اسرار جنگ ۳۳ روزه-۹| ماموریت انتحاری ارتش رژیم صهیونیستی!
نظامیان یگان ویژه ارتش رژیم صهیونیستی بعد از پایان این درگیریها گفتند که بعد از جنگ لبنان تنها مأموریت آنها حمله به مقر فرماندهی ارتش خودشان است که آنها را به یک مأموریت انتحاری فرستاده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، مرور خاطرات جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی ضد حزبالله لبنان تنها به معنی تکرار خاطرات زیبای تاریخی نیست، بلکه زنده نگه داشتن یکی از نقاط عطف عملکرد و تاثیرگذاری مقاومت در لبنان است که همچنان پیامدهای خود را در منطقه دارد و بخشی جداییناپذیر از موازنه قدرت بازدارنده در برابر دشمن صهیونیستی است. این جنگ باعث شد اسرائیل محدودیت قدرت و توان خود برای استفاده از ابزار نظامی را بشناسد.
آنچه در این مجموعه مطالب مورد بررسی قرار میگیرد، یادداشتهای علی شهاب تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه است که در پایگاه خبری شبکه ماهوارهای المیادین به مناسبت سالروز جنگ 33 روزه منتشر شده است.
بامداد روز نهم جنگ جولای 2006 یگان ویژه اطلاعاتی وابسته به تیپ چتربازان رژیم صهیونیستی به منطقه مارون الرأس رسید.
ساعت 10 صبح بود که اخباری به فرماندهی لشکر 91 که در مقر برانیت در شمال فلسطین اشغالی واقع شده، رسید مبنی بر اینکه اتفاقات خطرناکی رخ داده است. براساس این اخبار نیروهای ویژه مذکور در داخل یک خانه محاصره شدند و در معرض حملات و آتش درگیری نیروهای حزبالله لبنان قرار دارند که در مسافت کوتاهی از آنها مستقر هستند. دو تانک اسرائیلی برای نجات جان نظامیان صهیونیست وارد عمل شد، اما بلافاصله بعد از اینکه به منطقه نزدیک شد، با موشک ضد تانک از نوع بی 29 از فاصله کمتر از 500 متری هدف قرار گرفتند.
بزرگترین ترس فرماندهان نظامی رژیم صهیونیستی این بود که یکی از نظامیان اسرائیلی به اسارت گرفته شود. گال هرش بلافاصله با فرمانده یگان ویژه ایگور یعنی مردخای کهانا تماس گرفت و به او دستور داد که نیروهای خود را برای انجام عملیات و نجات نیروهای اسرائیلی در مارون الراس در سریعترین زمان ممکن آماده کند.
فرمانده یگان ایگور در ابتدا با تردید سؤال کرد: آیا باید در روز روشن عملیات کنیم؟ از آنجا که حضور نیروهای چترباز احتمال هیچ تأخیری را نمیداد، فرمانده ایگور مخالفت با دستورات را مناسب ندانست. لذا به همراه سه تیم مجهز با پیشرفتهترین ابزارهای مبارزاتی از ارتش اسرائیل به راه افتاد. هنگامی که این نیروها به سراشیبی نزدیک به ارتفاعات این منطقه رسیدند، درهای جهنم به روی آنها باز شد.
عناصر پیاده نظام حزبالله لبنان یک موشک ضد زره را به سوی افراد دسته سوم شلیک کردند. در این حمله بلافاصله فرمانده دسته و دو تن دیگر از عناصر آن به هلاکت رسیدند. یکی از نظامیان صهیونیست تلاش کرد به جنازهها نزدیک شود، اما موشک دوم شلیک شده به وی اصابت کرد و هیچ اثری از او باقی نماند.
در این زمان دسته دوم یگان ویژه رژیم صهیونیستی تلاش کرد به منطقه استقرار نیروهای محاصره شده برسد، اما از مسافت نزدیک به سوی آنها شلیک شد. در این حمله یکی از نظامیان کشته شده و تعداد دیگری نیز زخمی شدند. همزمان راکتهای خمپارهانداز 120 میلیمتری بر روی نظامیان یگان ایگور باریدن گرفت.
اخبار درگیریهای مذکور به دفتر ریاست ستاد ارتش رسید. فرمانده منطقه شمالی دستور داد تمامی تلاش ممکن برای جلوگیری از وقوع یک فاجعه انجام شود. لذا از نیروی هوایی ارتش اسرائیل درخواست شد تا تمامی امکانات خود را به کار گرفته و حملات هوایی گستردهای را ضد تپههای مشرف به منطقه مارون الراس انجام دهد تا بتوانند باقیمانده نظامیان اسرائیلی را نجات دهند. این در حالی بود که در این عملیات پنج تن از نظامیان به هلاکت رسیده و نفر ششم نیز مفقود شده بود.
درگیریها بیش از 12 ساعت ادامه پیدا کرد و تا شب به طول انجامید. نیروهای مقاومت در زیر گلولههای خمپاره که نیروهای اسرائیلی را هدف قرار داده بود، آسمان منطقه را روشن کرده بودند. نظامیان اسرائیلی تلاش داشتند از تاریکی شب استفاده کنند تا جنازه نظامی مفقود شده خود را بیابند.
درگیریهای شدید به مردخای کهانا فرمانده یگان ایگور اجازه نداد حتی یک کلمه با ألونی فرمانده دسته اطلاعاتی چتربازان که در منطقه محاصره شده قرار داشت، صحبت کند. این در حالی بود که فاصله آنها کمتر از چند ده متر بود.
در پایان این درگیریها نهایتا چتربازان از محاصره خارج شدند و نظامیان یگان ایگور نیز بعد از پیدا کردن جنازه نظامی مفقود شده خود به داخل سرزمینهای اشغالی بازگشتند.
نظامیان یگان ایگور بعد از پایان این درگیریها در اظهاراتی مطبوعاتی تأکید کردند که وقتی جنگ لبنان به پایان برسد، تنها یک مأموریت خواهند داشت و آن حمله به مقر فرماندهی لشکر ارتش اسرائیل در برانیت است که آنها را به یک مأموریت انتحاری فرستاده است.
ادامه دارد...