هفتادمین نکبت و تهدیدات ۲۰ گانه صهیونیسم-۶: اسرائیل از گسست اجتماعی و شکافهای عمیق داخلی تا شرایط ناپایدار اقتصادی
طی دو دهه اخیر اقتصاد رژیم صهیونیستی در نتیجه جنگهای شکست خورده و منابع ناپایدار انرژی در شرایط بحرانی قرار گرفته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، موجودیت رژیم صهیونیستی از 70 سال پیش تاکنون مبتنی بر تروریسم و خشونت و جنایت و قتل و غارت و تخریب شهرها و روستاهای فلسطینی و ارتکاب جنایتهای انسانی ضد ملت فلسطین بوده است. رویکردها و افکار افراطگرایانه رژیمصهیونیستی همواره حق و عدالت و اخلاق را زیر سوال میبرد و موسسات نظامی این رژیم از شبه نظامیان تروریست هاگاناه و اتسل و اشتیرن گرفته تا ارتش کنونی و سازمانهای جاسوسی اسرائیل و سردمداران سیاسی رژیم صهیونیستی از هیچ اقدام غیر انسانی و جنایتکارانه برای رسیدن به اهداف سلطه طلبانه خود در منطقه دریغ نمیکنند.
افتتاح سفارت آمریکا در قدس اشغالی که به تازگی با کشتار دهها تن از فلسطینیها و مجروح شدن هزاران تن دیگر همراه بود، سند رسمی مشارکت آمریکا و سکوت خفتبار و توطئهآمیز رژیم های مرتجع عربی در جنایتهای هفتاد ساله رژیم صهیونیستی به شمار میرود. در این مجموعه مقالات، علاوه بر بررسی عوامل وجهه تاریک و منفور رژیم صهیونیستی در افکار عمومی جهان، با عوامل تهدید موجودیتی رژیم صهیونیستی آشنا میشویم که بسیاری از متفکران جهان را واداشته تا از ایده فروپاشی اسرائیل سخن بگویند.
ج: تهدیدات اقتصادی امنیت رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی از ابتدای موجودیت خود با تکیه بر کمکهای بیدریغ انگلستان، آلمان و آمریکا رشد اقتصادی قابل ملاحظهای برای خود ایجاد کرد. این رشد اقتصادی باعث تاسیس ارتش مجهز و جذب مهاجران یهودی از کشورهای مختلف و تأسیس و توسعه سازمانهای حکومتی و زیرساختهای حاکمیتی شد. این رژیم در ادامه با کمک آمریکاییها اقدام به پیشبرد صنایع نظامی خود کرد و به عنوان یکی از سازندگان و صادرکنندگان مهم تجهیزات نظامی مطرح شد.
1-پیامدهای جنگ بر اقتصاد رژیم صهیونیستی: رژیم صهیونیستی در چهار دهه اول موجودیت خود اوضاع اقتصادی مناسبی داشت، جنگهای به وجود آمده در مسیر این رژیم به علت این که غالباً با پیروزی رژیم صهیونیستی همراه بود، هزینههای روحی و روانی و اقتصادی بالایی به این رژیم تحمیل نمی کرد، اما طی دو دهه گذشته، جنگهای متوالی انتقال درگیریها به عمق سرزمینهای اشغالی و شکستهای مکرر این رژیم باعث افت شاخصهای اقتصادی و پایین آمدن روحیه سرمایه گذاری در سرزمینهای اشغالی شده است.
جنگهای مکرر اسرائیل آسیب گستردهای به صنعت گردشگری این رژیم وارد کرده است. روزنامه صهیونیستی هاآرتص در یکی از شماره های خود اذعان میکند که حمله به نوار غزه و طولانی شدن این حملات هزینههایی را به اسرائیل تحمیل کرده که تهدیدی برای آینده اقتصادی این رژیم است. این هزینه ها در شرایطی که تل آویو به شدت تحت تأثیر بحران اقتصادی جهانی با مشکلات مالی مواجه است، زمینه را برای سقوط چارچوب اقتصادی این رژیم فراهم میکند.
