بی شک تو را زهرا فرستاده به ایران / مدیون تو هستیم و آقای خراسان
به مناسبت پانزدهم شوال و سالروز رحلت حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) تعدادی از اشعار آیینی منتشر می شود.
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی(ع) است و علت مشهور شدنش به لقب «سیدالکریم» از کرامت، سخاوت و مناعت طبع موجود در میان خاندانش ریشه میگیرد.
حضرت عبدالعظیم(ع) در سال 173 هجری قمری در شهر مقدّس مدینه متولد شد و مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم(ع)، امام رضا(ع)، امام محمّدتقی(ع) و امام علیّ النّقی(ع) مقارن بوده؛ محضر مبارک امام رضا(ع)، امام محمّد تقی(ع) و امام هادی(ع) را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است.
غلامرضا سازگار
ای به شهر ری مزارت رشک جنات النعیم
آیت عظمای حق نجل الحسن عبدالعظیم
آفتاب فاطمه چشم و چراغ اهل بیت
منشأ فضل و کرامت صاحب لطف عمیم
هم شریف ابن شریف ابن شریف ابن شریف
هم کریم ابن کریم ابن کریم ابن کریم
قبلۀ دل کعبۀ اهل ولایی نی عجب
گر زند بیت الحرامت بوسه بر خاک حریم
در پی احیای دل کار مسیحا می کند
بامدادی گر وزد از تربت پاکت نسیم
زائر قبر تو یعنی زائر قبر حسین
خادم کوی تو یعنی خادم حجر و حطیم
شهر ری تا متکی بر آستان قدس تو است
تا قیامت نیستش از فتنۀ بیگانه بیم
نی عجب گر سائل درگاهت از احسان کند
دامن طفل یتیمی را پر از در یتیم
چارمین نجل کریم اهل بیتی میتوان
هشت جنت را ببخشایی به شیطان رجیم
طلعت نورانیت مرآت الله الصمد
طاق ابروی تو بسم الله رحمان الرحیم
مظهر توحیدی و در بیت دل داری مقام
آفتاب عرشی و در شهر ری گشتی مقیم
شاهراه زائرت "انا هدیناه السبیل"
چل چراغ تربتت شمع صراط المستقیم
بر مشام جان دهد در هر نفس عطر حسین
هر کجا آرد نسیم از تربت پاکت شمیم
اینکه من امروز می گردم به دور تربتت
مرغ جانم زائر کوی تو بوده از قدیم
دست من گر کوته است از مرقد پاک حسین
یافتم از تربتت اینجا همان فوز عظیم
هر که در این سرزمین بر خاک تو صورت نهاد
در ثواب زائران کربلا گردد سهیم
خورده از اول دل «میثم» گره بر مرقدت
وصل اجداد تو خواهد از خداوند کریم
مهدی رحیمی
بنوشان به ما از می ناب خود
که ماه جهانی و مهتاب خود
نگه دار تهران دماوند نیست
تویی و دعای به محراب خود
کلام گهربارت از «جامعه» ست
گهربار ما و گهریاب خود
امام دهم هم خیال تو را
نموده چنین راحت از باب خود
تو هم انتظار فرج می کشی
پس از مرگ خود هم به سرداب خود
حرم را حرم کرده ای با حسین
مرا برده ای سمت ارباب خود
که در شهر ری عکس شش گوشه را
نگه داشتی در دل قاب خود
درو چون که می گشت گندم به ری
تو چون شمع در جمع اصحاب خود؛
از آن روضه می ساختی٬ جمع را
پریشان و گریان و بی تاب خود
قاسم نعمتی
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
با خاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر «یاکریمی»
مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی
بوی حسن می آید از صحن و سرایت
تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت
با چشم هایِ خود گره وا می کنی تو
می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو
با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو
«ری» را حسینیۀ زهرا می کنی تو
ما تا قیامت خاک بوسِ این حریمیم
مدیونِ احسان تو آقایِ کریمیم
عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری
بر آستانِ قربِ حق سر میگزاری
این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری
«تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری»
از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی
الحق ز یارانِ امامِ هادی هستی
ما را تو از دستان غم آزاد کردی
از خاک نفرین گشتۀ ما یاد کردی
در خاک ری کرببلا ایجاد کردی
این سرزمین را تو حسین آباد کردی
