معضل متکدیان ارومیه هر روز جدیتر میشود
این روزها اغلب خیابانها، تفرجگاهها و اماکن رفت و آمد مردم ارومیه از متکدیان عمدتاً غیر بومی پر شده و معضل تکدی گری در این شهر هر روز جدیتر میشود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ارومیه، یک روز وسط خیابان دراز به دراز افتاده است و پاچه شلوارش را بالا زده تا رهگذران، زخم چرکیاش را ببینند و دل آنها به رحم بیاید؛ یک روز مردی خوشپوش است که کیف پولش را جا گذاشته و در راه مانده است.
یک روز زن بیسرپناهی است که اگر کمکش نکنید معلوم نیست عاقبتش چه میشود؛ یک روز طفلکی است با زیر چشمهای گود افتاده که هر جا میروید پی شما میآید و قسم تان میدهد یک تکه از بنجلهایش را بخرید تا شما، نخریده، پولی کف دستش بگذارید.
یک روز آبرومندی است شهرستانی همراه اهل و عیال که پشت در داروخانهای سر کج کرده و میگوید از شهرستان آمدهاند و پول دارو کم آوردهاند و... آنها خوب میدانند چطور مسختان کنند تا انگشتهای شما توی جیبها رفته و هر چه دارید، بیرون بیاورید.
حداقل در همین شهر ارومیه چنان از فضا رضایت دارند که علاوه بر متکدیان سایر شهرهای استان و حتی کشور از اتباع خارجی هم در این وادی دست بکار شده اند.
در شهر ارومیه مرکز پایش موقت متکدیان کماکان در به در و سرگردان است، به گفته مسئول این مرکز، با چهار تخت و دو صندلی و ساختمانی اجاره ای که هر روز اعتراض همسایگان را در پی دارد نمی توان متکدیان را ساماندهی کرد.
مرکزی که مشکل سخت افزاری و مالی دارد، کامپیوتر ندارد تا اسامی متکدیان جمع آوری شده را در سامانه وارد کند، تلفنش ماه هاست به دلیل عدم پرداخت هزینه قطع شده به طور قطع کار بزرگی کرده که توانسته سال گذشته یک هزار و 76 گدای عمدتا معتاد متجاهر را تفکیک کند.
اما شهر بیگدا، رویا نیست؛ حداقل در مورد خانواده سیاری که همواره یک پای ثابت جلسات ساماندهی بودند این مورد به اثبات رسیده که اگر مردم ترحم نکنند و مسئولین همت کنند این قبیل افراد اگر چه در مریوان بساط پهن کرده اند اما حداقل در ارومیه خبری از آنان نیست.
در آخرین جلسه ساماندهی متکدیان شهر ارومیه مقرر شد که یکی از فرهنگسراهای حاشیه شهر ظرف یکماه برای پایش و تفکیک متکدیان تخلیه شود تا متکدیان از در به دری خارج شوند، علیرضا رادفر معاون سیاسی امنیتی استاندار آذربایجان غربی نیز که این روزها از لحن جدی تری در مواجه با آسیبهای اجتماعی استفاده می کند از فرماندار و نیروی انتظامی خواست تا با اجرای یک طرح ضربتی فضا را برای متکدیان ناامن سازند.
اما باید گفت که چرخه جمعآوری متکدیان ناقص است، آنها ضربتی نیامدهاند که ضربتی بروند، تکدیگری، معلول عواملی در فرهنگ اجتماع و اقتصاد و جامعه شناسی است و تا زمانی که این عوامل حل نشود نمیتوانیم با اجرای طرحهای ضربتی تکدیگری را از بین ببریم، اگر چه در ارومیه بیشتر متکدیان را معتادین متجاهر شکل می دهند اما متاسفانه بیشتر متکدیان، واقعا نیازمند هستند و گروهی از آنها در انتخاب میان بد و بدتر، تکدیگری را برگزیدهاند.فکر میکنید با اجرای این نوع طرحها چه اتفاقی میافتد ؟ فقط شکل تکدیگری تغییر میکند.
ما خیابانها را برای آنها ناامن میکنیم و آنها روشهای جدیدی برای تکدیگری ابداع میکنند؛ مثلا سر و وضعشان را محترمانه میکنند تا کسی نتواند به بهانه ظاهرشان دستگیرشان کند؛ در خانهها را میزنند تا دیگر خودروهای جمعآوری متکدیان به خاطر خیابان خوابی جمعشان نکنند؛ برای تکدیگریشان هزار و یک دلیل میتراشند تا مردم باور کنند که گدا نیستند، بلکه آدمهایی آبرومند هستند که در شرایطی پیشبینی نشده گیر افتادهاند.
شما هم شنیدهاید که تبریز شهر بیگداست؟ دلیلش این است که مردم یاد گرفتهاند به هیچ متکدی در خیابان کمک نکنند چون بازاریهای مذهبی تبریز، موسسهای برای کمک به مستمندان دایر کردهاند و نیازمندان به جای گدایی به این مرکز مراجعه میکنند و مردم هم کمکهایشان را به آنها میدهند.
نظام پرداخت حمایتیمان هم اشکال دارد. برای مثال ما خانوادهای نیازمند را تحت پوشش نهادی حمایتی قرار میدهیم و میخواهیم به او مستمری مثلا 40 هزار تومانی در ماه بدهیم در حالی که اگر همه اعضای آن خانواده با هم گدایی کنند خیلی بیشتر از این عایدشان میشود، یعنی اگر هر یک از اعضای یک خانواده 6 نفری، روزی ده هزار تومان در بیاورند آن خانواده در ماه، یک میلیون و 800 هزار تومان درآمد دارد و در این صورت آیا او به مستمری ماهانه 40 هزار تومانی نهادی حمایتی راضی میشود؟
تا وقتی مردم برای کمک به این افراد دست به جیب می شوند چرخه هزینه بر و معیوب ساماندهی هم ادامه خواهد داشت. مردم باید بپذیرند که حساب بانکی خیلی از این متکدیان از حقوق سالانه آنها بیشتر است و پول هایی که موقع دستگیری از جیب آنها و یا حساب بانکی شان کشف می شود موید این حرف است. در این یک قلم لااقل تبریز را الگو قرار دهیم. هستند موسساتی که چشم انتظار کمک های شمایند برای مستمندان واقعی و آبرودار.
یادداشت: اسکندر خنجری
انتهای پیام/ش