2- تهدید امنیت انرژی: موضوع دیگری که امنیت اقتصادی رژیم اسرائیل را تهدید میکند، امنیت انرژی است. به طور کلی امنیت انرژی نقطه ضعف اساسی در توانمندیهای رژیم صهیونیستی است. امنیت انرژی رژیم صهیونیستی در کنار بروز انقلابهای مردمی در کشورهای عربی و پیچیدهتر شدن صادرات منابع انرژی به سرزمینهای اشغالی اوضاع را برای تلآویو وخیمتر و دایره تهدیدات اسرائیل را گستردهتر کرده است. برای مثال خط لوله مصر به شبه جزیره سینا که گاز رژیم صهیونیستی و اردن را تأمین میکند در نتیجه انقلاب مردمی این کشور بارها مورد تخریب قرار گرفت.
از سوی دیگر روی کار آمدن گروههای غیر دولتی مخالف رژیم صهیونیستی، دست گذاشتن آزادانه این رژیم بر منابع نفتی کشورهای عربی را با تهدید مواجه کرد. از جمله این موارد میتوان به مقاومت دولت لبنان و محور مقاومت در برابر دستاندازیهای رژیمصهیونیستی به منابع نفتی و گازی لبنان در دریای مدیترانه اشاره کرد.
محدود شدن استفاده رژیم صهیونیستی از شاهراههای آبی و زمینی درنتیجه تهدید شدن این مناطق توسط گروههای مخالف اشغالگری اسرائیل، از دیگر خطراتی است که امنیت انرژی رژیم صهیونیستی را تهدید میکند. حدود 90 درصد از تجارت خارجی اسرائیل از طریق دریای مدیترانه صورت میگیرد و آزاد بودن کشتیرانی در این دریا برای رفاه اقتصادی این رژیم از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. گر چه با انحراف اهداف موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی پیرامون رژیم صهیونیستی این مشکل تا حدی به صورت موقت از سر اسرائیل مرتفع شده، اما این تهدیدات خواب خوش را از چشم سران صهیونیسم برده است.
3-جنبش بینالمللی بی دی اس ( BDS ) یا تحریم کالاهای صهیونیستی: جنبش بینالمللی تحریم رژیم صهیونیستی با عنوان اختصاری بی دی اس(BDS) در سال 2005 تأسیس شد، این جنبش بیشتر اهداف و استراتژی خود را از جنبش حقوق مدنی در ایالات متحده آمریکا به رهبری مارتین لوترکینگ و جنبش مبارزه بر ضد نژادپرستی در آفریقای جنوبی به رهبری نلسون ماندلا برداشت کرده است. بیش از 370 سازمان غیر دولتی فلسطینی و احزاب سیاسی و سندیکاهای حرفهای و هیئتها و اتحادیههای مختلف و جنبشهای مردمی تومار درخواست برای تحریم اسرائیل را امضا کردند.
همان طور که در پایگاه اینترنتی این جنبش آمده است، درخواست تحریم اسرائیل با هدف اذعان به حق ملت فلسطین در تعیین سرنوشت و تسلیم شدن این رژیم در برابر قوانین بینالملل از طریق اقدامات زیر است:
- اول: پایان اشغالگری و استعمار اراضی عربی و از بین بردن دیوار حائل.
- دوم: به رسمیت شناختن حق اساسی برابری کامل شهروندان عرب فلسطینی.
- سوم: اجرای حق بازگشت بر اساس مصوبه شماره 194 سازمان ملل متحد.
اطلاعات دقیقی در مورد تاثیر هجمه وسیع تحریم کالاها بر رژیم صهیونیستی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم وجود ندارد، اما واکنشهای تند رژیم صهیونیستی در مورد فعالیتهای این جنبش و برخی شاخصهای اقتصادی نشان از آن دارد که فعالیتهای جنبش بیدیاس به عامل مهمی برای نگرانی سرکردگان رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
در مورد تحریم آکادمیک و فرهنگی، جنبش مذکور اخیراً رویکرد گسترده و جهانی برای تحریم علمی مؤسسات اسرائیلی آغاز کرده که باعث نگرانی سردمداران اسرائیل از تاثیر این تحریمها بر دانشگاههای اسرائیل و آسیب دیدن نسل آینده صهیونیستها شده است.
