اصفهان| سرریز باران اشک، در انگورستان ملک؛ اینجا همه در پناه حسیناند + تصاویر
حس و حال این ویژهبرنامه فوقالعاده است. انگار وقتی وارد خیابان ملک میشوی، کِیفت کوکِ کوک میشود و به حسینی بودن خودت افتخار میکنی.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، میانه خیابان ملک؛ خودنمایی میکند.پرچمهای عزاداری که با شعار "در پناه حسینم"، زیبایی دوچندانی به خود گرفته، سرتاسر خیابان را پوشاندهاند. شعار نوشتههای مختلف و چراغانیهای قرمز و مشکی، میانه خیابان ملک را به زیباترین نقطه آن حوالی تبدیل کرده است!
این شبها، انگورستان ملک، میزبان عزاداران حسینی مجتمع فرهنگی باران شده است و ما نیز شبی میهمان این فضای پرشور شدیم. فضای خیابانی روبروی انگورستان، جایگاه غرفههای مختلفی است که همه، به شکلی، سعی در خدمتگزاری به عزاداران امام حسین (ع) دارند.
هر غرفه، برای خودش عالمی دارد
غرفههای مختلفی در قسمت بیرونی انگورستان دایر شده است. از غرفه مشاوره گرفته تا غرفه خط و خوشنویسی و کتابفروشی.
کمی که بروی، به غرفه مالی میرسی. غرفهای که عزاداران، هرساله کمکهای مالی و نذورات خود را به این غرفه میدهند تا در امور خیریه، مورد استفاده قرار بگیرد.
غرفه بعد، غرفه خوشنویسی است. در آنجا، چند جوان بارانیِ خوشسلیقه بهصورت صلواتی، جملهای در ارتباط با امام حسین (ع) و محرم مینویسند و به مشتاقانِ آن تقدیم میکنند..
در غرفه شلوغ کتابخوانی نیز، کتابها، بهصورت متن و صوت، در اختیار جوانان و نوجوانان قرار میگیرد و آنها میتوانند با خیالی آسوده، در مکانی آرام، مشغول مطالعه شوند.
درست روبروی درب ورودی انگورستان، چند نوجوان بارانی، مشغول واکس زدن کفشهای مردماند آنها به این خدمت افتخار میکنند. تا جایی که یکی از آنها میگفت با امام رضا (ع) عهد بسته هر طور شده، هرسال، به این شکل به عزاداران سیدالشهدا خدمت کند.
میانِ ازدحام مردم در خیابان، چندین سَقّا، به یاد علمدار کربلا و در کاسههایی که به نقوش اسلیمی مزین شده است، به مردم آب میدهند...گوارای وجود تکتکشان انشاءالله!
چایی روضه ارباب؛ خوردن دارد... این مصراع شعر را همواره، سر درِ چایخانهها میبینم. چایخانه باران، هر شب بعد از نماز، شروع به کار کرده و تا پایان مراسم، با چای و پولکی از عزاداران استقبال میکند. قضیه اما به همینجا ختم نمیشود؛ پساز پایان مراسم، چایخانه، به دمنوشخانه تبدیل میشود و خادمان، از مردم، که در حال بیرون آمدن از انگورستان هستند، با دمنوش نعنا و نبات استقبال میکنند.
وارد مراسم میشوم. تعدادی جوان، در بالای صحنه، مشغول اجرای نمایشنامه رادیویی هستند. نمایشنامههایی که از دلِ داستانهای دفاع مقدس بیرون میآید و با صدای دلنشین آن جوانان، به گوش مخاطب میرسد.
بیشتر مردم، برای شنیدن صحبتهای حجتالاسلام داستان پور، راهی انگورستان ملک میشوند. حاجآقا که میآید، مردم به احترامش از جا برمیخیزند و در همان حال؛ دفترهای یادداشتشان را آماده میکنند، تا همانند شبهای گذشته، مشغول یادداشتبرداری شوند.
صحبتهای او، بالا و پایین دارد. ممکن است در بعضی جاها، بخندی...ممکن است در بعضی قسمتها، اشک بریزی و گریه کنی. مردم میگویند همین نحوه سخنرانیِ حاجآقاست که تا به این حد مشتاق و علاقهمند پیدا کرده است. همچنین میگویند: انشاءالله خدا، حافظ و نگهدارش باشد!
داستانپور؛ از امام حسین (ع) میگوید. از اینکه چگونه میتوان در پناه حسین (ع) بود و آسیب ندید؟ چگونه میتوانیم خودمان را یار و یاور حسین بدانیم؟ و چگونه میتوان حسینی بود و حسینی ماند؟
و مردم، مشتاقتر از همیشه، به صحبتهایش گوش میدهند و ازجمله به جمله آن درس میگیرند. درس عبرت!
مداح اما، از علیاصغر میگوید...از علیاصغر میگوید...و از علیاصغر میگوید...! همین!
اشکها به یاد شیرخوار 6 ماهه ارباب، سرازیر میشود و دستها برای حاجت خواهی از باب الحوائج به سوی آسمان بلند میشود. مردم یک شب محرمی دیگر را با عزاداری سیدالشهدا پشت سر گذاشتهاند....
گفتنی است، ویژهبرنامه دهه اول محرم مجتمع فرهنگی باران، تا پنجشنبه هفته جاری، در انگورستان ملک برگزار خواهد شد.
انتهای پیام/ ع