درسهای شکست حصر آبادان برای امروز
بیش از ۲ دهه است از فرمایش رهبری مبنی بر قطع وابستگی به نفت میگذرد و دولتها یکی پس از دیگری به آن بیاعتنا یا کماعتنا بودهاند، جادوی مالی و پولی دشمن همچنان کارساز است و آقایی دلار هنوز شکسته نشده است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، محمد امیدی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز اظهار داشت: آبادان تنها 39 روز پس از آغاز جنگ تحمیلی در سال 59، در محاصره 330 درجهای بعثیها قرار میگیرد. سران ارتش و سپاه در ارتباط با امام از کمبود امکانات و عدم همراهی دولت وقت در دفاع از مرزها گلایه میکنند اما هنوز یک هفته از تلاش بعثیها برای تصرف کامل شهر آبادان نگذشته بود که امام(ره) فرمان تاریخی خود را خطاب به نیروهای نظامی صادر کرد: «من منتظرم این حصر آبادان از بین برود و هشدار میدهم به پاسداران، قوای نظامی و فرماندهان انتظامی که باید این حصر شکسته شود؛ مسامحه نشد در آن». بلافاصله طرح عملیاتی شکست حصر آبادان توسط فرماندهان نظامی و در راس آنها شهید حسن باقری، مغز متفکر طرحهای استراتژیک جنگی، آماده و اگر چه با کارشکنی دولت بنیصدر به عنوان همهکاره وقت نیروهای مسلح در زمستان 59 مواجه میشود اما پس از یک وقفه چند ماهه و انجام مقدمات لازم، بالاخره 5 مهرماه سال 60 عملیات ثامنالائمه به فرماندهی شهید باقری و شهید خرازی، به عنوان نخستین عملیات تهاجمی ایران انجام شد و حصر آبادان با همت جوانانی که چشمشان به آسمان بود و گوششان به فرمان امام، شکسته میشود و نقطه عطف مهمی در تاریخ جنگ تحمیلی که آغازگر فتوحات بعدی در طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس میشود، رقم میخورد. این شکست برای صدام که به آبادان نگاه کاملا راهبردی داشت و درصدد بود با فتح آن زمینه تصرف اروندرود را نیز فراهم کند، به قدری سنگین بود که پس آن چند تن از فرماندهان نظامی خود را تیرباران کرد. آنچه این پیروزی تاریخی را رقم زد، ایمان و همت جوانانی بود که بیانات امام امت را فصلالخطاب قرار میدادند و در شرایطی که دنیا حتی از فروش «سیم خاردار» نیز به جمهوری اسلامی دریغ میکرد ولی شرق و غرب، در دشمنی با ایران و حمایت کمی و کیفی از بعثیها متحد شده بودند، به توان فکری و بازوی خود اتکا داشتند. شبها در مناجات و استغاثه، جهاد اکبر را مشق میکردند و نفس را به زانو درمیآوردند و روزها با جهاد کبیر دشمنان اسلام را.
مقام معظم رهبری نیز در 3 برهه تاریخی، طی بیاناتی به 3 نکته راهبردی اشاره کردهاند که بسیار شبیه موقعیت بااهمیت حصر آبادان و مناسب اوضاع این روزهای کشور است و لازم است مرور شود: «اگر مسؤولان و مردم بتوانند اقتصاد مقاومتی را به معنای واقعی محقق و کشور را از جادوی مالی و پولی دشمن خلاص کنند و ارزش و آقایی دلار را در زندگی اقتصادی بشکنند، کشورهای دیگر را نیز نجات دادهاند و برای آنها الگو خواهند شد». (28 شهریور 95)
«من هفده ـ هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سرکار بود و مسؤولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایان به قول خودشان تکنوکرات لبخند انکار زدند که مگر میشود!؟» (اول فروردین 92)
«آینده انقلاب متعلق به شماست و شما هستید که باید این تاریخ را با عزت حفظ کنید و بدانید خرمشهرها در پیش است. البته نه در میدان جنگ نظامی، بلکه در میدانی که ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد و برعکس آبادانی نیز به دنبال دارد اما از جنگ نظامی سختتر است». (3 خرداد 95)
بیش از 2 دهه است از فرمایش رهبری مبنی بر قطع وابستگی به نفت میگذرد و دولتها یکی پس از دیگری به آن بیاعتنا یا کماعتنا بودهاند، جادوی مالی و پولی دشمن همچنان کارساز است و آقایی دلار هنوز شکسته نشده است. آیا وقت آن نیست که همه توان و همت داخلی برای تحقق این مهم به کار گرفته شود؟
موقعیت امروز کشور، با استناد به انبوهی از مستندات ریز و درشت و بنا بر آنچه بارها رهبر معظم انقلاب نیز مورد تاکید قرار دادهاند، قرار داشتن در یک جنگ تمامعیار اقتصادی است. مقامات و مسؤولان دولت و مجلس نیز بارها آن را تصدیق کردهاند اما با توجه به این شرایط آیا دولت آرایش جنگی به خود گرفته است؟
تیم اقتصادی به جای فرماندهی واحد، با انتصاب مقامات جدید در دولت یازدهم و دوازدهم، به وضوح دارای تشتت آرا و اختلاف نظرات معنادار در اعضای خود است.
