بیلبوردها میتوانند سواد بصری شهروندان را ارتقا دهند
بیلبوردها میتوانند نقاط ضعف بعضی رسانهها را جبران کنند، میتوانند اطلاعاتی اشتباه و ناقص را در معرض دید میلیونها ایرانی قرار بدهند؛ آنها قادرند سواد بصری شهروندان را ارتقا داده و چشمهای آنان را به دنیایی از رنگ و نور و ذوق هنری میهمان کنند.
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ فیلم سینمایی «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» به کارگردانی مارتین مکدونا با بازی درخشان فرانسیس مکدورمند، در نودمین مراسم اسکار یکی از آثار مهم و بحثبرانگیز بود و مک درومند به خاطر بازی در این فیلم اسکار بهترین بازیگر زن را به دست آورد.
قصه این درام شهری و انتقادی، درباره میلدرد زنی است که دخترش را از دست داده؛ زن سه بیلبورد در جادهای فرعی که سالها به آن بیتوجهی شده کرایه میکند و علیه رئیس پلیس شهر پیامهای اعتراضی روی بیلبوردها نصب میکند و این آغاز یک ماجراست؛ سه بیلبورد وسیلهای است برای احقاق حق زنی که صدایش انعکاسی نداشته، بیلبوردها عصیان فرد علیه مشکلات اجتماعی را نمایش میدهند و ابزاری هستند تا میلدرد را به هدفش نزدیک کنند.
ایده جاهطلبانه مادر فرزند از دست داده برای استفاده از بیلبوردها، یکی از نقاط جذاب قصه است. بیلبوردها، توجه پلیس و رسانهها را به فاجعه قتل دختر جوان جلب میکنند و باعث میشوند میلدرد و اقدام عجیب و متهورانهاش به اخبار رسانهها تبدیل شود.
این یکی از کارکردهای مغفول مانده بیلبوردهاست؛ اعلانهای عمومی بزرگی که این روزها در سراسر شهرها، جادهها و خیابانهای جهان میتوان ردی از آنها پیدا کرد، با انواع و اقسام محتواها و مخاطبان؛ بیلبوردها از مقرون به صرفهترین رسانههای تبلیغی هستند؛ بیواسطه با مخاطب ارتباط میگیرند و رک و مستقیم پیغامشان را به او میرسانند.
در ابعاد مختلف و با طرحها و رنگهای متعدد، زیباییشناسی صاحبان و سفارشدهندگانشان را آشکار میکنند و میکوشند سهمی در جذب آرا و افکار عمومی داشته باشند؛ کارکرد آنها البته فقط در حوزه تجارت و اقتصاد نیست، پیامهای سیاسی هم گاهی سر از بیلبوردها درمیآورند.
همانگونه که در ایران، بسیاری از بیلبوردها شعارها و دیدگاههای جناحهای سیاسی خاصی را بازتاب داده و گاهی باعث ایجاد موجهای مخالف و موافق بسیار در جامعه شدهاند؛ طراحی چهره باراک اوباما به شکل شمر، تشویق به فرزندآوری، انتقاد از مذاکرات دیپلماتهای ایرانی و بیلبوردهایی از این دست دیدگاههای یک جناح سیاسی را درباره مسائل مهم کشور مطرح میکرد.
زیباسازی و ارتقای کیفیت محیط شهری از طریق ایجاد و بهسازی فضاهای شهری، مدیریت کارآمد تبلیغات شهری، رفع آشفتگیها و نارساییهای بصری زمینهای است برای شکل گرفتن محیطی آرام و زیبا که شهروندان از بودن در آن احساس لذت کنند، این یکی از وظایف شهرداریهاست؛ بیلبوردها در ایران معمولا زیرنظر شهرداریها قرار دارند و بعضی از آنها هم زیر نظر بعضی ارگانها و نهادها هستند.
بیشتر پیامهایی که روی بیلبوردهای شهرداریها نصب میشود از نظر مضمون و محتوا با دیگر نهادها فرق و جنبه عمومی بیشتری دارد؛ اگر چه گرایش فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هر شهردار میتواند نگاه او به این ابزار تبلیغاتی را معرفی و تعریف کند اما به هر حال میتوان استانداردهایی را در بیلوردهای شهرداری دید، کما این که تبریک مناسبتهای ملی و مذهبی یا موفقیتهای ورزشی و نظایر آن در تمام این سالها یکی از مضامین تکرار شونده در بیلبوردهای شهرداری بوده است.
