قدیریان: غرب با ابزار هنر مردم را با فرهنگ آخرالزمانی آشنا میکند / برگزاری جشن نازلترین برخورد با مهدویت است
قدیریان میگوید بزرگان ما به تأسی از پیامبران الهی که بشارتدهنده و انذار کننده بودند، به مردم انذار دهند و آماده شرایط آینده کنند؛ آیندهای که ما آن را با عناوینی چون آخرالزمان و ظهور میشناسیم. برگزاری جشن نازلترین برخورد با مهدویت است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا «عبدالحمید قدیریان» را عموماً به عنوان نقاش و طراح میشناسند و نهایتاً کسانی که آشنایی بیشتری با او دارند، شاید بدانند که او در عرصههای هنری دیگری از جمله طراحی صحنه، فیلمسازی، فیلمنامهنویسی و... هم بهطور جدی کار کرده است. اما برای شناخت دقیقتر او، شاید بهتر باشد از فعالیتهای هنری او صرف نظر کرد و صرفاً رویکردهای فرهنگی و دینی او را مدنظر قرار داد.
او قائل به نگاهی ریشهای به بنیادهای دینی، معنوی و انقلابی است و از این جهت شدیداً متوجه «مفاهیمی» است که میتوانند وضعیت موجود را به شکلی بنیادین مورد بازنگری و نقد قرار دهند. قدیریان معتقد است باید از مصداقهای کنونی فراتر برویم و به ریشهها، اصلها، مفاهیم و حقایقی رجوع کنیم که خاستگاههای فکری و فرهنگی ما را ساختهاند و ما متاسفانه امروزه شدیداً از آنها غفلت کرده و فاصله گرفتهایم. وی همچنین معتقد است اثر هنرمند زمانی ارزشمند خواهد بود که به فهم بنیادهای فکری و معرفتی دین دست یابد و آن را در وجودش خویش نهادینه کند. از این جهت قدیریان رویدادهای عالم را نه تنها یک رویدادی طبیعی بلکه رویدادی الهی میداند که تنها خالق آن خداوند متعال است و باید از یکایک صحنهها درس گرفت؛ لذا باید مفاهیم عالم را ابتدا فهم و بعد تصویر کرد.
به این مناسبت با عبدالحمید قدیریان به گفتوگویی متفاوت نشستیم تا از نگاه هنرمندانه وی تحلیلی مبتنی بر نگاه دینی بر مسائل روز دنیا داشته باشیم.
* در سالیان اخیر شاهد موجی از وقایعی هستیم که جامعه بشری را مورد تهدید قرار داده است. به خصوص اینکه بر شدت اختناق و کشتار دشمنان بشریت افزوده شده است. با توجه به اینکه شما را علاوه بر یک هنرمند چیرهدست، یک نواندیش انقلابی میشناسند، ارزیابی شما از این وقایع چیست و وظیفه هنرمند در عصر حاضر را در چه مواردی میدانید؟
هنرمند متعهد و متفکر که بنای خود را آزاد اندیشی بر مبنای حقیقت قرار داده و دوست ندارد از جایی و یا از سوی کسی به او تفکر القاء شود و در صدد یافتن تفکری بر اساس حقیقت عالمی باشد که در آن زندگی میکند، باید برای یافتن فهم دقیق، به نظام داشتن عالم، ایمان داشته باشد.
چرا تمام وقایع عالم را اتفاقی میدانیم؟
همه ما از نظم در کارها و امور خود لذت میبریم و معتقدیم که کلاً بدون نظم کارها و امور پیش نمیرود؛ حال اگر چنین است، چرا برای خلقتی که خداوند حکیم ایجاد نموده، نظم قائل نیستیم؟ شاید جواب دهید که ما به این امر معتقدیم و بیش از آن چیزی که شما میگویید باور به نظم در هستی داریم. پس چرا در فرهنگ و تفکر ما این امر نمود ندارد و عموماً همه صحنههایی که برای ما رخ میدهد را یک اتفاق میدانیم. مگر ما مخالف با نگاه ماتریالیستی و مادیگرایی نیستیم؟ چرا اهل تفکر به دنبال یافتن روابط و نسبتها و درک نظامی نیستند که بر عالم حاکم است؟!
