میزگرد تسنیم درباره قانون "دولت ملی یهود"ــ۱| سلطانشاهی: اسرائیل به آخر خط رسیده است/ قانونی برای بقاء و دیگر هیچ + فیلم
یهودیانی که مجبورند در فلسطین اشغالی باشند آنجا برای آنان آخر خط است. اینان برای اینکه خودشان را با چنگ و دندان در فلسطین حفظ کنند، نیاز دارند چارچوب فکری، ملی و قومی برای خودشان درست و بر آن تأکید کنند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، پیشنویس قانون "دولت یهود" که بر پایه "قومیت" است، اخیراً بهتصویب نمایندگان پارلمان رژیم صهیونیستی رسیده است. براساس این قانون، رژیم صهیونیستی دولت قومی برای ملت یهود است و فلسطین نیز سرزمینی برای این ملت است.
بهمنظور بررسی پیامدهای داخلی و خارجی چنین قانونی میزگردی با حضور دو نفر از کارشناسان برجسته تحولات فلسطین برگزار کردیم. "علیرضا سلطانشاهی" رئیس سابق مرکز مطالعات فلسطین در این نشست تحلیلی ابعاد مختلف قانون دولت یهود را مورد بررسی قرار داد.
محورهای مهم این نشست
- در حقیقت، صهیونیسم از زمان تولدش تاکنون دورههایی را گذرانده است، یعنی ظرف این 70 سال همه هزینهها را کرده و تمام تلاش خود را بهکار گرفته است.
- بعد از دوره تثبیت میخواست به اعراب، کشورهای مسلمان و دنیا بگوید "حالا که نتوانستید مرا از بین ببرید، باید تلآویو را بهرسمیت بشناسید."، با این بهرسمیت شناختن دولت یهود مشروعیت پیدا میکرد. این مشروعیت بخشیدن از سال 1977 با پیمان کمپ دیوید شروع شد و در اوائل دهه 90 به نقطه اوج خود در کنفرانس مادرید رسید، یعنی صهیونیستها تمام توان و تلاش خود را بهکار گرفتند تا این مشروعیتبخشی حاصل شود.
- وقتی که 14 میلیون یهودی در جهان وجود دارد چرا باید 5 میلیون و 200 هزار نفر در فلسطین اشغالی سکونت داشته باشند؟
- یهودیان در بحث هزینه و فایده به این نتیجه رسیدهاند که "اگر رژیم صهیونیستی برای ما نتیجه داشت یا نداشت دیگر نباید در این زمینه سرمایهگذاری کرد، باید از اینجا به مکان دیگری توجه کنیم".
- دولت راستگرا در فلسطین اشغالی همچنان تداوم خواهد داشت. یهودیان نژادپرست این سرزمین دیگر از موضع "دولت ملی یهود" کوتاه نخواهند آمد، زیرا مجبورند که در فلسطین اشغالی زندگی کنند و هیچ راهی غیر از این ندارند.
- این قانون سبب ایجاد ناآرامی در جامعه صهیونیستی میشود زیرا در این جامعه افرادی هستند که قانون دولت ملی یهود را قبول ندارند و آن را تحمل نخواهند کرد.همچنین این قانون سبب میشود که بین همپیمانان یهود و تلآویو تنش و اختلاف بهوجود آید.
- وقتی که ترامپ به کاخ سفید راه یافت، اصلاً درباره شهرکها سخنی نگفت. او یک وعده داد که به آن عمل کرد و آن هم انتقال سفارت آمریکا به قدس بود. اتفاق دیگری که این دوره رخ داد، بیتوجهی ترامپ به جایگاه میانجیگری آمریکا بود.
- اکنون بحث این است که عادیسازی روابط با تلآویو دیگر تمام شده و آنطوری که در رسانهها اعلام شده "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان میخواهد به فلسطین اشغالی سفر کند.
