پرونده "کرمانشاه؛ زندگی دوباره"ــ۳|«سرپل ذهاب»؛ ۸ ماه پس از زلزله + عکس و فیلم
با گذشت حدود ۸ ماه از زلزله کرمانشاه، هنوز هم مردم شهرهای زلزلهزده مانند سرپلذهاب از برخی مشکلات رنج میبرند.
گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم: حدود 8 ماه پیش بود که زمینلرزهای بهبزرگی 7.3 ریشتر مناطق غربی کشور از جمله استان کرمانشاه را لرزاند. در پی وقوع این زمینلرزه که کانون آن در منطقه دشت ذهاب اعلام شد، بیشترین خسارات به شهرستانهای سرپلذهاب، قصرشیرین و ثلاث باباجانی وارد شد و متأسفانه قریب به 450 تن از هموطنانمان جان خود را از دست دادند.
- بیشتر بخوانید:
از همان روزهای اول وقوع زمینلرزه در غرب کشور، مردم و نیروهای امدادی بهخصوص یگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهکمک زلزلهزدگان میشتابند و در یک تقسیمبندی مسئولیت امدادرسانی به شهرها به ارتش و مسئولیت امدادرسانی به روستاهای منطقه که بیشترین خسارات را دیدهاند به سپاه واگذار میشود.
- بخش سوم
پس از امدادرسانی اولیه به زلزلهزدگان در شهرهای زلزلهزده مثل سرپل ذهاب، مأموریت ارتش جمهوری اسلامی پایان مییابد و دولت وظیفه رسیدگیهای بعدی و ساختوساز مسکن برای زلزلهزدگان و تأمین بقیه ملزومات زندگی آنها را بهعهده میگیرد.
در ادامه سفرمان به مناطق زلزلهزده کرمانشاه، پس از آنکه در بازدید از روستاهای زلزلهزده دشت ذهاب از اقدامات سپاه در رسیدگی به زلزلهزدگان این مناطق گزارش تهیه کردیم، راهی شهر سرپل ذهاب شدیم تا از اقداماتی که دولت در این مناطق کرده نیز گزارش تهیه کنیم.
خانهسازی سپاه در مناطق زلزلهزده
پیش از آنکه از روستاها بهسمت شهر راه بیفتیم، زمزمههایی از سوی مردم به گوشمان میرسید که مردم در شهر سرپل ذهاب از وضعیت خوبی برخوردار نیستند و زندگی آنها پس از گذشت 8 ماه از زلزله، وضعیت خوبی نیست.
به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا راهی شهر سرپل ذهاب شویم تا از نزدیک شاهد وضعیت زندگی آنها باشیم.
بعد از صرف ناهار، راهی شهر سرپل ذهاب شدیم. در ابتدای ورود به شهر شواهد وقوع زلزله بهخوبی نمایان بود. برخی خانهها بهکلی تخریب شده بودند و برخی دیگر نیز آسیبهای جزیی دیده بودند. بعضی از کسبه از آنجایی که مغازههایشان تخریب شده بود، در کانکس مشغول کسبوکار بودند و بعضی دیگر هم که مغازههایشان سالم مانده بود، در همان مغازهها کاسبی میکردند.
علیرغم تمامی مشکلاتی که زلزله بهدنبال خود دارد اما، زندگی در شهر جریان داشت و خیابانها پر بود از مردمی که درحال گذران امور زندگی خود بودند.
از همان دقایق ابتدای وقوع زلزله در سرپل ذهاب، نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران برای امدادرسانی وارد شهر میشوند و با برپایی بیمارستانهای صحرایی و انجام سایر اقدامات امدادی بهکمک مردم شهر میشتابند. پس از آن در همان روزهای اول کار آواربرداری نیز با سرعت شروع میشود و همزمان با آن توزیع کانکس برای اسکان موقت زلزلهزدگان نیز آغاز میشود.
با این اقداماتی که ارتش و دستگاههای دولتی انجام دادهاند، کار آواربرداری بهخوبی انجام شده و آثاری از آوار بهجامانده از خانهها و اماکن تخریبشده در شهر مشاهده نمیشود. بلوار اصلی شهر را که پشت سر میگذاریم راهی یکی از محلهایی میشویم که مردم در آنجا اسکان موقت داده شدهاند.
وارد محلهای میشویم که در یکی از پارکهای آن تعداد زیادی کانکس کنار هم قرار گرفتهاند و مردم در آنها زندگی میکنند. بهسراغ مردم میرویم تا از کیفیت زندگی آنها و مشکلاتشان باخبر شویم. اولین فردی که بهسراغ او میرویم و از اوضاع زندگیاش و مشکلاتی که دارد سؤال میپرسیم، از اوضاع زندگیاش رضایت نسبی دارد و در جواب میگوید: «مشکل خاصی نداریم و از روند امدادرسانیها هم رضایت داریم. اما در زمینه آب آشامیدنی با مشکلاتی روبهرو هستیم و باید آب آشامیدنی را از شیر آب یکی از خانههای تخریبشده تأمین کنیم و با دبه به محل اسکان بیاوریم».
از شغلش میپرسیم و اینکه الآن وضعیت شغلیاش چگونه است، میگوید: «قبلاً رستوران داشتم که بر اثر زلزله خراب شده است. دولت کارهایی در خصوص پرداخت وام بازسازی انجام داده اما تاکنون چیزی به ما پرداخت نشده است؛ البته به متقاضیان نوع یک و دو، وام پرداخت شده است».