شهرداری به عنوان نهادی مدنی و مردممدار کوشیده از طریق بیلبوردها، علاوه بر آگاهیرسانی درباره اعیاد و سوگواریها، یا زمان برگزاری بعضی مراسمهای مهم و رویدادهای فرهنگی، به رشد و ارتقای دانش مردم کمک کند؛ پیامهای کوتاه و خواندنی درباره زندگی شهری، فرهنگ آپارتماننشینی، اخلاقمداری و ... بخشی از محتواهایی است که تولید شده و کارکرد آموزشی داشته است.
معرفی آثار شاخص هنرهای تجسمی در تهران، یکی از اقدامهای جالب شهرداری در زمان ریاست محمدباقر قالیباف بود؛ در یک بازه زمانی بسیاری از بیلبوردهای شهری اختصاص یافت به تصاویر و معرفی اجمالی، بهترین نقاشیها، مجسمهها، آثار خوشنویسی و ... که در موزهها در معرض دید هستند اما کمتر مردم به سراغشان میروند؛ تهران، در آن روزها نگارخانهای بود به وسعت یک کلانشهر که ساکنانش سواد بصری متفاوتی دارند و شاید برخی از آنها هرگز به یک موزه یا نمایشگاه نقاشی نروند اما از طریق این بیلبوردها، رایگان با آثاری شاخص و باارزش مواجه میشدند و کیفیت چشماندازی که داشتند تغییر میکرد.
با گسترش فرهنگ تبلیغاتی و رواج مصرفگرایی در همه کشورها، بیلبوردها وسیلهای برای درآمدزایی و ترویج کالاها و خدمات بودهاند؛ یکی از بهترین روشها برای معرفی هر نوع خدمت یا نوآوری تجاری و تاثیرگذاری روی مخاطب گسترده که محدودیت رسانههایی چون رادیو و تلویزیون را ندارند؛ مخاطب با هر سن و سلیقه، در هر معبر و خیابانی میتواند در معرض پیام قرار بگیرد و کالای سفارش دهنده را انتخاب کند.
این روزها اغلب بانکها و موسسات مالی که آگهیها و تیزرهای تلویزیونی فراوانی هم دارند، در نقاط پرتردد شهر و حتی در جادههای خارج از شهر صاحب بیلبورد هستند؛ بیلبوردهایی که با رنگها و طرحهای جذاب شعارهایی مخاطبپسند ارائه میدهند و به دنبال جذب مشارکت مردم هستند؛ شرکتهای بزرگ و کمپانیهای صاحبنام خارجی هم کم و بیش از مزیت استفاده از بیلبوردها، بهرهمند هستند؛ اغلب پیامهایی که از سوی این موسسات بزرگ تجاری برای طراحی روی بیبوردها، در نظر گرفته میشود به شکلی سریع، صریح و موجز به دنبال معرفی کالایی تازه و با امکاناتی ویژه است. طراحی ساده اما چشمنواز و زیبا برگرفته از رنگهای زنده که توجه مخاطب را جلب میکنند.
شهرهای بزرگ ایران، این روزها بستری مناسب برای تبلیغات هستند؛ ردپای آگهیهای تجاری و پیامهای اخلاقی و علمی را هم میتوان در بزرگراهها دید، هم در ایستگاههای مترو؛ صاحبان کالا یا حتی جناحهای سیاسی که امکان استفاده از بیلبوردها را دارند، به سادگی از کنار این تمهید تبلیغاتی نمیگذرند و میکوشند گاهی از آن بهره بگیرند اما در میانه این فضای پرزرق و برق و کاسبکارانه باید به این موضوع توجه کرد که بیلبوردها میتوانند نقاط ضعف بعضی رسانهها را جبران کنند، میتوانند اطلاعاتی اشتباه و ناقص را در معرض دید میلیونها ایرانی قرار بدهند همچنین آنها قادرند سواد بصری شهروندان را ارتقا داده و چشمهای آنان را که خسته از معماری شهری و آسمان دودآلود است، به دنیایی از رنگ و نور و ذوق هنری میهمان کنند.
بیلبوردها توانایی این را دارند که ذهن و قلب ایرانیان را بستری برای سودآوری کمپانیهای خارجی کنند، همان اندازه این قابلیت را دارند تا از هنر، اخلاق و فرهنگ ایرانی سخن بگویند و جامعه را عطرآگین کنند.
انتهای پیام/