کاهش نرخ "ازدواج" در چهارمحال و بختیاری/ "مردان" بیشترین آسیب را از طلاق میبینند
براساس گزارشهای منتشر شده در استان چهارمحال و بختیار آمار طلاق در سال ۹۶ نسبت به سال ۹۵ افزایش و این در حالی است که نرخ ازدواج رو به کاهش است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از شهرکرد، طلاق یکی از معضلات اجتماعی است که در سالهای اخیر شاهد افزایش چمشگیر آن در جامعه هستیم، گواه آن نیز راهروهای دادگاههای خانواده است که روزانه زوجهای بسیاری برای گرفتن حکم طلاق پشت در شعبههای آن منتظر نشستهاند.
براساس آمار ثبت احوال کشور در سال 96، 608 هزار و 977 مورد ازدواج و 174 هزار و 597 واقعه طلاق ثبت شده است. این در حالی است که براساس آمار منتشر شده در استان چهارمحال و بختیاری در سال 96، 8336 ازدواج و در سال 95، 9376 ازدواج و ثبت که نشان از کاهش 8 درصدی ازدواج است. همچنین در سال 96، 1213 مورد طلاق ثبت در صورتیکه در سال 96، 1381 مورد طلاق ثبت شده است که براساس این آمار میزان طلاق در سال 96، 14 درصد افزایش یافته است.
با توجه به آمار بالای طلاق در استان و اهمیت این موضوع با امین مختاری، مشاور دادگستری در امور طلاق، روانشناس و پژوهشگر خانواده به گفت و گو نشستیم.
مختاری درباره وضعیت طلاق در استان میگوید: در سالهای اخیر آمار طلاق به میزان زیادی بالا رفته و استان چهارمحال و بختیاری هم به شدت با این مسئله مهم اجتماعی دست به گریبان است که این وضعیت بسیار نگرانکننده بوده و برای حل آن باید آن باید تدابیر لازم اندیشیده شود.
وی در مورد عواملی که میتوان ریشه طلاق را در آن جستوجو کرد افزود: نداشتن شناخت کافی از طرف مقابل، اعتیاد، عدم پایبندی به ارزشهای خانواده، نداشتن مهارت همسرداری، رابطه جنسی نامطلوب، بیکاری و مشکلات اقتصادی، انتظارات نادرست از طرف مقابل و دخالت خانوادهها از مهمترین علل طلاق در استان است. بر اساس آمارها بیشترین طلاق ها در 3 تا 5 سال اول ازدواج اتفاق میافتد و بیشترین سن طلاق دختران و پسران 24 تا 29 سال است.
این کارشناس در مورد آسیبپذیری زوجین بعد از طلاق گفت: آثار طلاق بر مردان بیش از زنان است. احساساتی نظیر ناامیدی، یأس، افسردگی و کاهش اعتماد به نفس بعد از متارکه به شکل گسترده و پنهان در مردان شکل میگیرد.
"مردان" بیشترین آسیب را از طلاق میبینند
بعضی اشخاص تصور میکنند زنان بیش از مردان آسیب میبینند. ممکن است زنان از نگاه فرهنگی و یا موضوع امرار معاش یا مسائل عاطفی آسیب ببینند اما تخلیه خود از نظر روانی را با گریه و یا درد دل انجام میدهند اما مردان بعد از طلاق نه تنها دچار آسیبهای روانی بیشتر میشوند بلکه به خاطر ساختار اجتماعی با درونریزی ناراحتیها در معرض سکته و مرگ زودرس قرار میگیرند.
مردان بعد از طلاق، تمایلی به ازدواج مجدد ندارند و بعد از کودکان بیشترین آسیب را از طلاق میبینند. نگرانی در مورد سرنوشت فرزند و آینده او، گسست عاطفی با همسر، نگاه جامعه به یک مرد جدا شده و اشاره به ضعف وی به خاطر عدم توانایی در مدیریت زندگی عواملی هستند که مردان را مورد هجوم قرار میدهند.
شاید از نظر ازدواج مجدد مردان شرایط بهتری از زنان داشته باشند اما اکثریت مردان اعتنایی چندانی به ازدواج مجدد ندارند چرا که وحشت از تکرار شکست اولیه باعث نوعی تجرد طولانی و حتی تا پایان عمر در مردان میشود.
از نگاه مادی ممکن است مردان شرایط بهتری از زنان مطلقه داشته باشند اما بسیاری از آنها نیز گرفتار زندان برای مهریه، از دست دادن شغل و پایگاه اجتماعی به خاطر زندان میشوند و این مسائل زخمهای عمیق روحی و عاطفی در مردان ایجاد میکند. در مجموع تمام اعضای خانواده به خاطر طلاق آسیبهای غیر قابل جبران میبینند.
