غفارنژاد در گفتو گو با تسنیم: همه چیز از اشکهای مادرم شروع شد/ پیشکسوتان به مداحان جوان میدان دهند
جلسات روضه قابل ستایش و تقدیر است؛ وقتی مداح جوان با پتانسیل بالایی که دارد، جمعیتی را دور هم جمع میکند، بهنظرم تشکر و قدردانی، کمترین کاری است که میتوانیم در مقابل آن انجام دهیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «کاظم غفارنژاد» از جمله کسانی است که از نوجوانی و از سَرِ عشق به اهل بیت (ع)، به جمع مداحان و مرثیهسرایان اهلبیت(ع) پیوسته و در این راه، گذرگاهها و سنگلاخهای سخت و طولانی را پیموده است. حاج کاظم، رسیدن به این مقام را مدیون دعای خیر مادرش میداند و میگوید: «مادرم برای مداح شدنم، 40 شب نماز شب خواند».
وقتی میخواهیم با او مصاحبهای داشته باشیم، چندینبار درخواست ما را رد میکند و متواضعانه میگوید: «من در کنار اساتید، کوچکتر از آنم که...» امّا وقتی ضرورت مصاحبه را برایش شرح میدهیم، با ما صمیمانه به گفت و گو مینشیند و از هر دری سخنی میگوید. در ادامه حاصل نشست یک ساعته با این مداح را میخوانید:
مادرم برای مداح شدنم 40 شب نماز شب خواند
* برای شروع گفتو گو لازم است بدانیم، مداحی را از چه سالی شروع کردهاید؟ و مشوّق شما برای ورود به عرصه ستایشگری اهل بیت(ع) چه کسانی بودند؟
در تاریخ 10 مردادماه 1349 در منطقه وحدت اسلامی (شاپور سابق) متولد شدم. پدر و مادرم، پیش از به دنیا آمدم، از تبریز به تهران مهاجرت کردند. مادرم خدابیامرز، بهترین مشوّقم در رسیدن به این جایگاه است؛ هر دو، معلّم قرآن و ذاکر اهل بیت(ع) بودند. در آن دوران، اوضاع فرهنگی خوبی در محله ما حاکم نبود و همین موضوع بر روی اخلاق و رفتار جوانان و بچه محلها تاثیر گذاشته بود و این باعث شده بود که مادرم تا حدودی نگرانم شود و مدام از این ماجرا غصّه میخورد. خاطرم هست، "مادرم برای مداح شدنم 40 شب نماز شب خواند."
آقای ضرّابی یکی از معلمانی بود که در هیات عترت طاهرین(ع) منطقه وحدت اسلامی فعالیت داشت و به نوعی بچه محلهمان بود. سرنوشت ایشان هم بسیار جالب و خواندنی است. او زمانی در محلهها اوباشگری میکرد و مدام در بزمهای شبانه شرکت میکرد امّا به لطف خداوند، به یکدفعه ورق بر میگردد و او توبه میکند و به عنوان یکی از معلمان قرآن در هیاتهای محله ما فعالیت میکند. آنچه درباره ایشان میگویند این است که گویا شبی به همراه دوستانش در حال عبور از محله برای رفتن به محفل دورهمی بودند که از قضا در آن محل، پرچمی را نصب کرده بودند که نام مبارک ائمه طاهرین(ع) در آن منقوش شده بود، ایشان با دیدن آن و شنیدن صدای زیارت عاشورا یکدفعه متنبه میشود و توبه میکند و میشود معتمد محل.
مادرم به سراغش رفت و گفت کاظم تَه صدایی دارد و برای اهلبیت(ع) مداحی میکند و شرایط محل، طوری است که اگر رهایش کنیم، دچار لغزش میشود؛ من هم آن زمان، سرباز بودم و برای مرخصی به تهران آمده بودم؛ هم زمان با آمدنم، هیات عترت طاهرین(ع) نیز در منزلمان مراسم گرفته بودند و نخستینباری که گریه و اشکم برای اهلبیت(ع) سرازیر شد، همانجا بود. همه چیز از آنجا شروع شد؛ رفتم و خدمتم را تمام کردم و دیگر این بساط را رها نکردم. در آن هیات مشغول شدم و به تدریج مداحی را آغاز کردم. پسر آقای ضرابی که حاج اصغر ضرّابی است و همه او را به عنوان فردی خوشرو و خداشناس میدانند، بسیار در این مسیر، همراهیام کرد. رفتار ایشان باعث شد با دستگاه اهلبیت(ع) عجین شوم.
* از اساتیدتان یادی کنید.