متن کامل این نشست در زیر میآید:
"علیرضا سلطانشاهی" با اشاره به تصویب قانون دولت یهود در پارلمان رژیم صهیونیستی گفت: تصویب این قانون رخداد جدیدی نیست. وقتی که "تئودور هرتسل" پس از دادگاههای معروف به "دریفوس"(1) در فرانسه فعالیت خودش را شروع کرد، کتابی تحت عنوان "Jewish state" یعنی "دولت یهودی" نوشت. پیش از او هم "مارکس" کتابی تحت عنوان "مسئله یهود" منتشر کرد و به این موضوع پرداخت که "ما چطور میتوانیم این مسئله قدیمی یهود را حل کنیم؟". در کنگره "بال"(2) سردمداران یهود جمع شدند تا دولت یهودی را تأسیس کنند و بهگمان خودشان مسئله قدیمی یهود را با تشکیل این دولت حلوفصل کنند.
اعلامیه بالفور و تشکیل وطن ملی یهود
رئیس سابق مرکز مطالعات فلسطین با اشاره به صدور اعلامیه بالفور 20 سال پس از برگزاری کنگره بال در سوئیس گفت: لندن در این اعلامیه آورده است "ما تشکیل وطن ملی یهود را در فلسطین تأیید میکنیم بهشرطی که حقوق ملی و مذهبی سایر اقوام بهخطر نیفتد". در این اعلامیه بر وطن ملی یهود تأکید شده است البته در طرح تقسیم فلسطین این سرزمین به 3 بخش تقسیم شد. یهودی، فلسطینی و بین المللی که همان قدس است. وقتی که رژیم صهیونیستی در سال 1948 تشکیل شد، قرار بود بر اساس همین طرح تقسیم دولت یهودی تشکیل شود، اما صهیونیستها خیلی فراتر از آن عمل کردند و بخشهای زیادی از مناطق فلسطیننشین و حتی قدس را بهاشغال خود درآوردند.
صهیونیسم معادل نژادپرستی
وی درباره ادعای رژیم صهیونیستی مبنی بر اینکه تنها حکومت دموکراتیک در غرب آسیاست، اظهار داشت: جهان به دموکراسی ادعایی تلآویو نرسید. کارنامه رژیم صهیونیستی حاکی از نژادپرستی بود، به همین دلیل، مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1975 قطعنامهای را تصویب کرد که صهیونیستم معادل نژادپرستی شناخته شد و دنیا به این قطعنامه رأی مثبت داد.
قانون دولت یهود مرحلهای از یک روند
این پژوهشگر تحولات فلسطین درباره چرایی تصویب قانون دولت یهود در شرایط کنونی گفت: شرایطی در جامعه صهیونیستی، منطقه و جهان فراهم شد تا این قانون در پارلمان رژیم صهیونیستی بهتصویب رسید. در اینجا باید گفت که The Jewish nation state law یعنی "قانون دولت ملی یهود" اینکه میگویند قانون دولت یهود درست نیست. بههرحال، این قانون یک مرحله از یک روند است، یعنی نباید به آن مقطعی و در چارچوب همین زمان نگاه کرد. در حقیقت، صهیونیسم از زمان تولدش تا کنون دورههایی را گذرانده است، یعنی ظرف این 70 سال همه هزینهها را کرده و تمام تلاش خود را بهکار گرفته است. برخی معتقدند باید 30 سال قبل به این مدت اضافه شود یعنی از سال 1917 که اعلامیه بالفور صادر شد. پس انگلیسها تلاش کردند 30 قبل از تشکیل دولت یهودی پایه این دولت را بریزند و 20 سال قبل هم پختوپز سیاسی و دیپلماتیک آن انجام شد یعنی یک پروسه بیش از 100 سال صورت گرفت البته اگر مهاجرت یهودیان به فلسطین را از 1881 لحاظ کنیم این مدت بالای 130 سال میشود.
30 سال دوره تثبیت
وی افزود: بعد از تشکیل دولت صهیونیستی دوره تثبیت این دولت 30 سال طول کشید. در این مدت، صهیونیستها به کشورهای عربی و جهان طی 4 جنگی که انجام دادند، اثبات کردند که توانایی دفاع از خود را دارند. رژیم صهیونیستی در این 4 جنگ کاملاً دست برتر را داشت. بعد از دوره تثبیت میخواست به اعراب، کشورهای مسلمان و دنیا بگوید حالا که نتوانستید مرا از بین ببرید، باید تلآویو را بهرسمیت بشناسید. با این بهرسمیت شناختن دولت یهود مشروعیت پیدا میکرد. این مشروعیت بخشیدن از سال 1977 با پیمان کمپ دیوید شروع شد و در اوائل دهه 90 به نقطه اوج خود در کنفرانس مادرید رسید، یعنی صهیونیستها تمام توان و تلاش خود را بهکار گرفتند تا این مشروعیتبخشی حاصل شود.