یکی از مهمترین مشکلات زنان پس از طلاق مشکلات مالی است، در بسیاری از موارد زن در مقابل طلاق از سوی شوهر از تمام حق و حقوق قانونی خود از جمله مهریه چشمپوشی میکند.
این در حالی است که بیشر زنان به دلیل اینکه در خارج از خانه به شغلی مشغول نیستند و حتی در صورت داشتن مدرک تحصیلی عالی، بسیاری از آنها پس از ازدواج بنا به هر دلیلی دست از کار کشیدهاند، اما پس از طلاق، برای یافتن شغلی مناسب و تامین خود دچار مشکلات بسیاری میشوند. متاسفانه دیدگاه ناپسند جامعه نسبت به زنان طلاق گرفته به خودی خود برای آنها مشکلات بسیاری را پدید آورده است.
یکی دیگر از مشکلات زنان مسئله حضانت فرزندان شان است. بسیاری از زنان در قبال مهریه و دیگر حق و حقوق مالی خود، خواهان حق نگهداری فرزندان خود هستند. ولی باز هم این امر حالتی نسبی دارد زیرا طبق بیان صریح قانون اگر زن دوباره ازدواج کند حضانت از وی سلب خواهد شد و دیگر آنکه مرد میتواند از نظر خود بازگردد و حضانت فرزندان را خود به عهده بگیرد، اما زن نمیتواند مهریه و حق و حقوق خود را پس از تغییر رای مرد باز پس بگیرد.
نخستین مسئله پس از طلاق حضانت کودکان است
در واقع بعد از وقوع طلاق میان زن و شوهر، اولین مسئلهای که ذهن زن و شوهر متوجه آن میشود، حضانت کودکان است. گذشته از تمام مسائل فوق یکی از مشکلات زنان طلاق گرفته آزارها و مزاحمتهایی است که همسر سابق نسبت به او روا میدارد و سعی میکند به طرق مختلف از دیدگاه خود انتقام طلاق را از او بگیرد.
زن مطلقه برای زندگی در میان یک جامعه با مشکلات عدیدهای رو به روست، اگر بخواهد با خانوادهاش زندگی کند از سوی آنها مورد آزارهای روحی قرار میگیرد، رفت و آمدهای او کنترل میشود و خانوادهها برای حفظ آبروی خود سعی میکنند از معاشرتهای او بدلیل حساسیتهای جامعه جلوگیری کند .
اگر بخواهد به طور مستقل زندگی کند پیدا کردن یک محل مسکونی و صاحب خانهای که مایل به ارائه یک خانه به یک زن مطلقه باشد کاری بس دشوار است و حتی اگر چنین خانهای را هم بیابد باز هم باید با همسایگانی بر خورد کند که او را تنها به چشم عامل نابودکننده زندگی خود میبینند.
شاید بتوان گفت یکی از بزرگترین علل این تفکرات، رواج روز افزون ازدواج موقت توسط مردان متاهل باشد که در بیشتر موارد زنان مورد نظر از میان زنان مطلقهای هستند که تنها به علت مشکلات بسیاری که پس از طلاق به آنها فشار آورده است تن به اینگونه زندگی مشترک میدهند.
مختاری در پاسخ به پرسش مبنیبر اینکه «چطور میتوان به کاهش آمار آسیب اجتماعی طلاق امیدوار بود» بیان کرد: عواملی از جمله ایجاد شرایط لازم جهت شناخت بیشتر زوجین نسبت به ویژگیهای اخلاقی یکدیگر و آگاهی از تفاوتهای خلقی و سرشتی زن و مرد و همچنین آموزش مهارتهای زندگی به زوجین در بهبود روابط آنها و کاهش آمار طلاق بسیار موثر است. از طرفی بهبود شرایط اقتصادی جامعه و کاهش بیکاری نقش بسیار مهمی در جلوگیری از بروز اختلافات بین زوجین و بروز واقعه طلاق خواهد داشت. عامل بسیار مهم دیگر نقش آموزش چگونگی رفع مشکلات جنسی و زناشویی زوجین است که یکی از مهمترین عوامل طلاق است.
افزایش نرخ طلاق در سالهای گذشته تبدیل به یک از نگرانیها شده است و این در حالی است که مسئولان استانی همچنان بر این باور هستند که نرخ طلاق در استان پایین است. حتی اگر این مسئله صحیح هم باشد، این آمار نسبت به جمعیت استان و پیشینه آن که طلاق نوعی تابو محسوب میشد، نگرانکننده است.
انتهای پیام/ش