یادداشت|یک حماسه
"حماسه بودن یک جنگ، از نحوه مواجهه با آن میآید؛ آن هنگام که مردان جنگ در رخ به رخ شدن با آن، هراس به دل راه نمیدهند، از جان میگذرند تا از میهن دفاع کنند و به جانان برسند."
به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم، محمدناصر مرادی مدیر خبر و اطلاعرسانی ارتش در یادداشتی به مناسبت هفته دفاع مقدس نوشت: دفاع مقدس، جنگ تحمیلی، جنگ 8 ساله ایران و عراق... آن را هر چه بنامیم، از «حماسه» بودنش کم نمیکند. با این حال این «حماسه»، قصهای است که هنوز بخشهای زیادی از آن ناگفته مانده و باید در آن به سان غواصان دلاور غور کرد و به عمق رفت، باید مانند عقابان تیزپرواز و خلبان فراتر از موانع کورکننده بینایی از فراز آسمان به آن نگریست، باید به رنگ لباس خاکی نیروهای زمینی و روی همین خاک، رد قدمهای حماسهسازان را دنبال کرد و در آبی بیکران دریای حقیقت غرق شد.
حماسه بودن جنگ، در ذات جنگ نیست؛ چرا که واژه جنگ به خودی خود یادآور نابودی، تلخی، دود، آتش و خون است. حماسه بودن یک جنگ، از نحوه مواجهه با آن میآید؛ آن هنگام که مردان جنگ در رخ به رخ شدن با آن، هراس به دل راه نمیدهند، از جان میگذرند تا از میهن دفاع کنند و به جانان برسند. آن هنگام که مردم، خود رزمنده میشوند و حتی با دستهای خالی به جنگ با پلیدی میروند.
حماسه آن هنگام رخ میدهد که پدری یا مادری از فرزند جگرگوشهاش میگذرد تا فرزندان مام میهن، از گزند خصم، دور بمانند و آن هنگام که همسری، عشق را در پای معشوق قربانی میکند تا اشکهایش نهال حماسه را پر و بال دهد. حماسه آن زمان رخ میدهد که مردی یا زنی در شهری دور از جبههها، یک نان کمتر میخرد تا نانی به جبهه برود و نانی به آنها که تمام دار و ندارشان را در جنگ از دست دادهاند برسد. حماسه دستان پزشک و پرستاری است که زیر آتش با کمترین امکانات، درمان میکند، بازوان کارگری است که نمیگذارد چرخ اقتصاد در زمانه جنگ از حرکت بایستد و دانش مهندسی است که با دستان خالی، از تحریم، پل پیروزی میسازد.
بارها گفتهاند که جنگ برای ایران ما تمام نشده است؛ بلکه تنها رخ عوض کرده و البته همچنان با سایه سیاه ابر دود آتش، در گوشهای کمین لحظهای ضعف را میکشد. جنگ امروز عرصه جنگ نرم است و البته این بار جنگ نیمه سخت تحریمهای اقتصادی نیز بر دوش جنگ نرم سوار شده و به میدان آمده است. در مواجهه با این جنگ هم حماسه لازم است؛ حماسهای که لاجرم بر تجربیات حماسههای پیشین استوار شود، از آن درس گیرد و دنبالهرو آن باشد.
شناخت و شناساندن حقیقتهای پنهان و نهان و کمتر دیده و شنیده شده حماسه، اینجاست که اهمیتی دو چندان مییابد. شیوه روایت حماسه، در چنین روزهایی است که میتواند به دور از هر گونه وابستگی جناحی، سیاسی و جریانی، هر آن کس را که دلش برای این آب و خاک میتپد، به میدان حماسهای دیگر بکشاند. شاید در این راه، نگاه دوربینها و خط قلمها و قلموها مهم باشد، اما نباید از آنچه پیش روی این چشمان بینا و گوشهای شنوای جامعه میگذاریم، غافل باشیم. حماسه برای آفریده شدن به همبستگی پیام و ابزار انتقال پیام و مخاطب، یکجا نیاز دارد.
انتهای پیام/