در ابعاد تحریم اقتصادی رژیم صهیونیستی که بیشترین نگرانیها را برای این رژیم ایجاد کرده است، فعالیتهای بی دی اس در دست توسعه است، سران رژیم صهیونیستی نگران این هستند که فعالیتهای متمرکز و مبارزاتی این جنبش در آینده به نابسامان شدن اقتصاد اسرائیل و ایجاد اختلال و کاهش سرمایهگذاریهای خارجی در سرزمینهای اشغالی منجر شود.
با وجود اینکه هیچ آمار واقعی از خسارتهای وارد شده به اقتصاد رژیم صهیونیستی در نتیجه تحریم اقتصادی آن وجود ندارد، اما دفتر مرکزی آمار رژیم صهیونیستی معتقد است که اقتصاد اسرائیل در نتیجه تحریم اروپایی بر ضد تولیدات کشاورزی از شهرکهای صهیونیستنشین در سالهای 2013 و 2014 بالغ بر 6 میلیارد دلار خسارت دیده است و حجم این خسارت در سال 2015 به 9.5 میلیارد رسیده است.
4- فقر، بیکاری و فاصله طبقاتی: از دیگر مشکلات اقتصادی موجود در سرزمینهای اشغالی است. بر اساس گزارشهای اخیر یونیسف، بیش از یک سوم کودکان صهیونیستی زیر خط فقر زندگی میکنند و این رژیم بیشترین آمار کودکان فقیر را در مقایسه با کشورهای پیشرفته جهان به خود اختصاص داده است. در حال حاضر تعداد کودکان فقیر رژیمصهیونیستی بالغ بر 817200 نفر ارزیابی شده است.
د:تهدیدات اجتماعی امنیت رژیم صهیونیستی
تشکیل جامعه صهیونیستی نتیجه فرایند همزیستی مسالمت آمیز درازمدت در نتیجه اسکان در یک منطقه مشخص نبوده، بلکه به صورت دفعی و بر اساس مهاجرت یهودیان از نواحی مختلف به این سرزمین شکل گرفته است. مهاجرانی که از بیش از 100 کشور با فرهنگها و قومیتهای مختلف وارد سرزمینهای اشغالی شدهاند. چنین جامعهای طبیعتاً با شکافهای گستردهای مواجه خواهد بود. شکافهای اجتماعی رژیم صهیونیستی را میتوان در سه حوزه قومی ، دینی و سیاسی دستهبندی کرد. مجموعه این شکافها همراه با فقدان هویت ملی صهیونیستی تهدید اساسی برای امنیت رژیم صهیونیستی است.
1-شکافهای داخلی در سرزمینهای اشغالی: شکاف های اجتماعی در جامعه صهیونیستی به حدی است که مانع از شکل گیری هویت واحد و منسجم شده است. شکاف قومی در سرزمین های اشغالی نظیر شکاف میان اعراب و یهودیان بعلاوه شکاف در رویکردهای دینی یعنی شکاف میان تلمودی ها و عناصر افراطگرای صهیونیست با سکولارها را نیز باید به شکاف سیاسی موجود در این کشور میان چپ و راست اضافه کرد.
الف: شکاف عربی - صهیونیستی: عرب های ساکن سرزمینهای اشغالی سال 48 که در مناطق موسوم به اسرائیل (غیر از کرانه باختری، نوار غزه و بلندیهای جولان) زندگی میکنند، حدود 20 درصد از جمعیت این رژیم را تشکیل میدهند. تعداد آنها بالغ بر یک میلیون نفر است که 83 درصد از آنها مسلمان، 12 درصد مسیحی و پنج درصد دروزی هستند. در بین شهرهای اشغالی حیفا بیشترین جمعیت عرب تبار را دارد. رژیم صهیونیستی همواره از این عرب ها به عنوان ستون پنجم دشمن و اسب تروای جبهه داخلی خود نام می برند. این عرب ها از تبعیض نژادی شدید در سرزمینهای اشغالی رنج میبرند و دچار فقر مطلق هستند.