حاج آقای ضرّابی و حاج حمید فرسادی و حاج آقای هویدا به نحوی استادم بودند و از هرکدام یک چیزی یاد گرفتم امّا از آغاز مداحیام، بسته عمل نکردم و پافشاری بر اینکه فقط آذری بخوانم نداشتم. همان زمان، از حاج علی انسانی و حاج حسن خلج خط میگرفتم و از جوانیهای حاج سعید حدادیان الگوبرداری میکردم، از طرفی هم پای روضه مداحان سرشناس آذری همچون غلامرضا عینیفرد، حاج فیروز زیرک کار و غیره میرفتم. اهل کلاس خصوصی و اینها نبودم و از هر کدام از اساتید به مقدار بضاعت، بهرهمند میشدم تا اینکه به سفارش پدرم، به هیات مکتب تشیع بازار آمدم.
شعرخوانی حاج کاظم غفارنژاد در محکومیت آلسعود
25 سال نوکری در بزرگترین هیات بازار تهران
* چه سالی به هیات مکتب تشیع بازار آمدید؟
سال 1371 به هیات مکتب تشیع آمدم؛ آن زمان، حسینیه نداشتیم. مکتب تشیع هشتادمین سال تاسیس خود را تجربه میکند. مکتب، در سالی که من به آن ورود کردم، خیلی وسیع نبود و در مناسبتهای مذهبی آنچنان که باید و شاید خوب ظاهر نمیشد و جوانان خیلی در آن مشارکت نداشتند؛ مراسم زنجیرزنی بازار هم محدود و به صورت سنتی اجرا میشد تا اینکه پدرم با آقای ضرابی، امور قرآنی هیات را در دستگرفتند. پدرم توصیه میکرد، هر وقت که خواستی مداحی را کنار بگذاری، خودت کنار بگذار قبل از اینکه تو را کنار بگذارند. حدود 25 سال در این هیات نوکری کردم و به این منصب افتخار میکنم.
* از حال و هوای دسته های عزاداری هیات مکتب تشیع بازار برایمان بگویید.
اعضای هیات مکتب تشیع در ایام شهادت تمام ائمه طاهرین(ع) به بازار تهران میرفتند و و مراسم عزاداری برپا میکردند و مورد استقبال مردم قرار میگرفت. تجارب زیادی در آنجا کسب کردم و در ایام شهادت ائمه طاهرین(ع)، حال و هوای عجیبی در بازار تهران حکمفرما میشد. جمعیت زیادی در دسته عزاداری شرکت میکردند و یک صدا برای اهل بیت(ع) نوحهخوانی میکردند.
* این سنت برگرفته از کجا است؟
این حرکت برگرفته از عزاداری بازار تبریز بود.
* از ابتدای ورود به عرصه مداحی با زبان آذری مداحی میکردید یا زبان فارسی؟
در هیات عترت طاهرین(ع)، به طور کامل اشعار و نوحه آذری میخواندم امّا به مکتب تشیع که آمدم، دیگر صاحبسبک شدم؛ برخی در ابتدا مخالفت میکردند؛ مرحوم حاج اکبر زاهدی پیرمد باصفا و از شعرای آئینی آن دوران بود و فقط در مراسمهای بازار شرکت میکرد و بسیار به زبان آذری، تعصّب داشت و تاکید میکرد در هیاتهای آذریزبان، فقط تُرکی خوانده شود. یادم است، روبروی امامزاده زید(ع) بازار، اولین مصرع فارسی را که خواندم، میکروفن را از دستم درآورد و با لهجه شیرین آذری گفت: «فارسی اَُخوما؛ فارسی نخوان» امّا آنقدر آدم باصفایی بود، همان شب من را به آغوش کشید و ازم دلجویی کرد.
* پس با این توصیف، میتوان گفت شما از جمله کسانی هستید که در ورود اشعار فارسی به هیاتهای آذریزبان نقش داشتید؟
خاطرم هست، در مقطعی به جایی رسیده بودیم که وقتی دسته عزاداری هیاتهای آذری به هیات فارسزبانها میرسیدند، با سرعت از کنار همدیگر، سبقت میگرفتیم که این موضوع خیلی آزارم میداد. معتقد بودم در بازار تهران شاید تنها 40 درصد آذریزبان وجود داشته باشند و درصد زیادی فارسزبان در آنجا حضور دارند که سهم آنها از فیض روضه و اشک بر اهل بیت(ع) کم نیست. بالاخره با همه انتقادات و کش و قوسهای پیش رو، این جاده هموار شد و در دستههای عزاداری بازار تهران، هم نوحه آذری و هم فارسی خواند شد و همین موضوع استقبال زیادی را به همراه داشت.