انقلاب ایران برهمزننده نقشه صهیونیستها
این کارشناس تحولات فلسطین پیروزی انقلاب اسلامی ایران را سدی در برابر مشروعیتبخشی به رژیم صهیونیستی دانست و اظهار داشت: این انقلاب سبب شد تا نقشههای صهیونیستها آن طوری که میخواستند، پیش نرود. شما میدانید صهیونیستها با آن 4 جنگی که بهراه انداختند، دولتهای عربی را شکست دادند و حتی گروههای جهادی، چپ و ناسیونالیستی را زمینگیر کردند و آنها را از عرصه تحولات فلسطین دور ساختند اما پیروزی انقلاب در ایران، نقش اسلام و مردم را به عرصه تحولات بازگرداند و در روند مشروعیتبخشی به تلآویو خلل ایجاد کرد بهطوری که در سال 1987 یک نوع دستپاچگی برای صهیونیستها بهوجود آمد که دهه 90 سرسختترین افراد را پای میز مذاکره کشاند. "اسحاق شامیر" اصلاً اهل مذاکره نبود. او بهعنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کنفرانس مادرید حضور یافت زیرا در آن زمان، جریان تندروی صهیونیستی به مشروعیت نیاز داشتند. کنفرانس مادرید به نشست اسلو در سال 1993 منجر شد و یک سال بعد هم کنفرانس صلح اردن برپا شد اما این رخدادها آن چیزی نشد که صهیونیستها میخواستند لذا روند مشروعیتبخشی به رژیم صهیونیستی همچنان ادامه دارد.
تلآویو دولتی نامشروع
وی با بیان اینکه تنها جمهوری اسلامی ایران نیست که رژیم صهیونیستی را نامشروع میداند، تصریح کرد: بهاعتقاد بسیاری دولت صهیونیستی همچنان نامشروع است. این رژیم از لحاظ سرزمینی، حکومتی و حاکمیتی مشکل دارد. هنگامی که "ایهود اولمرت" میخواست نخست وزیر رژیم صهیونیستی شود، اعلام کرد "من میخواهم مرزهای اسرائیل را تعیین کنم."، یعنی هنوز مرزهای این رژیم مشخص نیست. هنوز جمعیت این رژیم معلوم نیست زیرا هر روز تعدادی یهودی وارد فلسطین اشغالی میشوند و عده دیگر خارج، این در حالی است تعدادی عضو جامعه صهیونیستی هستند اما در دیگر کشورها سکونت دارند. در حقیقت، در رژیم صهیونیستی تثبیت جمعیتی وجود ندارد.
دولت یهودی بهانهای برای استعمار
این پژوهشگر تحولات فلسطین درباره صهیونیستم جهانی گفت: بنده بین قدرتها و صهیونیسم جهانی تفاوتی قائل نیستم. وقتی که 14 میلیون یهودی در جهان وجود دارد چرا باید 5 میلیون و 200 هزار نفر در فلسطین اشغالی سکونت داشته باشند؟البته خود صهیونیستها این تعداد را حدود 6 میلیون نفر اعلام میکنند ولی آمارها نشان میدهند حدود 800هزار یهودی با گذرنامههای صهیونیستی در بیرون از فلسطین اشغالی زندگی میکنند. حال سؤال این است چرا این 5 میلیون و 200 هزار نفر ساکن فلسطین اشغالی هستند و آن 8 میلیون یهودی در این سرزمین حضور ندارند؟ چرا خیلی از یهودیهای آفریقای جنوبی و آمریکای لاتین و آرژانتین به فلسطین اشغالی نمیروند؟ مگر قرار نبود در فلسطین دولت یهودی تأسیس شود؟ در اینجا میتوان گفت که اولاً قرار نبود این دولت در فلسطین تأسیس شود، یعنی یهودیان اصلاً اینچنین بنایی نداشتند. بحث آن مفصل است سر کشف نفت در غرب آسیا و اینکه استعمار باید جاپایی در منطقه داشته باشد، بهترین بهانه هم برپایی دولت یهود است.