همانطور که گفته شد رژیم صهیونیستی در اساسنامه اعلام موجودیتش، خود را یک دولت صهیونیستی برای یهودیان مینامد و اصلا اقلیتهای دیگر را به رسمیت نمی شناسد تا بخواهد امکاناتی را برای زندگی و رفاه آنها مهیا کند. در نتیجه این اتفاقات رویکرد صهیونیست ستیزی در میان این عربها به شدت افزایش پیدا کرده است.
افزایش آگاهیهای اجتماعی در میان فلسطینیان ساکن سرزمینهای اشغالی و مقاومت ملیگرایی عربی و استقلال ساکنان نوار غزه و تقویت حس ملیگرایی فلسطینی در آنها از جمله عواملی است که باعث تقویت هرچه بیشتر هویت فلسطینی در میان عربهای ساکن سرزمینهای اشغالی شده است.
ب: شکاف اشکنازی - سفاردی: صهیونیستهایی که از غرب و اروپا به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کردهاند، اشکنازی و اسرائیلیهایی که از آسیا و آفریقا به فلسطین اشغالی رفتهاند، سفاردی خوانده می شوند. شواهد و مدارک زیادی از اعمال تبعیض ضد یهودیان شرقی در جامعه صهیونیستی وجود دارد. سهمیه این بخش از درآمد و آموزش در مقایسه با یهودیان اشکنازی کم است. اشکنازیها در محلههای مرفه و سطح بالای شهرها سکونت دارند و سهم سرانه زمین برای آنها بسیار بیشتر از سفاردی هاست.
ج: شکاف دینی: با این که مبنای اصلی رژیم صهیونیستی نشأت گرفته از تفکر نژادپرستانه تلمودی است، اما کابینه این رژیم هموار ادعای سکولار بودن دارد. بیشتر صهیونیستها اعتقاد عمیقی به مبانی دینی یهود ندارد، اما بخش اقلیتی از جامعه صهیونیستی معتقد به رویکردهای افراط گرایانه دینی و اجرای کامل آن در تمامی سطوح جامعه هستند. شکاف میان دین مداران و سکولارها همواره از مهمترین و جنجالیترین شکافها در عرصه داخلی اسرائیل بوده است و مسائل مربوط به خدمت نظام وظیفه، آموزش و پرورش، حرمت روز شنبه، ازدواج، حرام و حلال بودن مواد غذایی و حجاب از جمله نمودهای این شکافها است.
گروههای مذهبی شهروندان غیر مذهبی را به دلیل پوشش نامناسب یا بی اعتنایی به برخی قوانین به طور فیزیکی یا لفظی مورد حمله قرار میدهند یا افرادی را که روز شنبه به استفاده از وسایل نقلیه در خیابان یا تماشای تلویزیون اقدام میکنند ، را سرزنش میکنند. در مقابل، شهروندان غیر دینی تنفر خاصی از یهودیان تلمودی دارند و همواره آنها را به دخالت در امور داخلی زندگی خود متهم میکنند.
د: شکاف سیاسی: گرایشهای سیاسی نسبت به پروندههای مختلف به ویژه نحوه تعامل با اعراب ساکن سرزمینهای اشغالی یکی از مهمترین عوامل بروز نحلههای گوناگون در جامعه صهیونیستی شده است. عده ای از صهیونیستها دیدگاههای مصالحهجویانه ای نسبت به عربها داشتند و عده ای نیز مخالف هرگونه سازش با عربها در منطقه بوده و خواستار نابودی آنها هستند. به عنوان مثال حزب کارگر دیدگاه معتدلتری نسبت به مصالحه با عربها دارد و حزب حاکم لیکود مخالف مصالحه اراضی است و دیدگاههای افراطیتری دارد. وجود چنین عواملی که گاه در پروندههای مختلف نظیر تبادل اسرا و شهرکسازی صهیونیستی و یورش به مسجد الاقصی و جزئیترین موارد زندگی در فلسطین اشغالی ورود پیدا می کند، بنا به تعبیر یوسی میلمن تحلیلگر صهیونیستی، اسرائیل را به جامعهای سرگشته تبدیل کرده که برای رسیدن به وضعیت مستقر و ثابت با موانع جدی فرهنگی ساختاری و رفتاری روبهرو است. بحران هویت نتیجه قطعی چنین شکافهایی است که گاه خود را در موارد دینی نشان می دهد و گاه شکل فرهنگی یا اجتماعی به خود میگیرد و زمانی نیز صبغه ملی دارد.
