ترجمه «من قاتل پسرتان هستم» به زبان لهستانی
مدیر انتشارات شمع و مه از ترجمه لهستانی کتاب «من قاتل پسرتان هستم» احمد دهقان خبر داد و گفت: نسخه انگلیسی کتاب نیز در آمازون از استقبال خوبی برخوردار شده است.
افشین شحنهتبار، مدیر انتشارات ایرانی ـ انگلیسی شمع و مه، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، از ترجمه رمان «من قاتل پسرتان هستم» اثر احمد دهقان به زبان لهستانی خبر داد و گفت: این کتاب به کوشش دوروتا سوآپا مترجم لهستانی ترجمه شده است و به زودی منتشر میشود.
وی همچنین به فروش خوب نسخه انگلیسی این کتاب در آمازون اشاره کرد و ادامه داد: این کتاب یکی از معدود کتابهای دفاع مقدس است که توانسته با مخاطب انگلیسیزبان در بریتانیا و آمریکا ارتباط خوبی برقرار کند؛ البته مترجم کتاب کارولین کراسکری، شرقشناس آمریکایی نیز در معرفی این کتاب به جامعه مخاطبان هدف نقش بسیاری داشته است.
شحنهتبار همچنین به معرفی کتاب در جشنواره ملل آمریکا توسط مترجم اشاره کرد و افزود: در نظر داریم تا در یکی از دانشگاههای لهستان پس از انتشار کتاب برنامهای برای معرفی کتاب برگزار کنیم و در پایان فیلم «پاداش سکوت» که برگرفته از این کتاب است را با زیرنویس لهستانی به نمایش بگذاریم.
«من قاتل پسرتان هستم» مجموعه داستانی از احمد دهقان است که به تأثیرات جنگ تحمیلی پرداخته است. داستانهایی تلخ و در عین حال واقعی از مردان جنگ که بعد از جنگ سختیهای بسیاری را متحمل شدند. دهقان این کتاب را در سال 83 منتشر کرد و پس از آن با انتقادات بسیاری روبرو شد، او در دفاع از کتابش گفته است: «داستان اگر انسانی نباشد و داستان جنگ اگر به سرنوشت انسانها نپردازد، شکست میخورد. عدهای افراطی همه آدمها را در خط کشی ساختگی خود جا میدهند و نویسندگان را طبقهبندی میکنند. آنان نمیخواهند نویسنده خودش باشد و چنان جوی ایجاد میکنند که ادبیات ریا و دروغگویی شکل میگیرد؛ در حالی که اگر هر کسی داستان خود را بنویسد، داستان و رمان به معنای واقعی خلق میشود و ادبیات زلال و پاک پا میگیرد. حوزه اعتقادی رزمندگان درباره جنگی که در آن شرکت داشته و جوانیشان را به پای آن ریختهاند، حوزه قابل احترامی است. در همه جای دنیا این طور بوده است، اما کسانی که امروزه یقهدرانی میکنند و فریاد میکشند، بیهنرانی هستند که در جنگ حتی از دور هم دستی بر آتش نداشتهاند، ولی همهچیزشان را از جنگ دارند، که اگر جنگی نبود، امروز در سر چهارراهها میدیدیشان که آکاردئون میزنند.
به شعار دادن عادت کردهایم و فکر میکنیم ادبیات جنگ، شعار است؛ مثل ادبیات دوران شوروی سابق که همه میخواستند «زمین نوآباد» نوشته شود. فضای روحانی جنگ با فریاد و ریا و دغل به دست نیامد. صدها هزار انسان آرمانگرا در جایی به نام جبهه جمع شدند و توانستند بزرگترین تحول اجتماعی و فردی را بیافرینند. آدمهای جنگ همین آدمهای کوچه و بازار بودند. اما این آن چیزی نیست که دوستان میخواهند بعد از 20 سال تفسیر کنند. آدمهای جنگ، آدمهای معمولی بودند که آمدند متحول شدند، ولی این تحول در شهر بزرگ جبهه به وجود آمد. کسانی که میخواهند بگویند "من قاتل پسرتان هستم" ارزشی نیست، به دنبال این هستند که یک نفر مانیفست بنویسد؛ اما من داستاننویس هستم، نه مانیفستنویس. چند منتقد ادبی لفظ «ادبیات اعتراض» را درباره این مجموعه به کار بردهاند. این اعتراض به سرنوشت آدمهای پس از جنگ است، نه به خود آنها؛ من به آدمها اعتراض ندارم، سرنوشت اینان را خواستهام بنویسم و زندگیشان را پس از جنگ ببینم. چرا یک لحظه نگاه به پس از جنگ ناخوشایند است؟ کسانی با این نوع نگاه مخالفت میکنند که خودشان مسؤول سرنوشت آن افراد بودهاند. این نوع ادبیات حتما در ادبیات دفاع مقدس میگنجد، ولی میتواند «ادبیات اعتراض» باشد، یا هر اسم دیگری که بر آن میگذارند».
نسخه انگلیسی «من قاتل پسرتان هستم» توسط کارولین کراسکری شرقشناس و محقق دانشگاه یو.سی.ال.ای کالیفرنیا و زهرا رضازاده ترجمه و طرح جلد آن نیز توسط پژمان رحیمزاده طراحی شده است.
انتهای پیام/