نبض "تالابهای بینالمللی" کُند میزند؛ سایه شوم "ریزگردهای نمکی" بر سر استان گلستان
۴ تالاب بینالمللی گلستان سالهاست که وضعیت وخیمی دارند و خشکسالی، تغییرات اقلیمی و سوء مدیریتها این روزها تالابهای استان را رو به نابودی میبرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از گرگان، تالابها نابود میشوند. این فاجعه سالهاست که در حال وقوع است. مسئولان اما، به نشستن پشت میزها اکتفا میکنند و در جلسات مختلف از احیا و نجات تالابهای کشور سخن میگویند. اما این اکوسیستمهای منحصربه فرد ایران هستند که به دلیل مدیریت ناکارآمد، یکی پس از دیگری در حال نابودی است. حتی در نوار شمالی با اینکه میزان بارشها نسبت به دیگر مناطق کشور بیشتر بوده اما فجایع زیادی در حال وقوع است. از تالاب انزلی گرفته که این روزها به مردابی تبدیل شده تا خشکی تقریبا کامل تالاب 20 هزار هکتاری گمیشان.
4 تالاب بینالمللی استان گلستان ( تالاب ساحلی گمیشان و مجموعه تالاب های آلاگل، آلماگل و آجی گل) سالهاست که وضعیت وخیمی دارند اما مدیران و مسئولان نه فقط در دولتهای مختلف که بعضا سال به سال و ماه به ماه اخبار متناقضی از حوزه تالاب ها منتشر کردهاند. برای نمونه سال 95 مدیرکل وقت محیط زیست گلستان گفته بود که حقابه تالابهای سهگانه استان 2 برابر شده اما اکنون مسئولان محیط زیست استان میگویند همان اندک آبی هم که وارد این تالابها شده به علت وقوع سیلاب بوده است.
اثرگذاری اقلیمی بیش از 10 درصد نیست
هرچند بسیاری از مدیران سوء مدیریت خود در موضوع تالابها را به تغییرات اقلیمی و خشکسالیها مرتبط میدانند اما کارشناسان این حوزه از جمله محمد درویش، مدیرکل سابق دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست معتقد است «خشکسالی مدیریتی» این بلا را بر سر تالابهای کشور از جمله تالابهای گلستان آورده است. خشکسالیای که به نظر تمامی ندارد. به گفته او شاید اثرگذاری تغییرات اقلیمی در خشکی تالابها چیزی حدود 5 تا 10 درصد باشد و بخش زیادی از آن به عوامل انسانساز برمیگردد.
رصد و پایشهای این فعال محیطزیست از وقوع اتفاقات نگرانکنندهای در شمال کشور خبر میدهد که علت اصلی آن تطابق نداشتن رفتار انسانها با توان اکولوژیک نوار ساحلی است. از بین رفتن لکههای بزرگی از عرصههای جنگلی شمال کشور، افزایش تعداد آتشسوزی و سیلابها در استانهای شمالی همگی نشاندهنده سوءمدیریت بر محیطزیست است.
وضعیت تکاندهنده تالاب انزلی، نابودی جنگلهای جلگهای شمال و پاکتراشی چشمانداز کوهستانی شهرهای شمالی، خشکی تنها خلیج ایرانی خزر (خلیج گرگان)، حال ناخوش تالابهای بین المللی گلستان، حضور دامها در مناطق جنگلی و غیره، سیمای دهشتناکی از نواری شمال ایران را ترسیم میکند. در چنین شرایطی شاید شکنندگی تالابها حتی بیش از جنگلها باشد. شکنندگیای که به نظر به مرز پایان در تالابهای گلستان نزدیک شده است.
پسابهای کشاورزی گونههای زیستی را تهدید میکند
درویش درباره وضعیت مجموعه تالابهای آلاگل، آلماگل و آجی گل میگوید: تالابهای پایین دست اترک شرایط بسیار بدی را تحمل میکنند. این تالابها یا محلی برای تجمع زبالهها شدهاند یا ورود پسابهای کشاوزی، حیات گونههای زیستی را به خطر انداخته و علت این اتفاق سدسازیها در بالادست حتی بر روی رودخانههای استان گلستان است.
او حال بد تالاب ساحلی گمیشان را هم ناشی از همین اتفاق میداند و می افزاید: این تالاب در پایین دست اترک و چند رودخانه محلی دیگر واقع شده که از خراسان شمالی تا ترکمن صحرا، برای مصارف کشاورزی سدهای زیادی بر روی آنها ساخته شده است. این اقدام سبب شده تا عملا آبی به گمیشان نرسد.
روند خشک شدن تالاب ساحلی گمیشان در 15 سال اخیر نشان میدهد پس از ساخت هر سدی، بخشهایی از این تالاب خشک شده است. خلیج گرگان هم شرایطی مشابه دارد؛ زمانی در اراضی اطراف خلیج پنبه کشت میشد اما امروز برنج جای آن را گرفته و آبی وارد خلیج نمیشود.
مدیرکل سابق مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست درباره پیامدهای خشکی تالابها بهویژه تالاب ساحلی گمیشان میگوید: با خشکشدن کامل تالاب، منطقه تبدیل به چشمه تولید گرد و غبار و البته گرد نمک شده و ذرات کوچکتر از 2.5 میکرون به سمت اراضی کشاورزی و سکونتگاههای منطقه به حرکت درخواهد آمد. این اتفاق مردم این مناطق را درگیر با بیماریهای مختلفی همچون فشار و سرطان خون خواهد کرد.
