یادداشت تسنیم|نشست تهران و خواستههای متفاوت اردوغان
اردوغان بهعنوان رئیسجمهور ترکیه بر آن است تا در معرکه بزرگ سوریه علاوه بر طیفهای عرب اخوان المسلمینی از دیگر طیفهای عربی لیبرال، کردهای طرفدار بارزانی، ترکمنها و گروههای دیگر نیز حمایت کند تا مجموعهای گسترده از مخالفین سوری را داشته باشد.
نشست سهجانبه تهران با حضور رؤسای جمهور ایران، روسیه و ترکیه بهخودی خود، یک رویداد سیاسی مهم در تحولات منطقه بود، بهویژه در شرایط کنونی که فشارها و تحریمهای آمریکا، ایران را با مشکلات و تنگنای اقتصادی روبهرو کرده است. هنوز هم مسئولین جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر روابط منطقهای و همچنین تأکید بر قدرت اثرگذاری همکاریهای منطقهای، نشان میدهند که نمیتوان در تغییرات سیاسی منطقه نقش ایران را فراموش کرد.
توقعات عجیب رسانههای ترکیه
بحران سوریه پس از اینهمه سال، وارد فازی شده که دیگر نمیتوان از یک نشست یا یک کنفرانس، انتظار معجزه داشت و خواهان آن شد که تمام مشکلات در یک نشست حل شوند. اما در روزهای اخیر، رسانههای ترکیه و تیم سیاست خارجی این کشور، مرتکب چنین خطایی شدند و توقعات اغراقآمیزی در مورد خروجی و نتایج نشست تهران ایجاد کردند بهگونهای که در بسیاری از مطالب، اخبار، تحلیلها و موضعگیریهای آنان، انتظار میرفت که نشست سهجانبه تهران، به یک روز سرنوشتساز برای آینده ادلب و سوریه تبدیل شود.
در حالی که با وجود تمام نکات مثبت و خروجیهای ارزشمند این نشست، نهتنها از تلاش سهجانبه تهران بلکه از کنفرانسهای سوچی، آستانه، ژنو، قاهره، استانبول، لندن و دیگر نشستهای مرتبط با بحران سوریه هم نمیتوان انتظار داشت که در چند ساعت گردهمایی، یک دنیا مشکل و بحران بهسادگی حل شود.
آنچه در نشست تهران روی داد از دو منظر قابل بررسی است: نخست تکیه بر نقش همکاریهای منطقهای روسیه، ایران و ترکیه بهعنوان گروهی که در برابر سیاستهای آمریکا در خاورمیانه انتقاد دارد و معتقد است که راهکارهای نظامی و چریکی نمیتواند بحران سوریه را حل کند. منظر دوم اهمیت نشست تهران، عبارت است از کنترل و مدیریت اقدامات دولت اسد و مخالفین سوری بهشکلی که تنش و بحران از وضعیت و صورت موجود، پیچیدهتر و عمیقتر نشود.
نقش اردوغان
قبلاً هم در چند یادداشت و تحلیل دیگر به این نکته اشاره کردهام که اگرچه در نشست سه جانبه تهران، مذاکرات آستانه و گفتوگوهای سوچی، دولت ترکیه کنار ایران و روسیه قرار گرفته، اما چنین چیزی الزاماً بهمعنی انطباق تمام نگرشها و رویکردهای این سه کشور در قبال پرونده سوریه نیست.
نهتنها بین ترکیه و ایران، بلکه بین ایران و روسیه نیز تفاوتهایی در مورد آینده سوریه و چند و چون مواجهه با بحران این کشور وجود دارد، اما بهنظر میرسد تفاوت دیدگاه ترکیه در این پرونده، بسیار بیشتر از آن چیزی است که بین ایران و روسیه وجود دارد.
چراکه ایران و روسیه هر دو خواهان تداوم قدرت دولت سوریه هستند، اما ترکیه هنوز هم در تمام رسانههای خود، دولت اسد را یک رژیم ظالم و غیرقانونی میخواند و اگرچه بهصورت موقتی در این گفتوگوها، با تهران و مسکو همکاری میکند، اما همچنان معتقد است باید بهروی چندین گروه از مخالفین مسلح و غیرمسلح سوری سرمایهگذاری کرد و آنان را در سوریه به قدرت رساند.