بیفایدهبودن رژیم صهیونیستی
سلطان شاهی با مطرح کردن این پرسش "آیا صهیونیستها طی حدود 140 سال گذشته پروژهشان به نتیجه رسیده است یا خیر؟" گفت: صهیونیستها طی این مدت کاملاً هزینه کردند و تمام امکانات خود را بهکار گرفتند تا دولت یهود را در فلسطین تثبیت و به آن مشروعیت بخشند، این در حالی است که انگلیس در تأسیس رژیم صهیونیستی کمک کرد و آمریکا نیز در تحکیم آن، در حقیقت، غرب با تمام امکانات خود وارد میدان شد اما این مسائل سبب نشد که صهیونیستها در بحث تثبیت و مشروعیتبخشی موفق شوند. در اینجا باید به این نکته اشاره کرد، یهودیان در بحث هزینه و فایده به این نتیجه رسیدهاند که اگر رژیم صهیونیستی برای ما نتیجه داشت یا نداشت دیگر نباید در این زمینه سرمایهگذاری کرد، بایستی از اینجا به مکان دیگری توجه کنیم، مثل آسیای جنوب شرقی با بیشترین بازارها، ارزانترین مواد اولیه، ارزانترین نیروی کار هنگکنگ ظرف 99 سال تحت اجاره انگلیس الآن آماده ایجاد چنین پایگاهی برای یهودیان است. بعد از آن آمریکای لاتین که اینها بحثهای دیگری است.
مهاجرت یهودیان
این کارشناس تحولات فلسطین درباره چشمانداز سرنوشت یهودیان ساکن فلسطین اشغالی گفت: بیشتر این یهودیان نسل دوم مهاجرین به فلسطین هستند. با توجه به شرایط موجود، آن دسته از یهودیانی که بتواند ادامه دهند، کاملاً شرایط برایشان دشوار خواهد بود اما یهودیانی که نتوانند این شرایط را تحمل کنند، حتماً از فلسطین مهاجرت خواهد کرد. براساس بررسیای که بنده در مورد نخبگان مالی، علمی، رسانهای و حتی ورزشی انجام دادم، جامعه صهیونیستی فاقد چنین نخبگانی است. نخبگان یهودی در این عرصهها همگی خارج از فلسطین اشغالی زندگی میکنند. هرکس که توان داشته از فلسطین اشغالی خارج شده است.
فلسطین آخر خط
وی افزود: یهودیانی که مجبورند در فلسطین اشغالی باشند، آنجا برای آنان آخر خط است. اینان برای اینکه خودشان را با چنگ و دندان در فلسطین حفظ کنند، نیاز دارند، چارچوب فکری، ملی و قومی برای خودشان درست و بر آن تأکید کنند، قانون دولت ملی یهود یعنی همین. شما نگاه کنید از سال 1977 که حزب راستگرای لیکود در انتخابات رژیم صهیونیستی پیروز شد، تاکنون راستگرایان و احزاب مذهبی قدرتشان در این رژیم تقویت شده بهطوری که در دوره پانزدهم کنست "پارلمان " توانستند بدون ائتلاف دولت تشکیل دهند. اکنون دولت نتانیاهو دارای چنین وضعیتی است. وی طولانیترین دولت راستگرا و مذهبی را تشکیل داده و خود و خانوادهاش برای صهیونیسم هزینه پرداخت کرده است. نتانیاهو ضمن آنکه راستگراست، نسبت به پدیدههای روز کاملاً آگاه است و از تمام ابزارها نظیر دیپلماسی عمومی استفاده میکند لذا از محبوبیت اجتماعی برخوردار است. بنده معتقدم دولت راستگرا در فلسطین اشغالی همچنان تداوم خواهد داشت. یهودیان نژادپرست این سرزمین دیگر از موضع "دولت ملی یهود" کوتاه نخواهند آمد زیرا مجبورند که در فلسطین اشغالی زندگی کنند و هیچ راهی غیر از این ندارند.
