حکایت حال و روز والیبال داری شهرداری ارومیه؛ خصوصیسازی تنها راه نجات "والیبال ارومیه"
این روزها حکایت حال و روز والیبال داری شهرداری ارومیه در لیگ برتر کشوری آنهم با دوتیم، بیشباهت با این ضربالمثل پرمسمای فارسی نیست که میگوید:"کنار گود ایستاده و میگه لِنگِش کن" در حالیکه مشکل این تیم فقط با خصوصی سازی قابل حل است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ارومیه، حکایت حال و روز والیبال داری شهرداری ارومیه در لیگ برتر کشوری آنهم با دوتیم، بیشباهت با این ضربالمثل پرمسمای فارسی نیست که میگوید:"کنار گود ایستاده و میگه لِنگِش کن"! برادر من قدم رنجه فرمایید سری به داخل گود بزنید، دستی به شاخ غول بکِشید، اندکی زیر نگاه غرهاش، در جوارش بمانید، کمی دستگرمی با او شاخبهشاخ شوید و سپس به دیگران امر و نهی کنید که حریف چیزی نیست، ضربهاش کن، کارش تمامه!
این روزها هرکسی از ظن خود، یار والیبال شهرداری است، خیل هواداران دلسوز و نگران، قلیل مسئولانِ متعهد اما با خزانه و جیبهای خالی، یکی دلسوز است اما رسم و راه دل سوزاندن بلد نیست، دیگری فرصتی یافته تا برای خود و انتخابات بعدی سرمایهای اجتماعی بههم زند، آنیکی فضا را برای انتقام و گروکشی فراهم دیده، اینیکی از آبونان چرب و پرملاتش افتاده و البته عدهای هم میخواهند از این نمد، کلاهی برای خویش بدوزند و بروند و قص علیهذا،... این قصه سر دراز دارد!
واقعیت این است که هیچیک از این به قول یکی از روزنامه نگارهای محلی، «شامورتیبازیها» نه دردی از والیبال ارومیه دوا میکند و نه برای کارگران و کارکنان شهرداری نانوآب میشود، غالب شهرداریهای کشور هم در وضعیت نامناسبی ازلحاظ درآمدی و مالیاند و بهجز تعداد اندکی از آنها، اکثریت حتی ناتوان از پرداخت بهموقع حقوق و دستمزد پرسنل. وقتی از دستمزد پرسنل حرف میزنیم یعنی آخر خط، یعنی در همین شهرداری ارومیه داریم در رابطه با معیشت بیش از 4 هزار خانوار حرف میزنیم.
تصور کنید کارمند شهرداری هستید، تنها منبع درآمدتان، همین سازمانی است که برای آن کار میکنید، اکنون بهدلیل تیمداری در لیگهای برتر کشور، سازمانتان مجبور به هزینههای میلیاردی در نهایت برای یک عنوان و کاپ بیارزش است! آیا میتوانید بجای نان، نتیجه مسابقات را به خورد زن و بچه گرسنه دهید! البته که نمیتوانید، البته که نمیشود! نباید خود را به جهالت زد، نباید بر حقایق چشم بست، نباید نسبت به قوت و نان مردم بیاعتنا بود.
اگر روزگاری در این سامان رکود حاکم نبود، ساختوساز و تفکیک و عوارض و بودجههای ابلاغی دولتی و درآمدهای پایدار داخلی بهوفور وجود داشت و تیمداری مساوی با بریدن نان پرسنل شهرداری نبود البته که لازم بود شهرداری برای ورزش اول این استان، برای والیبال، در شهری که اگر پایتخت والیبال جهان نباشد، حتماً مرکز والیبال ایران است، هزینه کند و مردمان و شهروندانش را ناامید نگرداند.
والیبال یک ورزش است مثل هر ورزش دیگری، نه جزو اصول دین است و نه عنصری از حیات، هویت و برند ارومیه است و نمیتوان از این واقعیت چشم پوشید اما برخی از کسانی که امروز برایش دایه مهربانتر از مادر شدهاند، خود را به تغافل زدهاند! باشگاه قبل از اینکه یک مؤسسه ورزشی باشد یک بنگاه اقتصادی است، دقیق منطبق با اصول پذیرفتهشده درآمد- هزینه، باشگاه باید بتواند نهتنها هزینههای خود را پوشش داده بلکه دائماً با استفاده از ارزش برند، نسبت به افزایش سرمایههای مادی و معنوی خود عمل نماید.
باشگاه باید از محل تبلیغات، از محل تربیت ستارگان و ترانسفر آنان به لیگهای خارجی، از محل فروش پیراهن، از محل درآمدهای هواداری و از محل اسپانسرینگ بتواند نهتنها هزینههای خود را پوشش دهد بلکه به سود نیز برسد.
راستی کدامیک از مصادیق بالا در مورد باشگاه والیبال شهرداری ارومیه صادق است؟ جز آنکه هرسال معادل 15 تا 20 میلیارد تومان از درآمدهای شهرداری را که در وهله اول حق مسلم پرسنل آن است میخورد و ثمری هم نمیدهد!
والیبال ارومیه را باید حفظ کرد به هر قیمتی، اما نه به قیمت حقالناس! باید تدبیر لازم برای «خصوصیکردن» تیم والیبال شهرداری اندیشیده شود، یا حداقل هیأت والیبال با آن اعضای متمولش، هزینههای آن را تأمین نمایند، این تنها راه نجات والیبال و والیبال دوستان این شهر است.
آدرس اشتباه ندهید و لطفاً بهجای کارگران شهرداری در مورد قوت لایموتشان تصمیم نگیرید، گذران زندگی این روزها بسیار سخت شده است.
یادداشت از شفیع بهرامیان
انتهای پیام/ ت