نوحهخوانی آذری حاج کاظم غفارنژاد
قیاس نوحه فارسی و آذری، مناسب نیست
* شما با هر دو نوحه و اشعار فارسی و آذری آشنایی دارید. این دو را چگونه با یکدیگر مقایسه میکنید؟
نوحه و سبکهای فارسی تقریباً مشابه همدیگر است، بهطور مثال سبک نوحه فارسی در تهران ،مشهد، قم، کاشان و اصفهان تا حدودی مشابه همدیگر است و تفاوتی در آنها وجود ندارد امّا در مداحی آذری از لحاظ صدا و شعرخوانی تفاوتهایی چشمگیری وجود دارد؛ بهطور نمونه، بینظیرترین صداها متعلق به اردبیلیها است و از بار ادبی و شعری، تبریزیها حرف اول را میزنند. من تاکنون خواننده اردبیلی ندیدهام که خارج از دستگاه موسیقیایی بخواند امّا در تبریز باید با ذرهبین دنبال دستگاهخوان بگردید. این تفاوتها وجود دارد. در زنجان نیز همینطور ویژگیهایی وجود دارد که در دیگر شهرها نیست. تبریزیها در شعرخوانی مشابه ندارند. در جلسات هیات دلریش تهران، شاعران تبریزی با شعر حافظ، روضه حضرت رقیه(س) میخوانند. معتقدم، قیاس نوحه فارسی و آذری، مناسب نیست و هرکدام از آنها ویژگیهایی منحصر به فردی دارند و حس برتری نسبت به همدیگر ندارند.
* آیا نوحههای آذری نیز همانند نوحههای فارسی نسبت به گذشته دستخوش تغییراتی شده است؟
مداحی و نوحههای آذری حالت گذشته را از دست دادهاند؛ بسیاری از جوانان آذریزبان که پیش از این، سنتی خواندن را درک کرده بودند، امروز از جمعیت زیاد اقبال میکنند و نوحههای فارسزبان را تقلید میکنند. مراسم روضهخوانی و مداحی نسبت به گذشته متفاوت و مختصرتر شده است؛ خاطرم هست در سال 86 یک ساعت و پانزده دقیقه فقط اجازه گرفتن قمر بنی هاشم(ع) از سیدالشهدا(ع) برای رفتن به کارزار جنگ را خواندم و هنوز جلسه، طاقت دریافت اشعار دیگر را نیز داشت.
* این تفاوت از کجا نشات گرفته است؟
تفاوت در مداحی امروز، بیتفاوت با اختلافات بوجودآمده در زندگی امروزمان نیست. زمانی میگفتند در محافل و مراسمها، 20 دقیقه مقدمه بخوان و امروز 4 تا مداح مجموعاً 40 دقیقه میخوانند. معتقدم، تفاوتهای امروز در عرصه مداحی، نواقصی هم بوجود آورده است.
* نواقص آن کجاست؟
زمانی حاج اکبر رضایی مشهور به اکبر تُرک یا همان اکبر گلگیرساز که از مفاخر نوحهخوانهای آذری بود، تاکید میکرد در ابتدا و انتهای جلسه روضه، نام مبارک حضرت ولیعصر(عج) برده شود و به این نکات توجه زیادی میشد.
برخی مداحیهای امروز را اصلاً نمیتوان نوحه تلقی کرد چراکه تفاوتی با ترانه ندارند. سابق اینطور نبود، مداح همهفن حریف بود و جلسه را تا پایان اداره میکرد و خیلی شاخه و رستهای وجود نداشت امّا امروزه برخی از مداحان تخصصی به مداحی نگاه میکنند؛ به طور نمونه برخی شورخوان هستند و فقط در این بخش مهارت دارند و عمده جلسات آنها بر پایه شورخوانی است و روضه و اشک جزو اولویتهای دوم و سوم آنها شده است.
به جوانان میدان دهیم/ با آنها مقابله نکنیم
* تفاوت گریه و شورخوانی نکته است که شما میفرمایید. آنچه در روایات ما نیز آمده است، تاکید بر اشک ریختن برای مصیبت اهلبیت(ع) است و شاید دوری جستن از آن به جریان مداحی لطمه بزند. نظر شما چیست؟
من در عصری زندگی کردم که هم سبک خواندن بزرگان آن زمان را درک کردم و هم روش خواندن جوانان امروز را دیدهام. امروزه اقبال از جمعیت و مستمع، زیاد شده است که البته قابل توجه و ستایش است که جلسات روضه و منبر بیش از پیش پرجمعیت شود.
گویش و زبان در دستگاه سیدالشهدا(ع) معنا ندارد
* فکر نمیکنید برخی با جدایی انداختن بین هیاتهای آذری و فارسی به دنبال ایجاد شکاف بین اهالی روضه باشند و قصد تفرقهانگیزی داشته باشند؟
کاملاً درست است. من جایی بودم مشابه این موضوع، اتفاق افتاد. گفتم، شاید هر فردی به قوم و قبیله و شهر خودش تعصّب داشته باشد و رگ گردنش برای محل تولدش بجوشد امّا در قضیه دیانت و مکتب اینگونه نیست و تُرک و فارس و عرب فرقی با یکدیگر ندارند. شاید اهالی تبریز نسبت به تیم فوتبال شهرشان و اردبیل نسبت به تیم فوتبال شهرشان تعصّب داشته باشند امّا در زیر پرچم امام حسین(ع)، همه با هم یکسان هستند و اگر زبان و گویش در اینجا مطرح باشد، امام حسین (ع) عرب زبان بوده است.
