقیم به مسجد جامع رفتیم که مردم در آنجا اجتماع کرده بودند. وقتی ما رسیدیم جلسه تمام شده بود. بعد از ظهر هم مجددا جلسه برگزار شد. من در آن جلسه صحبت کردم و از امام و ویژگیهای ایشان سخن گفتم. مردم عزاداری مفصلی کردند و بعضیها از حال میرفتند و غش میکردند. جلسات زیادی برگزار شد بنده هم به مدت سه روز مقابل در منزل مراسم گرفتم که جمعیت زیادی حضور پیدا میکردند و محوطه مقابل منزل هم مملو از جمعیت بود.
بیعت با حضرت آیتالله خامنهای
بعد از رحلت حضرت امام نمایندگان خبرگان جلسه تشکیل دادند تا اینکه این امت بدون رهبر نباشند. نمایندگان خبرگان آیتالله خامنهای را به رهبری انتخاب کردند. در واقع انتخاب عالی و بسیار به جایی بود. ایشان از جهت عالمی مجتهد و از نظر سیاسی هم صاحب نظر و سیاستمدار بود. در شجاعت هم شبیه امام بود و از نظر مدیریت هم اشخاص دیگری مانند ایشان نبودند.
بعد از این انتخاب مردم از سراسر کشور به تهران میرفتند، هم به مرقد امام که البته هنوز قبه و بارگاهی نداشت و هم به بیت رهبری میشتافتند تا با ایشان بیعت کنند.
بعد از چهلم امام بود که ما از ایلام با دفتر ایشان تماس گرفتیم و گفتیم میخواهیم با مردم ایلام به دیدار رهبر انقلاب بیاییم. آنها هم به ما وقت دادند و گفتند تا حدود 600 نفر میتوانند بیایند. از شهرهای مختلف استان جمع شدیم و با هدیه دو میلیون تومانی جهت ساخت مرقد امام راهی تهران شدیم.
ملاقات ما در محوطه ساختمان ریاست جمهوری بود که آن زمان هنوز حسینیه امام خمینی ساخته نشده بود و بعدها در همان محل که ملاقات کردیم همان جا حسینه امام خمینی را بنا کردند.
وقتی وارد ساختمان شدیم آقای محمدی گلپایگانی را دیدم. او به من گفت که شما وقتی صحبت میکنی حضار را معرفی کن و بگو از چه شهری آمدند.
وقتی آیتالله خامنهای تشریف آوردند ابتدا من صحبت کردم و رحلت امام خمینی(ره) را تسلیت گفتم و عرض کردم از یک جهت داغدار و مصیبت زده هستیم که امام امت را از دست دادیم و از جهت دیگر خوشحال هستیم که شخصیت بزرگواری مثل حضرتعالی جانشین ایشان شده است. گفتم که مردم ایلام در فقدان امام عزاداری کردند اکنون با شور و شوق در اینجا حاضرند.
بعد از سخنرانی من آیتالله خامنهای هم سخنرانی کردند و به مردم خوشآمد گفتند و پس از سخنرانی رهبری مراسم به پایان رسید و بعد از مراسم سپس به مرقد امام(ره) و از آنجا به جماران رفتیم.
در جماران هم شخصیتهای زیادی چون مرحوم احسانبخش حضور داشتند. در جماران ابتدا مرحوم احسان بخش و سپس مرحوم حاج احمد آقا سخنرانی کردند. احمد آقا از فضایل و امتیازات حضرت امام گفتند. از جمله اینکه شرق و غرب دشمن حضرت امام بودند، اما ایشان هم شرق هم غرب را به زانو درآورد مردم هم گریه میکردند. من چک دومیلیون تومانی را به احمد آقا تحویل دادم و پس از آن به ایلام برگشتیم.
انتهای پیام/ح