اسرار جنگ ۳۳ روزه-۱۲| طرح حمله آمریکایی صهیونیستی به سوریه در جولای ۲۰۰۶
در سرزمینهای اشغالی درگیری با سوریه همواره بر روی جنگ لبنان سایه انداخته بود. سوریه به عنوان حامی و پشتیبان محور مقاومت بود و عمق استراتژیک و خطوط امدادی حزبالله را در تمام طول جنگ تامین میکرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، مرور خاطرات جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی ضد حزبالله لبنان تنها به معنی تکرار خاطرات زیبای تاریخی نیست، بلکه زنده نگه داشتن یکی از نقاط عطف عملکرد و تاثیرگذاری مقاومت در لبنان است که همچنان پیامدهای خود را در منطقه دارد و بخشی جداییناپذیر از موازنه قدرت بازدارنده در برابر دشمن صهیونیستی است. این جنگ باعث شد اسرائیل محدودیت قدرت و توان خود برای استفاده از ابزار نظامی را بشناسد.
آنچه در این مجموعه مطالب مورد بررسی قرار میگیرد، یادداشتهای علی شهاب تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه است که در پایگاه خبری شبکه ماهوارهای المیادین به مناسبت سالروز جنگ 33 روزه منتشر شده است.
در سرزمین های اشغالی درگیری با سوریه همواره بر روی جنگ لبنان سایه انداخته بود. سوریه به عنوان حامی و پشتیبان محور مقاومت بود و عمق استراتژیک و خطوط امدادی حزب الله را در تمام طول جنگ تامین میکرد. با این وجود نیروی هوایی رژیم صهیونیستی نتوانست جلوی انتقال سلاح از سوریه به انبارهای حزبالله و مناطق پرتاب موشکها را بگیرد.
6 روز قبل از انجام عملیات اسارت نظامیان اسرائیلی در روز 12 جولای سال 2006 ، نخستوزیر رژیم صهیونیستی با آویگدور لیبرمن عضو کنست این رژیم دیدار کرد. لیبرمن پیشنهاد حذف خالد مشعل رئیس وقت دفتر سیاسی جنبش حماس در دمشق را مطرح کرد. اما اولمرت پاسخ داد که سوریها با قدرت به این عملیات واکنش نشان خواهند داد.
لیبرمن پاسخ داد: اشکالی ندارد. در این صورت سه روز هرج و مرج میشود و تو در این مدت می توانی برای تحمیل خواسته های خود از آن استفاده کنی. سوریه را موشک باران کن و حزبالله و لبنان را نیز هدف قرار بده. بعد از سه روز تمام دنیا زیر و رو میشود و از ما میخواهند تا آتشبس اعلام کنیم. در این شرایط شوک سنگینی وارد میشود و حماس دچار وحشت میشود و گلعاد شالیت (نظامی صهیونیست در بند نیروهای حماس) را به ما باز میگرداند.
اولمرت پیشنهاد لیبرمن را ثبت کرد. بعد از عملیات اسارت گیری حزب الله لبنان، بار دیگر اولمرت و لیبرمن با هم به صحبت پرداختند. لیبرمن به اولمرت گفت: نگفتم؟ اگر تو پیشنهاد من را انجام داده بودی، الان کار به اینجا نمیکشید.
پیشنهاد لیبرمن برای حمله به سوریه ناگهانی نبود، بلکه آمریکا نیز در طول جنگ این پیشنهاد را مطرح کرد و تلاش کرد رژیم صهیونیستی را به تقابل با سوریه بکشاند. علاوه بر اینکه موضوع تجاوز به برخی کشورهای مشخص عربی دیگر نیز مطرح شد. پیشنهاد واشنگتن این بود که سیلی به دمشق میتواند باعث خوشحالی تلآویو شود.
کشورهای اروپایی ناراضی از عملکرد دمشق نیز تلآویو را در این زمینه تحریک میکردند. ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه در روزهای آغازین تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان از تلآویو خواست تا به سوریه نیز حمله کند و دولت این کشور را براندازد و از تأیید نامحدود فرانسه در مورد جنگ برخوردار شود.
در داخل سرزمینهای اشغالی دیدگاههای متعددی در خصوص موافقت و مخالفت با هر نوع جنگ احتمالی با سوریه مطرح بود. ایهود اولمرت نخستوزیر رژیم صهیونیستی معتقد بود در صورتی که دامنه جنگ به سوریه کشیده شود، دمشق به شدت به این اقدام پاسخ خواهد داد. عمیر پرتص وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز بارها در نشستهای کابینه و نشست کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی این موضوع را مطرح کرد. یکی از اهداف جنگ دور نگه داشتن سوریه از روند درگیریها است. حالوتص نیز نظر قطعی در رابطه با جنگ با سوریه نداشت و اقدامی نیز برای نزدیک شدن به این روند انجام نداده بود. با این وجود مائیر داگان رئیس موساد معتقد بود که باید عملیات زمینی ضد سوریه به موازات عملیات گسترده موشک باران حزبالله لبنان انجام شود.
در این میان، تعبیر ایال بن رووبین ژنرال ذخیره و معاون فرمانده منطقه شمالی در خصوص توسعه جنگ به سمت سوریه بسیار جالب بود، او میگفت این اقدام مانند اقدام کسی است که در کیسه بوکسی مملو از میخ مشت میزند. آسیب زیادی به کیسه وارد نمیشود، اما دست این فرد با زخمهای متعدد مواجه میشود.
ادامه دارد...