گزارش راهبردی مرکز مطالعات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی در سال 2018 اذعان می کند که در عرصه داخلی اسرائیل اختلافاتی در رابطه با اذعان به ارزشهای قومی یهود و ارزش های دموکراتیک و لیبرالیستی وجود دارد. این اختلافات رژیم صهیونیستی را در برابر چالش حفظ خود به عنوان یک دولت یهودی و دموکراتیک قرار داده است. هر نوع تصمیم گیری تجاوز طلبانه کابینه می تواند رویکرد دموکراتیک ادعا شده از سوی رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار داده و به مواضع سنتی و حساس میان بخشهای مختلف حاکمیت ضربه بزند. این اتفاقات میتوانند کشمکشهای داخلی در سرزمینهای اشغالی را افزایش دهند.
همچنین ورود به رویکردهای افراط گرایانه در داخل جامعه صهیونیستی، اذعان به وجود شکاف داخلی بیشتر را افزایش میدهد. حاکمیت اسرائیل همچنان تلاشی برای کاهش این اختلافات از خود نشان نمیدهد، بلکه برعکس، زبانههای این آتش را تندتر میکند. سایتهای اجتماعی حملات شدید ضد اعضای کابینه تندرو بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و ارتش اسرائیل و طرفهای امنیتی دیگر مطرح کرده و اعتراضات گستردهای در تصمیمات بخشهای قضایی در عرصههای مختلف به وقوع پیوسته است. همچنین تنشهای روز افزون میان افکار عمومی یهودیان و عربهای مسلمان در داخل سرزمینهای اشغالی نیز همچنان متوقف نشده است.
2-شکاف میان رژیم صهیونیستی و یهودیان آمریکا: تغییراتی که در موازنه قدرت بین جامعه یهودی در سرزمینهای اشغالی و یهودیان آمریکا به وقوع پیوسته و تغییر نسلها و تضعیف موقعیت موسسات یهودی باعث شده است که بیشتر یهودیان آمریکا به سمت رویکردهای لیبرالیستی پیش بروند. این در حالی است که سیاستهای حاکمیت رژیم اسرائیل سیاستهای راستگرایانه و افراطی است. این موارد باعث افزایش شکاف موجود بین اسرائیل و اقلیت یهودی آمریکا شده که بیشترین اقلیت یهودی موجود در دنیا را شکل میدهد.
گزارش راهبردی رژیم صهیونیستی در سال 2018 در این رابطه می نویسد: جوانان یهودی مناسبات خود با اسرائیل را کم کردهاند. در سایه این اوضاع نگران کننده برای یهودیان، آنها با پیچیدگیهای روز افزونی برای دفاع از رژیم صهیونیستی در برابر منتقدان مواجه هستند. از سوی دیگر رژیم صهیونیستی در مفهوم هویت ارزشی آنها به عنوان یهودی و سیاستهای اسرائیل نتوانسته تناسب ایجاد کند و این موضوع باعث شده که بسیاری از این جوانان به سمت رویکردهای سلب مشروعیت از اسرائیل پیش بروند.
3-افزایش جمعیت فلسطینیها :بررسی عمیق جامعه شناختی و مردم شناختی پدیده جمعیت در سرزمینهای اشغالی از ناتوانی صهیونیستها در تغییر معادلههای جمعیتی به نفع یهودیان حکایت دارد. با وجود افزایش مهاجرت یهودیان در سرزمینهای اشغالی در سال 2014، نگرانیهای مردمشناختی مهمترین عامل نگرانی استراتژیستها و کارشناسان مسائل اجتماعی و کابینههای رژیم صهیونیستی است، چرا که گزارشهای موجود نشان میدهد که براساس معدل رشد جمعیتی کنونی بین فلسطینیان و یهودیان در داخل مرزهای فلسطین، تا پایان سال 2020 با نرخ رشد کنونی باعث میشود جمعیت یهودیان به حدود 7/48 % از مجموع ساکنان فلسطینی شود و در حالی که جمعیت فلسطینیها تا 2/7 میلیون نفر افزایش مییابد، آمار یهودیان سرزمینهای اشغالی به 8/6 میلیون نفر برسد.