خشکسالی مدیریتی بلای جان تالابها
این کارشناس و فعال محیط زیست تأکید میکند: به جز تالاب "بوجا" در مازندران، بقیه تالابهای شمال کشور از جمله گلستان ظرفیت رفتن در لیست مونترو (لیست قرمز) را دارند. این در حالی است که در شمال کشور بیشترین ریزشها را داریم. حال بد تالابهای شمالی کشور نشان دهنده خشکسالی مدیریتی است؛ اگر بهانهای برای خشکی تالابها در مرکز کشور داریم، این بهانهها در شمال وجود ندارد و وضعیت موجود نشاندهنده این است که در چیدمان توسعه در کشور به واقعیتی به نام توان اکولوژیک محیط زیست توجهی نشده است.
موضوعی که وحید خیرآبادی، کارشناس محیط زیست استان گلستان هم به نحوی آن را تأیید میکند و میگوید: مهمترین وظیفه ما نگهداری پایه آبی تالابهاست تا تبدیل به کانون ریزگرد نشوند. پوشش گیاهی و جانوری و ارزش زیستگاهی تالابها در اولویت های بعدی قرار دارد.
در حالی این مسئول بر موضوع حفظ پایه آبی و حداقل کارکرد تالابها تأکید میکند که بیش از 90 درصد از مساحت 20 هزار هکتاری تالاب بین المللی گمیشان خشک شده است.
او معتقد است در تالاب گمیشان، موضوع متفاوت است. 80 درصد منابع تأمین آب این تالاب از طریق دریای خزر، بخشی دیگر از رودخانهها و بخشی هم از طریق زهکشها تأمین میشود. سالها در این تالاب آب دریای خزر وجود داشت حالا با خشکی آن رسوبات ریزدانه و نمک خودنمایی می کند. وجود مناطق مسکونی نزدیک تالاب از جمله روستای "صفاایشان" و شهر گمیشان ضرورت توجه به این تالاب را دوچندان میکند.
دچار بحران میشویم
به گفته خیرآبادی اگر حقابه تالاب تأمین و یا به هر دلیلی تالاب آبگیری نشود، دچار بحران خواهیم شود. او در بخش دیگری از سخنان خود یکی دیگر از مقصران خشکی تالاب گمیشان را اجرا نشدن تعهدات شیلات در سایت 4 هزار هکتاری میگو برشمرد و میگوید: الان کانالهای ورودی مجتمع میگو آب دارد، اما تالاب فاقد آب است با اینکه منبع تأمین آب هر دو، یکی است. در گذشته آب ابتدا وارد تالاب می شد و سپس از طریق کانال به سایت میگو انتقال پیدا می کرد اما الان بدون آنکه آبی وارد تالاب شود، مستقیما از طریق کانال وارد مجتمع می شود.
این مسئول از تعهدات شیلات که تاکنون محقق نشده است، می گوید و ادامه میدهد: شیلات تعهداتی در زمینه حقابه تالاب دارد، مکاتباتی هم در این زمینه انجام شده ولی هنوز اتفاقی رخ نداده است. تالاب گمیشان از سال 93 که کانالهای انتقال آب به سایت میگو زده شد، مشکلات زیادی برای تأمین آب پیدا کرد. تصاویر به خوبی نشان میدهد تا دی ماه سال 93 که کانالی وجود نداشت، بهتر می شد آب تالاب را تأمین کرد.
به نظر میرسد مفاهیم توسعه پایدار و توان اکولوژیکی سرزمین برای برخی از مدیران گلستانی ناشناخته است، زیرا بخشی قابل توجهی از اقدامات آنان نه تنها در راستای توسعه نبوده بلکه خسارتهای جبران ناپذیری را هم به محیط زیست وارد کرده است.
کابوسی در راه است
واحدبردی شیخ، از اساتید دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان هم درباره پیامدهای بیشمار و وحشتناک خشکی تالابهای استان میگوید: آلایندهها و مواد سمی که در طول زمان به وسیله رودخانه به تالابها حمل شدهاند به همراه رسوبات نمک، پس از خشکی تالابها به کابوسی برای منطقه تبدیل خواهد شد.
او معتقد است، در حالی که در اغلب کشورهای توسعه یافته در مسیر رودخانهها، اقدام به ایجاد تالابهای مصنوعی میکنند، اما در کشور و استان ما تالابهای طبیعی تخریب میشوند.
به نظر دیگر نمیتوان نوشته که حال تالابهای گلستان خوب نیست. باید نوشت وضعیت تالابهای گلستان بحرانی است. باید پیشتر برای آن فکری میکردید. به نظر این جملهها از صابر معصومی، کارشناس امنیت آبی درست است.
او در صفحه اینستاگرامش نوشته بود: «سالهاست که همه سازمانهای دولتی و غیردولتی حفاظت از محیط زیست، از ارائه یک گزارش دل نشین، از گونه یا زیستگاه هایی که حفظ و احیا کردهاند، ناتوانند. بیشترشان صرفا میگویند: اگر ما نبودیم اوضاع بدتر میبود.»
اما آیا برنامههای توسعه استان درچند دههای که لااقل از عمر گلستان میگذرد میتواند حتی این ادعا را داشته باشد که اگر نبود، اوضاع بدتر میبود در حالی که به نظر عمر تالابها را همین طرحها و دست درازیهای بیش از اندازه به نام توسعه کوتاه کرده است. به نظر سرنوشت برای تالاب های گلستان چون هامون و ارومیه و جازموریان رقم میخورد.
گزارش از فریده ستایشگر
انتهای پیام/ ز