فرهنگ دیدن و تفکر در امور را باید بیاموزیم
باید فرهنگ دقیق دیدن، تفکر در امور و عبرت را بیاموزیم؛ باید تمام دغدغه ما فهم نظم و نظامی که خداوند در عوالم ایجاد کرده است، باشد تا بتوانیم بهتر روابط بین اجزای عالم را درک کنیم تا از طریق آیات و نشانههایی که خداوند در پهنه عالم قرار داده است، برایمان قابل رؤیت شود و هنرمند واقعی کسی است که به این فهم برسد و فهم خود را تصویر کند. این یک مبنای عقلانی دارد و همهفهم است.
خداوند از ما میخواهد برای درک حقایق به نشانهها توجه کنیم / ظهور امام عصر(عج) یکی از حقایق عالم است
اما خداوند در قرآن کریم هم به این موضوع اشاره میکند. میفرماید: همه چیز بر اساس حق خلق شده، یعنی در همه عوالم، هرچیز جایگاه دقیقی و منظمی دارد و با عناصر دیگر بسیار هماهنگ است. خداوند از ما میخواهد تا برای درک نظام موجود در مخلوقات به آسمانها و زمین و آیات درون آنها بنگریم و تفکر و تدبر و تعقل کنیم و حق را، که همان نظام موجود در عالم است، فهم کنیم و رفتارهایمان را بر اساس آن قرار دهیم. یکی از برکات فهم «حق»، فهم مقوله ظهور است. اساساً ظهور منجی که همه ما در انتظارش هستیم، یکی از درجات تحققِ حق است که موجب محو همه آن چیزهایی میشود که به واسطه ما و البته غیر منطبق با نظام خداوندی ایجاد شده است، چرا که ساختههای ما بر پایه ظن و گمانِ است و در حقیقت چیزهایی است که ما برای خود بافتهایم. به قول خداوند در سورهی نجم «وَ إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا» یعنی در حقیقت، ظنّ و گمان در وصول به حقیقت، هیچ سودی به انسان نمیرساند. تمام اینها ما را به آنجا سوق میدهد که باید نگاهمان را از زمین به سوی آسمانها معطوف کنیم. تا نگاهمان مرتفع نشود، نمیتوانیم از وقایع روز و صحنههای پیش رو عبرت بگیریم. عنوانی که روی مجموعه تابلوهای گذشته خود با عنوان «آسمان حسین(ع)» انتخاب کردم، به خاطر این منظر بود.
امام علی(ع)ما را دعوت به نگاه آسمانی کرد
حال با این مقدمه و با اعتمادی که به قرآن به عنوان مرجعی برای جستجو و استخراج جمیع علوم داریم، انتظار میرود که به پیرامون خود دقیقتر نگاه کنیم و جایگاه هر چیز را بشناسیم و ساختههایمان را به حق نزدیک کنیم. راستی چرا با وجود علمای عالیمقام آشنا با حق و نظام خداوندی که میتوانیم از هدایتشان بهره ببریم، سعی در فهم راههای آسمان نمیکنیم؟ یاد فرمایش مولایمان امیر مومنان علی(ع) میافتم که نسبت به هدایت و آسمانی کردنِ مردم حریص بود و مدام با خونِدل از آنها میخواست که از موضوعات مختلف دنیایی، آخرتی، زمینی، آسمانی و بلکه از راههای آسمان از ایشان سؤال کنند تا با آن راهها آشنا شوند و آن را در پیش گیرند و آسمانی شوند. بسیار شنیدهام که بزرگانمان بر روی منابر نقل میکنند که مولا فرمود از من بپرسید قبل از این که مرا از دست بدهید، همانا من به راههای آسمان آشناتر از راههای زمین هستم. این کلام مولا بدان معنی است که ما را دعوت به شناخت آسمانها و اجزای آن میکنند.