ایجاد ناآرامی
این کارشناس تحولات فلسطین درباره پیامدهای قانون دولت یهود گفت: این قانون سبب ایجاد ناآرامی در جامعه صهیونیستی میشود، زیرا در این جامعه افرادی هستند که قانون دولت ملی یهود قبول ندارند و آن را تحمل نخواهند کرد. همچنین این قانون سبب میشود که بین همپیمانان یهود و تلآویو تنش و اختلاف بهوجود آید، مثلاً یکی از سیاسمتداران صهیونیست گفته است دروزیها کارهای زیادی برای تلآویو انجام دادهاند. این قانون دروزیها را از ما ناراحت کرد، ضروری بود که با انجام اصلاحاتی در قانون مزبور آنان را مشمول قانون جدید میکردیم، یعنی قانون دولت ملی یهود فضا را نسبت به همپیمانان یهودیان و مخالفان متشنج میکند.
تقویت سیاست دشمنتراشی
وی با اشاره به سیاست دشمنتراشی تلآویو تصریح کرد: بعد از این صهیونیستها نه از موضع قدرت بلکه از موضع ضعف نیاز دارند تا جایی که امکان دارد، دشمنتراشی خودشان را قوی کنند تا بتوانند تمام کاسه و کوزهها را سر او بشکنند، مثلاً بحث ایرانهراسی که مطرح میکنند، اصلاً نیاز بدان دارند. چنانچه صهیونیستها برای بقای خود مقابل طرفی مثل ایران قرار بگیرند که قائل به موجودیت رژیم صهیونیستی نیست، این موضوع فضا را ناآرامترمیکند مگر اینکه یک کدام از این دو طرف از موضع خود دست بردارد. این موضوع بستگی به مقاومت دو طرف در این رویارویی دارد. شما ملاحظه میکنید که نشانههای این رویارویی چطور در حال افزایش است.
نگاه با چشم تلآویو
سلطانشاهی در بخش دیگر از سخنانش با بیان اینکه توسعه شهرکهای صهیونیستنشین نقطه اختلاف و برخورد تلآویو با رؤسای جمهوری قبلی آمریکا بود، گفت: هر رئیس جمهوری که با گسترش این شهرکها مخالفت میکرد، صهیونیستها برایش مشکلات بزرگی بهوجود میآوردند، اما وقتی که ترامپ به کاخ سفید راه یافت، اصلاً درباره این شهرکها سخنی نگفت. او یک وعده داد که به آن عمل کرد و آن هم انتقال سفارت آمریکا به قدس بود. اتفاق دیگری که این دوره رخ داد، بیتوجهی ترامپ به جایگاه میانجیگری آمریکا بود. بهقول آقای رویوران واشنگتن با نگاه تلآویو به موضوع فلسطین نگاه کرد بهگونهای که رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین گفت "از نگاه ما آمریکا دیگر میانجیگر منصفی نیست". آمریکاییها نیز به فلسطینیها گفتند "چنانچه به شما این فرصت داده شد که با یک اختیاراتی پای میز مذاکره به توافق رسید که رسیدید و گرنه این فرصت دیگر تمام شده است. الآن باید فقط امضاء کنید". شما ملاحظه میکنید که در شرایط کنونی دولت آمریکا طرف فلسطینی را هیچ میانگارد و هیچ جایگاهی برای آن قائل نیست.
پیغام به هواداران صهیونیسم
وی افزود: یک ویژگی دیگر دوره ترامپ این است که به تمام هواداران پنهان صهیونیسم در منطقه پیغام داده از این به بعد روی بازی کنند. شما میدانید که در غرب آسیا دو جبهه وجود دارد؛ یکی جبهه مقاومت و دیگری جبهه صهیونیستی است. در حقیقت، در نشست آناپولیس در سال 2007 این مرزبندی کاملاً مشخص شد. در آنجا جبهه مقاومت تعریف شد و گفتند که عربها، صهیونیستها، غربیها و آمریکاییها همگی در یک صف قرار بگیرند و جبهه مقاومت در طرف دیگر. پس از این نشست بود که اختلافات و درگیریها بین دو طرف شروع شد. صهیونیستها 3 بار به نوار غزه حمله کردند. جنگ داخلی را در سوریه شعلهور ساختند و در موضوع هستهای بهشدت ایران را تحت فشار قرار دادند و مقاومت را در تمام عرصهها درگیر کردند تا توان این جبهه را کاهش دهند.
