گزارش تسنیم | سناریوی پوتین برای پس از سال ۲۰۲۴ چیست؟
جانشینی پوتین مسئلهای است که روسیه پس از سال ۲۰۲۴ با آن مواجه میشود و سؤال اینجاست که ولادیمیر پوتین و حزب روسیه واحد با چه سناریویی به استقبال این مسئله خواهند رفت.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، پطر و کاترین کبیر، ژوزف استالین و ... روسیه زمانی در جهان قدرتمند جلوه میکند که مردی قدرتمند در مسکو بر سریر قدرت تکیه زده باشد. قدرت روسیه بیش از آنکه بر یک ساختار سیاسی ــ اجتماعی تکیه داشته باشد، بر فردی اتکا دارد که در رأس این ساختار نشسته است.
ولادیمیر پوتین، رئیس فعلی جمهوری فدراتیو روسیه، خصوصیات شخصیتی یک رهبر کاریزماتیک را دارد. نوع رهبری پوتین در جامعه روسیه، بیش از آنکه ساختاری باشد بر نیرو و توانایی شخصی او که دارای جاذبه برای اکثریت قاطع روسهاست، متکی است. پوتین توانست چشماندازی بسیار متفاوت از دوران سیاه گورباچف و یلتسین را برای مردم روسیه رقم بزند و دورانی را به منصه ظهور برساند که بار دیگر روسیه در سطح بینالمللی حرف برای گفتن دارد، در بحرانهای بینالمللی ورود میکند و با قاطعیت در شورای امنیت اهداف سیاسی و منطقهای خود را بهپیش میبرد، حتی در عرصه اجتماعی و فرهنگی اکنون روسیه پوتین با روسیه ماقبلش قابل قیاس نیست، نمونه آن برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال که مشخصاً نام روسیه را برای چند ماه در صدر اخبار جهان نشاند.
اما موفقیتهای پوتین در سالهای اخیر، خود میتواند موجد نوعی نگرانی در روسیه باشد و آن اینکه؛ پس از پوتین چهکسی میتواند روسیه را مدیریت کند؟ پس از پوتین، چهکسی میتواند روند رو به رشد سالهای اخیر این کشور در عرصه اقتصادی و بینالمللی را حفظ کند؟ پوتین اکنون 65ساله است، با گذراندن دوره ششساله فعلی ریاستجمهوری 71ساله خواهد شد و بر اساس قانون اساسی روسیه، بیش از دو دوره پیاپی نمیتواند رئیسجمهور این کشور باشد، با این حساب، حتی اگر بخواهد پس از یک دوره ششساله جدایی از قدرت در انتخابات شرکت کند، سیاستمداری 77ساله خواهد بود که توان جسمی لازم برای اداره کشوری چون روسیه را ندارد، لذا، دوره فعلی ریاستجمهوری پوتین، احتمالاً آخرین دوره ریاستجمهوری او و حضورش در کرملین است.
هرچند در مصاحبه با انبیسی، پوتین گفته است که از سال 2000 میلادی بهدنبال جانشین برای خود است، هنوز کسی دقیقاً نمیداند که آیا پوتین کسی را بهعنوان جانشین درنظر گرفته است یا نه. این احتمال وجود دارد که اگر خود او آشکارا کسی را برای جانشینی برجسته کند، همین فرد بخواهد دست به تضعیف قدرت او بزند، امری که در تاریخ روسیه بیسابقه نیست. استالین، در برابر لنین ایستاد، برژنف در برابر خروشچف، «گنادی یانایف» در سال 1991، کودتایی ناموفق را علیه میخائیل گورباچف ترتیب داد و «الکساندر روتسکوی»، معاون بوریس یلتسین هم در سال 1993 کودتایی ناموفق را علیه رئیسجمهور وقت روسیه ترتیب داد؛ همین کودتا باعث شد که یلتسین سمت معاونت ریاست جمهوری را کلاً حذف کند!
از سوی دیگر اگر پوتین بخواهد در سالهای پایانی کسی را بهعنوان جانشین برگزیند، این احتمال وجود دارد که او زمان کافی جهت آمادهسازی خود برای رسیدن به عالیترین سطح سیاسی در روسیه را نداشته باشد، در همین حال، توجه به این نکته نیز ضروری است که در روسیه، پوتین با یک اپوزیسیون غربگرا مواجه است که بهصورت مشخص حتی تحت حمایت مالی رقبای غربی روسیه نیز قرار میگیرند. «الکسی ناوالنی»، از مشهورترین چهرههای اپوزیسیون غربگراست که شورشهایی را هم تاکنون علیه دولت روسیه بهراه انداخته است. اگر دوران پس از پوتین به دوران ضعف در قدرت مرکزی تبدیل شود، چهرههایی نظیر ناوالنی میتوانند بهترین بهره را از این فرصت ببرند.