دشمنان نگاه آسمانی دارند تا مانع نور خدا شوند
تصور کنید که اگر هنرمندان نسبت به عوالم متعددی که خداوند خلق کرده، شناخت پیدا کنند، در این صورت دیگر اجازه نخواهند داد هر اندیشهای بر آنها مسلط شود. برای مثال اگر هنرمندان آشنا به مکانیزم تأثیرگذاری شیاطین باشند، دیگر به هر فکری که به ذهنشان آورده میشود، بها نمیدهند و دست بسته تسلیم نمیشوند. دشمنان به عنوان حزب شیطان با فهم این مکانیسم مدتهاست در قالب هنر، به ویژه سینمای هالیوود آثار فاخری تولید میکنند که به عنوان مصداق بارز میتوان از فیلم آواتار یاد کرد. فیلمی که تصویری از عالم ماورای دنیا و تصویری از دخان را ارائه میدهد. آثار آنها هرچند عمدتاً تحریفشده است، اما اصل مقوله آخرالزمان و پرداختن به آن، در تفکر قرآن، عترت و تمام ادیان آسمانی است. در واقع باید گفت حزب شیطان همواره مترصد آسمانها بوده است. هرگاه طلیعههایی از نور میبیند، سعی میکند با ایجاد فساد گسترده جنسی و مالی و جانی با آن مقابله کند. این رفتار دشمنان را خداوند در آیه8 سوره صف اینگونه بیان میکند: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ؛ کافران میخواهند تا نور خدا را با فوتشان خاموش کنند و البته خدا نور خود را هر چند کافران خوش ندارند کامل میکند».
اما از دیگر سو هنرمند آشنا با عوالم هستی، دیگر اجازه نمیدهد هر موجود خبیث شیطانی و دخانی بتواند بر تفکرش سوار شود و او را به ناکجا آباد ببرد و در عوض اگر نور الهی به او اصابت کند و تزکیه شود و از زمین ارتفاع بگیرد، ارزش آن را درک کرده و به سادگی از کنارش عبور نمیکند؛ به طور طبیعی این مسأله بر هنر وی اثرگذار خواهد بود. پس عاقلانه و خدا پسندانه این است که ما هنرمندان از عالمان و اهل تفکر و آشنایان به نظام خداوندی، شناخت بیشتر و دقیقتر عوالم هستی را مطالبه کنیم و از آنها بخواهیم در این امر خطیر ما را یاری کنند.
اندیشمندان مردم را باید به فهم مفاهیم آخرالزمانی برسانند / برگزاری جشن نازلترین برخورد با مهدویت است
* به عنوان یک پژوهشگر حوزه دینی، وظیفه متفکران و اندیشمندان ما در این زمانه چیست؟
در این دوران باید بزرگان ما به تأسی از پیامبران الهی که بشارت دهنده و انذار کننده بودند، به مردم انذار دهند و آنان را از غفلت بیرون آورند و آماده شرایط آینده کنند؛ آیندهای که ما آن را با عناوینی چون آخرالزمان و عصر ظهور میشناسیم. چرا بزرگان ما ساکتند و مردم را آماده نمیکنند؟ چرا چشم بر این حجم از وقایع داخلی و جهانی بستهاند؟ چرا به جامعه تبیین داده نمیشود و آنها را برای وقایعِ پیش رو آماده نمیکنند؟ برگزاری جشن آن هم در شرایط حساس فعلی جهان، نازلترین برخورد با مهدویت است که متأسفانه پس از انقلاب اسلامی رواج یافت. این نشان میدهد هنوز به مهدویت مناسبتی نگاه میشود و برنامه مشخصی برای جامعه وجود ندارد و منحصر در قشر خاصی شده است.
