بزرگترین انارستان ایران میان آفت و آتش؛ یاقوتهایی که حراج میشوند+فیلم
بزرگترین انارستان متمرکز ایران در شهرستان کوهدشت از هجوم کرم گلوگاه در امان نیست و صددانه یاقوتها میان شعلههای آتش و آفت میسوزند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از کوهدشت، انارهای ترکخورده و دانهدانه، آویخته از درختچههاییست که عمر آنها به 30 سال هم رسیده. انارها که میرسند به فصل برداشت، آفت کرم گلوگاه، گلوی صدها باغ کوچک و بزرگ را در منطقه زیرتنگ سیاب گرفته و رها نمیکند. آنوقت انارهای رسیده و آبدار روی زمین خاکی میریزند، میسوزند میان شعلهها.
زمین بزرگترین انارستان متمرکز ایران در 53کیلومتری کوهدشت هموار نیست، بالا و پایین دارد با تپههای خاکیای که میان آنها یاقوتهای سرخ قامت راست کردهاند. مرد جوانی بههمراه خانوادهاش چندماه است که هر روز به باغ میآید، انارهایی را که آفتزده از کرم گلوگاه است از شاخه جدا میکند، آنها را روی کول میاندازد، کِشانکِشان میبرد بهسمت آتش، چشم میبندد به دسترنج و عمری که برای آن جان کنده. حالا جان او بهلبرسیده از آفت است.
آفت کرم گلوگاه، بلای باغ
محمدرضا حیدری، چشمدرچشم انارهایی که میان آتش میسوزند، دود آنها را در جهت دیگر باد میچرخاند با دست: «انارستان زیرتنگ سیاب براساس برآورد کارشناسان جهاد کشاورزی 600هکتار است که مرغوبترین انار کشور را میان تنگهای سبز پرورش داده. انارستان زیرتنگ سیاب برای صدها نفر بهصورت مستقیم و غیرمستقیم شغل ایجاد کرده، اما مصائب این منطقه باغداران را به تنگنا برده. آفت کرم گلوگاه چندسالیست که درست هنگام فصل برداشت انار روزگار انارستان را سیاه کرده. دسترنج باغداران از بالای درختها به زمین میافتد. ما فقط نظارهگر آن خونبهدل میسپاریم و صبر میگزیم به دندان. در منطقه زیرتنگ سیاب جاده بین مزارع وجود ندارد. حمل جعبههای انار از سرتاسر باغ جور چندین ساله ماست. حالا اگر باران ببارد، انارهای ترکخورده همانجا زیر باران گندیده میشود. ما میمانیم و یک عمر زحمتهای برآبرفته. انتظار داریم مسئولان زحمت باغهای ما را نادیده نگیرند».
توصیههای جهاد بهکار نیامده
انار، رنگ، سبز و سرخ، آب یله در زیر درختها، انارستان را بهشتی کرده از آفریدههای زمین و خاک. باغات انار میان تنگهای در پس هزاران خم رشتهکوههای زاگرس نشسته. با نخستین تیغ آفتاب به جنبش میآید. مهدی حسینزاده، از دیگر باغداران زیرتنگ دستبسته به کمر، با بیل راه آب را باز میکند: «مردمان منطقه کوهنانی نان خود را از انار بهدست میآورند و مرارت سالهایی که بهپای درختها پیر شده. کرم گلوگاه انارهای ما را نابود کرده. سالها گذشته، اما نه سمپاشی و نه سوختن انارهای آفتزده میان آتش قامت خمیده باغ را راست نمیکند. کارشناسان جهاد کشاورزی که میآیند از رعایت بهداشت باغ میگویند. ما توصیههای آنها را همهساله به گوش مشقت سپردهایم و جان، اما هرسال باز رنج بر باد ماست و آفت کرمی که دست از سر انارستان برنمیدارد. حالا دست تمنای باغداران است و چارهای که شاید برای سرمایه تلفشده ما کارساز شود».