حتی با استیضاح کرباسیان، بیش از یک ماه است که دولت فاقد وزیر اقتصاد برای اتخاذ سیاستهای مالی مناسب و مدون است. در حالی که در جنگ اقتصادی و با شرایط موجود بازار ارز و سکه و مایحتاج ضروری، مستضعفان اصلیترین قشر آسیبپذیر و زیاندیده هستند و نیاز به حمایتهای دولتی دارند، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز یک و نیم ماه است با سرپرست اداره میشود. در شرایطی که بخش اعظمی از تولید داخلی وابسته به واردات مواد اولیه و کالاهای واسطهای و سرمایهای است، این بخش از ارز دولتی محروم مانده و ناگزیر از تامین ارز از سامانه نیماست که این امر تبعات هزینهای خود را در قیمت تمام شده، ظرفیت تولید داخلی و نرخ بیکاری بزودی نشان خواهد داد. در حالی که بسیاری از پتروشیمیها، به عنوان دومین منبع تامین ارز کشور، دولتی و خصولتی هستند و اموال آنها جزو انفال محسوب میشود، همچنان از تحویل ارز خود سر باز میزنند و دولت نیز هیچگونه اعمال قدرتی بر آنها ندارد. بازارهای ارز و سکه، مسکن و حتی کالاهای ضروری مردم به وضوح به حال خود رها شده و دولت عمدا یا سهوا هیچ کنترل و نظارتی بر آنها ندارد. در خارج از مرزها نیز با وجود ایجاد معاونت اقتصادی در وزارت امور خارجه، بیش از 3ماه است که ایران در چین سفیر ندارد. همچنین بیش از 7 ماه است که کشور در هند فاقد سفیر است. این در حالی است که این 2 کشور بزرگترین خریداران نفت ایران و از مهمترین شرکای اقتصادی ما محسوب میشوند. در حالی که مطابق آمارهای اقتصادی کشور در حوزه تبادلات تجاری، در سال 94 بیش از 60 درصد واردات کشور فقط از 4کشور چین، ترکیه، هند و کره بوده است و در سال 95 نیز ارزش تبادل تجاری کشور با این 4 کشور به همراه عراق و روسیه بیش از 43 میلیارد دلار بوده است (حدود 33درصد واردات و بیش از 60 درصد صادرات) و تقریبا همین نسبت در سالهای 95 و 96 نیز تکرار شده است، جز ترکیه هنوز با هیچیک از این کشورها، پیمان پولی دوجانبه یا چندجانبه، برای «شکست آقایی دلار» منعقد نشده است. فرصتهای انجام پروژههای فراملی در عراق و سوریه جنگزده در حال واگذاری به کشورهای دیگر مثل روسیه است. ظریف همچنان امید به قول جان کری و موگرینی دارد. حسن روحانی در سازمان ملل همچنان به مذاکره با آمریکا و تغییر مواضع ترامپ دل بسته و تلویحا سعی در تفکیک دونالد ترامپ از نظام سیاسی ایالات متحده دارد. آیا این شرایط مشابه آرایش یک کشور و تیم فرماندهی آن در شرایط جنگی است؟
آیا همچنان حسن باقریها و حسین خرازیهایی هستند که حصرها را بشکنند؟
انتهای پیام/