معامله قرن
این کارشناس تحولات فلسطین با ابراز اینکه در جریان درگیری با جبهه مقاومت حامیان پنهان تلآویو با صهیونیستها همراهی کردند، گفت: عربستان و سایر شیوخ حوزه خلیج فارس در پرونده ایران چطور هزینه کردند. همچنین در جنگهای نوار غزه خیانتی که این کشورها به فلسطینیها کردند، کاملاً مشهود است. اکنون بحث این است که عادیسازی روابط با تلآویو دیگر تمام شده و آنطوری که در رسانهها اعلام شده "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان میخواهد به فلسطین اشغالی سفر کند. اینها کاملاً در جبهه صهیونیستها قرار دارند. با کمک اینچنین حامیان هماکنون روند سازش کاملاً بهسود تلآویو است. قدس را که میخواست، گرفت. سکوت و انفعال بر پرونده شهرکهای صهیونیستنشین حاکم شد، قانون دولت ملی یهود بهتصویب رسید. تمام اینها چیزی جز معامله قرن نیست.
نقطه اوج بحران
وی با بیان اینکه آمریکا تمام توان خود را بهکارگرفته تا قرارداد معامله قرن امضاء شود، گفت: واشنگتن و متحدانش معتقدند که مخالفان "معامله قرن" باید از سر راه برداشته شوند زیرا مانعی بر سر راه امضای این قرارداد و به سرانجام رسیدن پرونده فلسطین هستند. شما ملاحظه میکنید که چطور بحث براندازی مطرح شده است. آنها میگویند "تا حالا مماشات کردیم. جنگهای نیابتی بهراه انداختیم. فشار و تحریم وارد کردیم. اگر این مسائل جواب نداد، از این به بعد جنگ است". این نقطه تقابل و نقطه اوج بحران در همین دوره است، یعنی خیلی صفبندیها مشخص است و همانطوری که عرض کردم یک طرف باید در این رویارویی شکست را بپذیرند و کنار بکشد یا بجنگند تا یک طرف پیروز شود، یعنی جبهه مقاومت و جبهه صهیونیستی شفافترین دوره خود را طی میکنند، حال باید دید چهاتفاقی در آینده خواهد افتاد.
ناتوی عربی در جبهه صهیونیسم
وی در پاسخ به این سؤال "آیا طرح تشکیل ناتوی عربی در راستای رویارویی جبهه صهیونیستی با جبهه مقاومت است؟" گفت: بله، در واقع اعراب بهسمت جبهه صهیونیستی میروند. اکنون آمریکا هیچ فضا یا فرصتی را نگذاشته تا کشوری میان این دو جبهه قرار بگیرد. تمام کشورهای منطقه باید مشخص کنند که در کدام جبهه قرار دارند.
سبقت کشورهای عربی
این کارشناس تحولات فلسطین تصریح کرد: کشورهای عربی منطقه در پیروی از سیاستهای کلی جهان که صهیونیسم و قدرتها آنها را طراحی میکنند، در حال سبقت گرفتن از یکدیگر هستند و هر کدام که بهتر بتوانند انجام دهند بهعنوان نفر اول شناخته میشوند. شما نگاه کنید که زمانی عربستان در منطقه هیچکاره بود و کل پرونده فلسطین در اختیار مصر بود. شما ببینید الآن از مصر خبری است، اصلاً کسی احوال رئیس جمهور مصر را میپرسد؟ این کشور در جریان بیداری اسلامی فلج شد و در آن طراحی که کردند، کشورهای عربی که برای خودشان زمانی جایگاهی داشتند، الآن از بین رفتهاند. تمام کشورهایی که میتوانستند برای رژیم صهیونیستی بهصورت بالقوه شاخ باشند، ارتش و قدرت اقتصادیشان از بین رفته است. لیبی، مصر، سوریه، عراق و یمن را نگاه کنید چهبلایی به سرشان آمد، این یعنی انهدام امت اسلامی با پول خودش. اکنون شما کشورهای عربی منطقه میبینید که ارتش آنها بتواند در برابر رژیم صهیونیستی عرض اندام کند، اینکه ولیعهد عربستان سخنی گفت و پدرش بهعکس آن را بیان کرد. اینها برای آن است تا توجه ما را به یک تصویر جلب کنند، نه فیلم یک رخداد را از ابتدا تا انتها مشاهده کنیم.
انتهای پیام/*