بی شک تو را زهرا فرستاده به ایران
مدیون تو هستیم و آقای خراسان
خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم
با نوکران بی قرارت گریه کردیم
هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم
سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم
شاید تسلایِ دل مادر نماییم
شاید که از شرمندگی ها در بیاییم
صحن و سرای تو دیارِ گریه کن هاست
هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست
صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست
چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست
دلداده و سرگشته ایم الحمدلله
ما یارِ مادر گشته ایم الحمدلله
با یک سلام از کویِ تو پر باز کردیم
تاگوشۀ صحنِ حسین پرواز کردیم
سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم
راه رسیدن تا خدا تنها حسین است
زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است
شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد
پیراهنی که جای صدها چنگ دارد
مادر شکایت ها ز روز جنگ دارد
گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد
گوید مرا با روضه هایت پیر کردی
مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی
مانند من ترکیبِ ابرویت بهم ریخت
با هر تکانِ ضربه گیسویت بهم ریخت
خوردی زمین و وضع پهلویت بهم ریخت
آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت
خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیرِ دست و پا شدی تو
بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت
بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت
بر خیزران و تشت و قومی مست لعنت
بر آنکه دندان تو را بشکست لعنت
با هر تکان خیزران زینب زمین خورد
از تشت افتاد و سرت با لب زمین خورد
محمدمهدی عبداللهی
یا سیّدالکریم دلم آشنای تو
ابن الکریم هستی و من هم گدای تو
ای از حسن نسب ای جان اهل بیت
عبدالعظیم هستی و عبد خدای تو
این یاکریم ها به امیدی ز گنبدت
پرواز می کنند همه در لوای تو
وقتی به بارگاه تو سائل روانه شد
چشمش به رحمت است وَ لطف و عطای تو
همسان شده زیارت تو با حسین،لیک
مدفن به ری شدی و ری کربلای تو
با زمزم کمیل، شب جمعه در حرم
انسی عمیق دارم وجانم فدای تو
شب های جمعه که دل تنگ کربلاست
شابدُالعظیم آیم وصحن وسرای تو
در روز رحلت تو،کلّ اهل ری
بر سینه می زنند همه در عزای تو
در آخر غزل شده ام شرمسار تو
دارم امید بر تو و یکدم لقای تو
علیرضا شریف
ای دلنواز، دلبرمای سیدالکریم
مسکین لطف این درمای سیدالکریم
در سر خیال روی تو آب است و دانه ام
بر بام تو کبوترم، ای سیدالکریم
ای آسمان ری، ز نگاه تو غرق نور
ای مهر و ماه و اخترم، ای سیدالکریم
از خود خدا نکرده برانی اگر مرا
روی از درت کجا برمای سیدالکریم
زنجیر عشق آل علی طوق گردنم
دست شماست بر سرای سیدالکریم
بوی حسین و روی حسن در تو جلوه گر
ای وارث پیمبرم، ای سیدالکریم
مدهوش عطر سیب حریم تو گشته ام
کرببلاست این حرمای سیدالکریم
مانند هر فرشته به تعظیم درگهت
سر بهر سجده آورمای سیدالکریم
وقتی دخیل پای ضریح تو میشوم
رشک جنان نمیبرمای سیدالکریم
صد حجله بسته اند مردم چشمم ز داغ تو
در ماتم تو مضطرمای سیدالکریم
از جانگداز غصهی تو آه و وای من
خاک عزاست بر سرمای سیدالکریم
عارفه دهقانی
گرچه شبیه وضع شهر خود وخیمیم
ما همچنان پابند آن عهد قدیمیم
تهران اگرچه مثل مشهد، مثل قم نیست
ما هم کنار سفرۀ شاه کریمیم
شاهی که خود لقمه برای ما گرفته
ما نیز در کار غلامانش سهیمیم
عطر گلابش را گرفتیم آنقدرکه
در پیچ و تاب زلف او همچون نسیمیم
گفتند او باب الحوائج بوده و هست
ما همچنان محتاج جنّاتُ النعیمیم
ضامن شده امشب برات کربلارا
از چه دگر در غصّه در امّید و بیمیم؟!
ما را ازین پس کربلا رفته بدانید
ما زائران حضرت عبدُالعظیمیم
انتهای پیام/