از وضعیت بهداشت که جویا میشویم، میگوید: «وضعیت حمام و سرویس بهداشتیمان خوب است اما ما با هزینه شخصی خودمان آنها را ساختهایم و استفاده میکنیم».
کمی آنطرفتر بهسراغ خانواده دیگری میرویم. وضعیت زندگی این خانواده با خانواده قبلی کاملاً متفاوت است. با کمال تعجب میبینم که این خانواده هنوز هم در چادر زندگی میکنند و حتی کانکسی برای اسکان موقت دریافت نکردهاند. از این خانواده نیز درباره روند امدادرسانیها و مشکلاتی که با آن مواجه هستند سؤال میکنیم، پدر خانواده در پاسخ به ما میگوید: «در ابتدا روند امدادرسانیها خوب بود اما با گذشت زمان از کیفیت امدادرسانیها کاسته شد. در روزهای اول بیشتر کمکها از طریق مردم صورت میگرفت و دولت تاکنون هیچ کمکی به ما نکرده است، حتی کانکس هم به ما ندادهاند».
میگوید: «همه داراییمان را در جریان زلزله از دست دادهایم. بزرگترین مشکل ما اول از همه، نداشتن کانکس است و از دولت میخواهیم که حداق یک کانکس به ما بدهد تا سرپناه مطمئنی داشته باشیم. وضعیت بهداشتی هم بهقدری بد است که نمیتوانم چیزی دربارهاش بگویم».
او که شغلش را هم درجریان زلزله از دست داده است از اینکه برای ساختوساز خانهها از کارگران بومی استفاده نمیشود، انتقاد دارد.
مادر خانواده هم میگوید: «بارها برای دریافت کانکس به فرمانداری مراجعه کردهایم اما میگویند "فعلاً کانکس نداریم". بعضی خانوادهها در همان روزهای اول توانستهاند کانکس بگیرند اما بعضی دیگر نتوانستند و دیگر به آنها کانکس ندادند».
دقایقی داخل چادرش میرویم تا ببینیم شرایط زندگی در چادر چگونه است. با اینکه هوا هنوز خیلی گرم نشده است، اما وقتی وارد چادر میشویم هوای داخلش آنقدر دم کرده که ما نمیتوانیم بهراحتی تنفس کنیم و پس از مدت کوتاهی از چادر خارج میشویم. در ماههای آینده که هوا گرمتر خواهد شد و در شرایطی که این چادرها فاقد وسایل مناسب سرمایشی و تهویه هوا هستند، قطعاً شرایط زندگی بدتر خواهد شد.
بهسراغ خانواده دیگری میرویم که آنها هم در چادر زندگی میکنند. سرپرست خانواده خانمی میانسال است که با فرزندان و مادر پیر خود زندگی میکند. از اوضاع زندگیاش که میپرسیم میگوید: «تنها سرپناه ما چادری است که با پول خودمان خریدیم. خودمان هم یک کپر درست کردیم تا بهعنوان آشپزخانه از آن استفاده کنیم. زمانی که باران میآید، آب وارد چادرمان میشود و ماندن در آن سخت میشود. بارها از طرف بهزیستی بهسراغمان آمدهاند و عکس و فیلم و مشخصاتمان را گرفتهاند که به ما کانکس بدهند اما اتفاقی نیفتاده است».
از حال بد مادر پیرش که یک چشمش نابینا است و قلبش هم ناراحتی دارد، برایمان میگوید و درخواست دارد که مسئولان به این مشکلش هم رسیدگی کنند.
برایمان سؤال شده است که از کجا امرار معاش میکند، میگوید: «خیاطی بلد هستم. کمیته امداد یک کانکس را در اختیارم گذاشت که خودم آن را مهیای برپایی یک کارگاه کردم و الآن خودم و فرزندانم در آن خیاطی میکنیم».
یکی دیگر از مشکلاتی که مردم داشتند و بهنظر مشکل مهمی هم میآمد مشکل دسترسی به آب آشامیدنی بهداشتی و تصفیهشده بود، تقریباً با تمامی افرادی که گفتوگو کردیم همه بر وجود این مشکل تأکید داشتند و خواستار رفع هرچه سریعتر آن بودند، برخی خانوادهها میگفتند: «آبی که به آن دسترسی داریم، آب تصفیهنشده چاه است که برای استحمام و شستوشو از آن استفاده میکنیم اما برای تهیه آب آشامیدنی یا باید آب معدنی بخریم که هزینهاش برایمان زیاد است، یا باید از مسافتهای دور با دبه آب بیاوریم».
اکثر مردم از کمکهای مردمی تشکر میکردند؛ خیلیها میگفتند: «از روز اول زلزله، مردم شریف ایران بیشترین کمکها را به ما کردند و حتی اگر بعضی مردم کانکس دارند از کمکهای مردمی تأمین شده است».
اما علیرغم تمام مشکلاتی که مردم با آن روبهرو بودند، یک کار اما بهخوبی انجام شده بود، کاری که زیربناییترین نیازهای مردم بود و در صورت نبود آن، خیلیها با مشکلات بسیار بیشتری مواجه میشدند؛ نیروهای امنیتی و انتظامی توانسته بودند بهخوبی امنیت را در شهرهای زلزلهزده برقرار کنند و مردم از این لحاظ با هیچ مشکلی مواجه نبودند.
ادامه دارد... .
انتهای پیام/*