یکی از سناریوهایی که برای روسیه پساپوتین در نظر گرفته میشود، چیزی شبیه به سناریویی است که در سال 2008 رخ داد. در آن سال دیمیتری مدودوف، نخستوزیر پوتین، رئیسجمهور شد و پوتین به مقام نخستوزیری رسید اما قدرت اصلی در اختیار پوتین بود. او بلافاصله در سال 2012 در انتخابات شرکت کرد و منتظر نشد که مدودوف برای بار دوم رئیسجمهور شود. اما چنین سناریویی باز هم یک مانع دارد؛ پوتین پس از سال 2024 برای مدت زمان زیادی نمیتواند در سمت اجرایی باقی بماند چون سن بالای او، توان او را کاهش خواهد داد، بنابراین، احتمال رخداد چنین سناریویی در سال 2024، بهمراتب کمتر از سال 2008 است.
برخی نیز مدعی هستند که پوتین ممکن است با تغییر در قانون اساسی، امکان تداوم ریاستجمهوری خود را فراهم آورد که این سناریو نیز به دو دلیل احتمال بالایی نخواهد داشت: اول، همانطور که پیشتر گفته شد، سن و سال پوتین در سال 2024 و دوم، جملاتی که خود او در مصاحبه با انبیسی در ماه مارس گفته است: «من هرگز قانون اساسی را، بهخصوص برای خدمت به منافع خودم تغییر ندادهام و امروز نیز چنین قصدی ندارم».
در این میان، مرکز اندیشکده کارنگی در مسکو، یادداشتی را بهقلم «کریل روگوف» منتشر کرده که نظری بدیع را مطرح میکند. انتشار این یادداشت پس از ورود ولادیمیر پوتین به دوره چهارم ریاستجمهوریاش صورت پذیرفته است.
این روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد روس مینویسد: «تا به این لحظه، نمیتوانیم بهطور دقیق در خصوص راهحل مشکل جانشینی [پوتین] پیشبینی کنیم، در واقع، شخص پوتین هم پاسخ روشنی به این مسئله ندارد، با این حال، با انتخاب کابینه جدید، روسیه مکانیزم منجر به اتخاذ تصمیم جانشینی را بهکار انداخت، این بدان معناست که میتوانیم نتایجی معقول در خصوص رویکرد احتمالی انتقالی پوتین بهدست آوریم».
بلافاصله پس از آغاز چهارمین دوره ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین در تاریخ هفتم ماه مه، «دیمیتری مدودف» بار دیگر به سمت نخستوزیری روسیه منصوب شد. این انتصاب، انگارهای را که با یکدورهای شدن ریاستجمهوری مدودف در سال 2012 در روسیه بهوجود آورد از بین برد. در سال 2012 و پس از آنکه پوتین خود به میدان انتخابات پای گذاشت و اجازه نداد دیمیتری مدودف برای دومین بار رئیسجمهور شود، در روسیه این تعبیر گسترش یافت که مدودف جایگاه ولیعهدی ولادیمیر پوتین را از دست داده است.
البته این همه ماجرا از نظر روگوف نیست، نشانه دیگر آن است که «کنستانتین چیوچنکو»، مرد مورد اعتماد مدودف، بهعنوان رئیس دفتر او و معاونش منصوب میشود، این بدان معناست که در دوره ششساله پیشِرو، مدودف احتمالاً میتواند قدرت سیاسی بیشتری را بهعنوان نخستوزیر داشته باشد.
از سوی دیگر، سناریویی که نویسنده بنیاد کارنگی معتقد است ولادیمیر پوتین تعقیب خواهد کرد، ترکیبی از دو مدل است: انتخاب جانشین (دیمیتری مدودف) در عین توزیع قدرت سیاسی میان حزبش (روسیه واحد). مدودف نسبت به پوتین شخصیت سیاسی ضعیفتری محسوب میشود و این امر ابداعات ساختاری را تسهیل میکند.
بهنوشته روگوف، «در سناریوی ترکیبی، رئیسجمهور [پوتین] جانشین خود را انتخاب میکند اما برخی اختیارات ریاستجمهوری به نخستوزیر انتقال یافته و علاوه بر آن، حزب حاکم نقش مهمتری خواهد یافت. این سازماندهی، یک شاخه جدید قدرت را در دستگاه اجرایی روسیه معرفی خواهد کرد». از نظر روگوف احتمالاً افراد سرشناستری وارد ساختار رهبری حزب حاکم روسیه خواهند شد و همچنین احتمال دارد شخص پوتین، خود رهبری حزب را بهعهده بگیرد. در این سناریو با افزایش اختیارات نخستوزیر، عزل او به تأیید پارلمان نیاز خواهد داشت و بنابراین قدرت پارلمان نیز رشد خواهد کرد.
به هر روی، آنچه روگوف پیشبینی کرده نیز چیزی بیش از یک گمانهزنی نیست. با گذر زمان و نزدیک شدن به سال 2024، شاهد جدیتر شدن مسئله جانشینی ولادیمیر پوتین خواهیم بود و البته توجه به این نکته ضروری است که علاوه بر پوتین، مدودف و حزب روسیه واحد، عوامل دیگری نیز در حصول راهحل نهایی نقش خواهند داشت که از جمله آنها میتوان به نقش انکارناپذیر افکار عمومی روسیه نیز اشاره کرد که همچنان پوتین در آن جایگاه ویژه و غیرقابل انکاری دارد.
انتهای پیام/*