* من بارها مشاهده کردم شما در حین خواندن روضه، خودتان اشک میریزید و با اشعاری که میخوانید، محزون میشوید. این کار شاید در اصول مداحی نهی شده باشد چراکه به تارهای صوتی شما آسیب میزند امّا یقیناً در انتقال پیام به مخاطب بی تاثیر نیست. لطفاً در این باره نیز نظرتان را بفرمایید.
از قدیم میگفتند، شمع تا نسوزد، نور نمیدهد؛ روضهای که مداح میخواند اگر خودش را منقلب نکند که فایدهای ندارد. متاسفانه کسانی این طرز فکر را دارند که صدا، ابزار درآمد آنها شده است.
دسته شاهحسین، واحسین به مداحی کاظم غفارنژاد
مداح باید شغل داشته باشد
* درباره درآمدزایی از مداحی سخن گفتید لطفاً نظرتان را درباره کسب درآمد مداحان از جلسات روضه و گرفتن به اصطلاح پاکت از قِبَل روضهخوانی بفرمایید.
دریافت صلهی حضرت زهرا (س) اشکالی ندارد چراکه امام صادق(ع) فرمودند که نمک سفرهتان را نیز از ما بگیرید امّا مداحان پیش از ورود به عرصه مداحی، باید شغل داشته باشند. این چند تا حُسن دارد؛ اول اینکه هرجا دعوت کنند یا نکنند فرقی برایشان نمیکند چون نیازی به درآمد آن ندارند و بهاصطلاح از روی نیاز نمیروند بلکه از روی ناز میخوانند امّا مداح که شغل نداشته باشد، مجبور است خیلی چیزها را زیر پا بگذارد، چون محل درآمدش است و از هر سبک و روشی تقلید میکنند.
* شما در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟ درآمد زندگی شما از کجا تامین میشود؟
سابق بر این، تولیدی لباس ورزشی داشتم، پس از آن چند سالی مکانیک خودرو بودم و مدتی نیز خادم زائران در عتبات عالیات شدم و در حال حاضر حدود 9 سال است در چاپخانه مشغول فعالیت هستم و زندگیام از محل درآمد چاپخانه تامین میشود.
* در حال حاضر هیات ثابتی دارید که مداحی کنید؟
هیات رایهالرضا(ع) با 20 - 30 جوان عاشق امام رضا(ع) با دلهایی سوختهای چند سال پیش راهاندازی شد و امیدوارم خداوند لطف کند تا این پرچم حفظ شود. چماندازمان نسبت به برخی از هیاتهای دیگر متفاوت است. قصد داریم در کارهای فرهنگی بیشتر فعالیت کنیم.
* سنت حسنهای در هیات شما چند سالی اجرا میشود و آن هم برگزاری جسات قرآن و برپایی محافل کرسی تلاوت است. چه شد که به این فکر رسیدید که به موضوع قرآن بپردازید؟
توجه به تلاوت مجلسی قرآن را از جلسه استاد حاج ولیالله کلامی زنجانی الگوبرداری کردیم. در جلسه هیات رایهالرضا(ع)، تلاوت قرآن با حضور قاریان ممتاز و بینالمللی در همه مناسبتها و مراسمها اجرا میشود و بهترین زمان جلسه به تلاوت قرآن اختصاص دارد. دلم میسوزد در برخی از هیاتها، قاری پیش از آغاز جلسه تلاوت میکند و برای اینکه جمعیت را به جلسه بکشاند، در برنامه قرار میگیرد.
* شما به هیاتهای زیادی در تهران خصوصاً هیاتهایی که جوانان در آن مداحی میکنند، رفت و آمد میکنید. این نگاه در مداحان دیگر شاید وجود نداشته باشد. آیا حضور شما در هیاتهای آنان دلیل خاصی دارد؟
جلسات روضه قابل ستایش و تقدیر است؛ وقتی جوانی با این سن و سال جمعیت زیادی را دور هم جمع میکند، بهنظرم تشکر و قدردانی، کمترین کاری است که امثال من میتوانند در قبال زحمات آن، انجام دهند. من میتوانم قاطعانه بگویم همه جوانان که در زیر پرچم امام حسین(ع) سینه میزنند، به بزرگترها و پیشکسوتان احترام میگذارند منتها بزرگترها هم باید به سوی آنان بیایند و به آنان اعتماد کنند.
*گفتگو از میلاد مرجانی
انتهای پیام/