خسارت سیلاب به انارستان پرداخت نشده
انارها تکثیرشده بر پهنه تپهها و امتداد درهای میان تنگه سبز زیرتنگ. ساعت از صبح گذشته. آفتاب برآمده، اما نشانی از سایه نیست. سن محمدرضا هنوز به 35 نرسیده، اما چین دور چشمهایش نشان از آفتابخوردگی سالیان سال دارد. او وجببهوجب باغ را زیر پا میگذارد، به هر درختی که دست میبرد، 3 انار پلاسیده میافتد روی زمین. چین چشمهایش بیشتر میشود: «در 2 سال پیش که سیلاب به زیرتنگ زد، انارستان را هم با خود برد. انارهای در حریم رودخانه از یغمای سیلاب در امان نماندند. باغداران جان کندند تا زمینها را آبی کنند. سیلاب زمینها را و انارها را کَند. درختها که کنده میشدند، قلب ما هم کنده شد. پس از سیلاب کارشناسان بیمه برای ارزیابی خسارت آمدند. فیلمبرداری هم از زمینهای تهی از انار کردند و خسارتها را ارزیابی. آن روز به ما گفتند برآورد خسارتها که تعیین شد، سهم هر باغدار از سیلاب پرداخت میشود، اما هنوز حتی یک ریال هم سهم باغداران نشده است.
ما سه برادریم که تن و زندگی دادهایم به پای انارها. 1000 درخت انار داشتیم که با سیلاب نیست و نابود شد. خسارت به باغ همان شد و زندگی بر باد ما هم همان. روزهای پس از سیلاب ما شنیدیم که میگفتند پول خسارت سیلاب انارستان به حساب باغداران واریز شده، اما ما رنگ هیچ پولی را بهچشم انتظار ندیدهایم. جهاد کشاورزی با بانک مسکن و یکی از بانکها قرارداد بست که مردم در شهر کوهنانی وام مسکن بگیرند، اما ما حتی وامی را هم نگرفتهایم. فقط یک جاده را کمی تیغهکشی کردند. بعد گفتند این پول خسارت سیلاب بودهاست».
زمین دیم بهدست باغداران آبی میشود
انارستان را میان تیغ آفتاب پاییزان پشت سر گذاشتهایم. رسیدهایم به خنکای آبی که از میان درختها جان تشنه را تازه میکند. محمدرضا دست میبرد میان آب. مشتی بر صورت و مشتی بر دست: «زمینهای انارستان زیرتنگ سیاب دیمی بود. همه باغداران پول روی هم گذاشتند. با هزینه شخصی باغها را آبی کردیم. خودمان هم ترانس برقی سهفاز، دینام و لوله را خریداری کردهایم. دولت یک ریال برای آبیکردن باغات انار هزینه نکردهاست. هر باغداری سرجمع در حدود 120میلیون تومان از جیب خودش سرمایه گذاشته. مبلغی از این پول صرف خرید لولههای آب برای باغهاییست که گاهی با مسافت زیاد از رودخانه است. حالا که خودمان بهدست خودمان باغات انار را آبیاری کردهایم، دولت از ما مالیات میگیرد. این مالیات برای چیست، ما نمیدانیم! دولت کمکحال ما که نبوده، مانعی برای باغداران ایجاد نکند. انارهای زیرتنگ سیاب باوجود مرغوبیت برند ندارد. فصل برداشت انار که میرسد، از استانهای دیگر میآیند به منطقه ما. انار را با قیمت ارزان میخرند، بعد انار ما را با نام استانهایشان بهفروش میرسانند. از ساوه هم میآیند سروقت انارهای زیرتنگ. دستشان به خرید که رسید، به نام انار ساوه چشم بازار را پُر میکند. ما یک سال زحمت میکشیم، اما دلالها در یک چشم بههمزدن در 20 روز اندازه یک سال پول به جیب میزنند. از مسئولان میخواهیم که انارها را با یک نرخ مصوب تعیین کنند تا دست دلال از بازار کوتاه شود. اگر کارشناسان جهاد کشاورزی فکری بهحال ما کنند، میتوانیم قول بدهیم که از هر درخت 250 کیلو انار را برداشت کنیم».
حراج زندگی
محمدرضا در انتهای باغ، دور از درختهای انار دست میسپارد به دانههای رخشانی که در سینه آن قلب سفیدی نیست. میخواهد چیزی بگوید، اما نمیگوید. میرود کنار کپهای از انارهای تلنبارشده و سوخته. شاخهها را تکان میدهد. دود انارها به چشم زندگیاش رفته. آتشزده به مال و عمری که حالا حراجشده بهدست دلالها و آفتها.
گزارش از فاطمه نیازی
انتهای پیام/ع