بر همین اساس دستگاه دیپلماتیک رژیم صهیونیستی به عنوان تغییری هر چند کوچک در شاخصهای جمعیتی موجود به دنبال تسهیل روند مهاجرت یهودیان به سرزمینهای اشغالی و ایجاد شرایط مناسب برای جذب حداکثری آنها از آسیا و آفریقا است. کنفرانسهای سالانه هرتزلیا نیز بر ضرورت اقدام جهت بالا بردن آمار مهاجرت یهودیان به سرزمینهای اشغالی با اختصاص منابع مالی بیشتر به این موضوع تأکید میکند.
مطالعات و بررسیهای صهیونیستها نشان میدهد که دهه 90 قرن گذشته میلادی در زمینه مهاجرت یهودیان به اسرائیل بیشتر شاخصها را به خود اختصاص داده است. اما اولین نشانههای کاهش مهاجرت یهودیان از سال 2001 میلادی شروع شد. در این سال تعداد مهاجران یهودی به 60 هزار نفر رسید. در سال 2001 نیز این رقم به 43 هزار و در سال 2002 به 33 هزار و در سال 2003 به 23 هزار رسید تا این که این رقم در سال 2004 به 21 هزار نفر کاهش پیدا کرد.
علت این موضوع آن است که انگیزههای قوی در نزد یهودیان سراسر دنیا برای ترک خانه و کاشانه خود و عزیمت به سرزمینهای اشغالی که از ناآرامیهای ویژه خود برخوردار است، وجود ندارد. سابقه نشان میدهد ناامنی و سیاست ارعاب و تهدید از مهمترین شاخصهای کمک به مهاجرت صهیونیستها به سرزمینهای اشغالی است.
4-مهاجرت معکوس : گزارشها نشان میدهد که جنبش صهیونیسم از سال 1948 تا 2014 ضمن اشغال بیش از 80% از اراضی فلسطین بالغ بر 4 میلیون یهودی را به این مناطق جذب کرده، این در حالی است که در روند مهاجرت معکوس و خروج صهیونیستها از فلسطین اشغالی بالغ بر 20% از آنها تحت شرایط مختلف به کشورهای اصلی خود بازگشتند.
بر اساس یک نظرسنجی که روزنامه صهیونیستی هاآرتص انجام داده، بیش از یک سوم ساکنان سرزمینهای اشغالی خواستار ترک این مناطق هستند .
همچنین بر اساس آخرین تحقیقات انجام شده، 60 درصد شهروندان صهیونیست برای گرفتن گذرنامه با سفارتخانههای کشورهای خارجی تماس گرفته یا تصمیم به چنین کاری دارند، بگونهای که حدود 100 هزار صهیونیست هم اکنون دارای گذرنامه آلمانی هستند. بسیاری از شهروندان رژیم صهیونیستی دارای تابعیتهای دوگانه هستند، در این میان بیش از نیم میلیون شهروند صهیونیست تابعیت آمریکایی دارند و بر اساس گزارش دایره مهاجرت آمریکا 250 هزار اسرائیلی خواهان دریافت کارت سبز (گرین کارت) و اخذ تابعیت و اقامت آمریکایی هستند.
تازه ترین نظرسنجی شبکه 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی نشان میدهد که 50 درصد از صهیونیست ها گزینه مهاجرت به خارج را به عنوان یکی از برنامه های آتی خود در دست بررسی دارند.
این شبکه تلویزیونی افزود که این گروه از صهیونیست ها بیشتر در گروه سنی 25 تا 44 سال قرار دارند و تقریبا 500 هزار نفر از آنها تصمیم جدی برای ترک فلسطین اشغالی دارند.
بر اساس تجزیه و تحلیل سازمان جاسوسی مرکزی آمریکا (سیا) که به نمایندگان سنای منتخب در امور اطلاعات و کمیته منتخب دائم مجلس نمایندگان در امور اطلاعات ارائه شده است، روند بافت جمعیتی سرزمینهای اشغالی نشان میدهد که اسرائیل تا 15 سال دیگر(یعنی تا سال 2029) بیشتر دوام و بقا نخواهد یافت.
ادامه دارد...