عالمان دین از پدیده اربعین فرهنگِ توجه به سوی ظهور را بیاموزند
رفتار دانشمندان با جامعه مانند آن است که در شبی تاریک، طبقه پایین ساختمانی آتش گرفته باشد و آتشنشانها به جای بیدار کردن افراد طبقه بالای ساختمان، برای آنان فیلمهای سرگرمکننده پخش کنند و دیگران را هم از اطلاع دادن به مردم ممنوع کنند، تا به زعم خود مردم دچار نگرانی و استرس نشوند و این در حالی است که خداوند در شرایط این چنینی، به گونهای دیگر رفتار میکند؛ خداوند در شرایطی که داعش تمام عراق را در اختیار خود داشت، راهپیمایی اربعین را شکل داد و در میان آتش ظلم و جهل داعشیان، گلستانی ابراهیمی را برپا کرد که موجب قوام گروههای مقاومت و اضمحلال داعشیان شد. ما این توقع را از بزرگانمان نداریم تا خلاقیت و شجاعت رفتاری همچون خداوند داشته باشند، ولی حداقل با آیات الهی همراهی کنند و این واقعه را به عظمتی که هست، مطرح کنند.
خداوند در اوج فسادهای آخرالزمانی گلستانی به نام اربعین برپا میکند
در چند سال اخیر، ما پی در پی شاهد حوادث مختلفی بودیم که جوامع را به سختی انداخته و لطمات زیادی را ایجاد کرده است. از تغییرات در طبیعت با وقوع سیلها و سونامیها و زلزلهها و طوفانهای سهمگین گرفته تا تشکیل گروههای جنایتکاری مانند طالبان و داعشیان و قتل و غارت و جنایات عجیب و باورنکردنی، آن هم در قرن بیست و یکم و توسط کسانی که ادعای دموکراسی دارند. همچنین شاهد فساد روز افزونی هستیم که در غرب رشد کرده و جهانیان را آلوده کرده است. این حوادث و ماجراها و امثال آن، همه طلیعهای بر اتفاقات آخرالزمانی است که در مسیر آینده در مقابل جهانیان است. در چنین شرایطی خداوند راهپیمایی اربعین را با نور امام حسین(ع) ایجاد میکند تا مؤمنین را نصرت کند و راه برون رفت از فتنههای آخرالزمان را به ما بیاموزد. البته زیربنای فهم و درک این مقولهها، ایمان داشتن به فاعلیت خداوند است؛ باید باور داشته باشیم که هیچ برگی بی اذن خداوند از درخت بر زمین نمیافتد.
نصرت خدا و پیروزی بر دشمن در اربعین نهفته است
اگر به راهپیمایی اربعین صرفاً به عنوان یک مقوله زیارتی نگاه کنیم، نمیتوانیم بهره لازم را از این آیه عظیم الهی ببریم، ولی اگر این حادثه را به عنوان بشارتی برای مؤمنین بدانیم و به آیه 13 سوره صف اعتماد کنیم، آن وقت ارزش آن برایمان مشخص شده و ما را به شکر و حمد خدا وادار میکند. وَأُخْرَىٰ تُحِبُّونَهَا ۖ نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ؛ و باز تجارتی دیگر که آن را هم دوست دارید نصرت و یاری خدا (در جنگ) و فتح نزدیک (سپاه اسلام) است، و اهل ایمان را (به این دو نعمت) بشارت ده.»
با اربعین مناسبتی برخورد نکنیم / اربعین با منظر مهدویت حقیقتی جاری در طول سال است
خداوند با برپایی راهپیمایی اربعین قصد دارد تا مؤمنین اربعینی را رشد داده و به ارتفاعات ببرد تا زبانههای آتش و عذاب الیم، آنان را نیازارد. به عبارت دیگر برای عبور از فتنههای آخرالزمان باید با فرهنگ اهلبیتی آشنا شویم و در سفینه نجته مستقر شویم و مسیر به سوی ظهور را در ارتفاعاتی امن سیر کنیم. اربعین به ما یادآور میشود که باید دینی آسمانی داشته باشیم و از دنیا کنده شده و به سوی آسمانها بالا برویم. اربعین مصداق آن آیه از آیات نور است که میفرماید: ما بیوتی را برای رفعت شما قرار دادیم تا با ورود به آنها به سوی آسمانها ارتفاع گیرید و آسمانی شوید.» اگر نگاهمان به اربعین اینگونه باشد،دیگر مناسبتی به آن نگاه نمیکنیم بلکه در طول سال اربعین را از منظر مهدویت مطالعه میکنیم.
انتهایپیام/