در این میان رجب طیب اردوغان بهعنوان رئیسجمهور ترکیه بر آن است تا در معرکه بزرگ سوریه، علاوه بر طیفهای عرب اخوان المسلمینی، از دیگر طیفهای عربی لیبرال، کردهای طرفدار بارزانی، ترکمنها و گروههای دیگر نیز حمایت کند و مجموعهای گسترده و متنوع از مخالفین سوری را تحت حمایت خود قرار دهد. شاید این همان نکتهای است که اردوغان را نسبت به آینده ادلب نگران کرده و این نگرانی بهشکلی روشن و شفاف در نشست تهران، مطرح شد.
اردوغان سه بار بهروی ضرورت گنجاندن کلمه آتشبس در بیانیه پایانی نشست تهران تأکید کرد، اما پوتین در پاسخ به او اعلام کرد که مخالفین سوری در نشست تهران حضور ندارند تا نیاز به اعلام آتشبس و امضای آن وجود داشته باشد.
امروز رسانههای ترکیه این اقدام اردوغان را همچون دفاع تمامقد او از شهروندان غیرنظامی ادلب تفسیر کردند، اما واقعیت این است که مسئله غیرنظامیان ادلب، برای اردوغان بیشتر بهعنوان سپری بهمنظور حفظ جان گروههایی از مخالفین سوری اهمیت دارد.
در ماههای گذشته ترکیه بارها اعلام کرده که آنکارا در شرایط کنونی، گروههایی همچون هیئت تحریرالشام و النصره را مانند دیگر کشورهای منطقه، بهعنوان تروریست میداند، اما معتقد است که تمام مخالفین مسلح بشار اسد تروریست نیستند و باید برخی گروهها را در چارچوب مذاکرات جای داد. اگرچه در ظاهر و در نشست تهران که بهشکل متفاوتی بهصورت زنده پخش میشد، خواسته اردوغان برآورده نشد، اما از منظر قدرتنمایی رسانهای به آنچه میخواست رسید و خود را همچون حامی مردم ادلب و مخالفین سوری نشان داد.
اردوغان و شرق فرات
یکی از نکات مشترک مهم بین ایران، ترکیه و روسیه، موضوع عمق نفوذ و حضور آمریکا در شرق فرات است.
مسکو و تهران نیز از حضور آمریکا در شرق فرات راضی نیستند و خواهان پایان حضور نیروهای آمریکایی در حسکه، کوبانی و استانهای دیگر هستند، اما تفاوت مهمی که در این بحث وجود دارد، نوع نگرش اردوغان به مسئله شرق فرات و کردها است.
نگرانی اردوغان از بابت حضور آمریکا، با جنس نگرانی تهران و مسکو تفاوت دارد. اردوغان از این بابت از آمریکا گلهمند است که چرا از یگانهای مسلح نیروی موسوم به نیروی سوریه دموکراتیک حمایت کرده و سلاح و مهمات به آنها میدهد، این در حالی است که روسیه تاکنون با ابعاد دیگری از معادلات دفاعی سوریه همچون لاذقیه، طرطوس و غرب فرات مرتبط بوده و گهگاه از کردها حمایت کرده و علیه آنان موضع نگرفته است.
اما حالا، اردوغان عملاً بهدنبال آن است تا در هر دو سوی این ماجرا، یعنی در تعامل نسبی با آمریکا و تعامل بیشتر با ایران و روسیه، در جایگاهی بایستد که تحولات هر دو سوی رود فرات، بر اساس خواستههای آنکارا پیش رود، اما قطعاً چنین چیزی بهروی ارض واقع امکانپذیر نیست و ترکیه در ماجرای شرق فرات، با آمریکا، اختلافات بیشتری پیدا خواهد کرد و روسیه نیز حاضر نخواهد بود که در این ماجرا بهشکل تمامقد از خواستههای ترکیه دفاع کند.
یادداشت: محمدعلی دستمالی کارشناس مسائل ترکیه
انتهای پیام/*