اصفهان| از خادمی حسین(ع) تا دعا برای شهادت؛ "فداییان حسین(ع)" مدافعان حرم میپروراند+فیلم
بار دیگر محرم آمده و هیئتهایی که هرکدام کلاس درسی است برای پاس کردن عبرتهای عاشورا اما در فداییان حسین(ع)، خادمان حرف و عملشان را با شهادت ثابت میکنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، روزها از پی هم گذشتند، 365 روز دیگر رفت و محرمی دیگر آمد؛ باز هم شهر عزادار حسینی(ع) شد که حتی وسعت دنیا برای جای دادن غمش تنگ است، مصداق همان جمله میگوید "اصلاً حسین(ع) جنس غمش فرق میکند".
اینجا تمام شهر به حرمت سرخی خونت که بر زمین کربلا ریخت، سیاه پوش شده و دلها برای آغوش گرفتن ضریح طلایی رنگت بیتاب و بیقرار است. اینجا همه گرفتاران برای گره گشایی آمدهاند تا برایت به سر و سینه و صورت بزنند.
اینجا یک "سلام آقا... که الآن روبروتونم" درست مقابل پرچمی سیاه که خطی سرخ رد یاحسین(ع) را بر رویش حک کرده، همه را روانه بین الحرمین میکند.
این روزها هیئتهای مختلفی فعالیتشان را بیشتر کردهاند، سلامهای هدیه به روح سالار شهدا، هفت سین قرآنی روح و جانها را میسازد برای آغاز سالی دیگر که ابتدایش با محرم حسین(ع) شروع میشود.
در هیئت فداییان حسین(ع) که یکی از هیئتهای بزرگ نصف جهان است و امسال در حسینیه بسیج خیابان پاسداران با سخنرانی حجت الاسلام مهدوی و حجت الاسلام کاظمی با شعار "پرچمت هرگز بر زمین نمیماند حسین(ع)" میزبان عزاداران حسینی است، حال و هوای دیگری حکم فرماست.
از خادمی حسین(ع) تا دعا برای شهادت
مردم به عشق زمزمههای مداحی سید رضا نریمانی، میروند در هر گوشه و کنار خیمه، محفل گزینند؛ برای اینکه شورهای حسینی روحشان را جلا دهد و حالشان را صفا.
جوانی که حالا چند سالی است طرفدار مراسمهای این هیئت شده و هرکجا نامی از «فداییان حسین(ع)» باشد، حضور پیدا میکند از مداحی ویژه مدافعان حرم میگوید؛ آن زمان که سکوت در سالن حکمفرما میشود، چراغها خاموش است و تنها چند نور قرمز رنگ روی پرچمهای سبز یاحسین(ع) و یا ابالفضل(ع) روشنایی میاندازد.
آن لحظه که همه سرها در گریبان است و به محض شنیده شدن "منم باید برم، آره سرم بره..." ولوله به پا میشود در میان انبوه جمعیت مشتاق شهادت!
لحظهای که سرت را بالا میآوری تا اشکهایت را به سوی آسمان حواله کنی، پلاکهای مزین به تصویر شهدا را میبینی که از سقف آویزان است، دلت گر میگیرد برای مظلومیت شهدای مدافع حرم، برای حرم زینب(ع)، برای غربت سوریه و کاظمین و نجف.
هیئتی که در آن از رفقا یاد میشود، از مهدی حیدری؛ از اعضای فعال و قدیمی فداییان حسین(ع)، وسط نوحههای امسال اسم میآید و از جای خالیاش، از اینکه نکند من هم سال آخری باشد که جیرهخوار روضههای حسینم(ع).
به قول سید رضا نریمانی "قصه از همون جایی شروع شد که رفیق شدیم تو روضهات، سربند رو سر همدیگه بستیم و شدیم عبد رقیهات، خادم شدیم و چایی میریختیم واسه بچههای هیئت".
فداییان حسین(ع)، مدافعان حرم میپروراند
بیتها تک به تک خوانده میشود و با هر خطش تصویر یک نفر که سالهای گذشته در همین هیئت خادم حسین(ع) و عباس(ع) بوده و امسال در بهشت کنار پنج تن آل عبا سلام میدهند، از مقابل دیدگانت رد میشود.
از "یکیشون سر تا پا ترکش" گفتنی که دلت را میبرد پیش شهید جواد محمدی و غیبت 40 روزهاش تا خبری از جسمش برسد، پیش شهید ابوالفضل شیروانیان که اولین شهید هیئت است، از حمید دایی تقی، مسلم خیزاب، علی شاه سنایی.
و آنجا که میگوید "یکی بی سر شد و بیدست، یادمه میگفت همیشه این سرم مال رقیه است" و خاطرات شهید پرافتخار جهان اسلام، شهید دیار نجف آباد و دلباخته شهید کاظمی؛ محسن حججی.
و جمعیتی که زیر لب میخواند "کاش یه روز شهادت من هم، با دعای مادرم باشه، همه ترسم اینه که امسال، آخرین محرمم باشه"!
"امن یجیب" بخوان برای دلهای مضطر سربدارانت..
در اینجا دلتنگی برای ارباب حد و اندازه ندارد، زنان کودکان را بغل گرفتهاند، شیرخوارهایی که آمدند تا در 6 ماهگی، علی اصغر کربلا شوند و عاقبت بخیریشان را از الآن تضمین کنند.
دخترانی که پرهای سبز رنگ دستشان است و با خوشرویی از مهمانان حسین پذیرایی میکنند و نشانه «خادم حسین(ع)» روی چادرشان دل میبرد از تو که نشستهای و چایی مینوشی.
و مردانی که سن و سال برایشان بیمعناست وقتی از پسر بچههای 10 ساله تا پیرمردهای 70 ساله را میبینی که با چه عشقی این طرف و آن طرف میروند تا مراسم با شکوه هرچه تمامتر، دلها را بفرستند کربلا.
در هیئت فداییان حسین(ع) از همان شبهای سال 87 که کارش را از یک مدرسه آغاز کرد تا اکنون که آوازهاش در ایران شنیده میشود، همه مخلص و خالص حضور پیدا کردند و امن یجیب خوانِ دلهای مضطرشان شدند.
اینجا همه یک حرف دارند؛ السلام علیک... دلتنگم!
گزارش از فوزیه یکتاپور
انتهای پیام/ ع