تسخیر تمام ارکان نظارت و صدور مجوزهای محصولات "تراریخته" توسط موافقان و ذینفعان آن
در زمان حاضر داستان به این صورت شده که در پرونده محصولات تراریخته چهرههایی که در فرایند تولید ذینفع هستند، تمام مراحل نظارت و صدور مجوز نیز بهعهده آنها سپرده شده است!! در حالی که نباید مجموعههای ذینفع در این مسئله، تصمیمگیران اصلی آن نیز باشند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ تا به امروز مستندات و دلایل بسیاری از سوی منتقدان و اساتید برجسته حوزه بیوتکنولوژی درباره برخی مضرات، عوارض و لطمات انسانی و محیط زیستی کشت و تجاریسازی محصولات تراریخته در کشور منتشر شده است و از سوی دیگر شواهد فراوانی نیز درباره برخی مناسبات پسپرده مالی ــ تجاری جریان حامی تراریخته با شرکتهای بدنامی مانند "مونسانتو" افشا شده است.
در نقطه مقابل، جریان حامی کشت و تجاریسازی محصولات تراریخته که البته بخش قابلتوجهی از آنها، خود از بنگاهداران و شرکتداران این حوزه نیز هستند، مسئله کوچک و محدود فناوری تراریخته کردن محصولات کشاورزی را مساوی با دانش گسترده "بیوتکنولوژی" معرفی کرده و سعی در القای این باور ناصحیح داشتهاند که مخالفان و منتقدان محصولات تراریخته، فناوریهراس یا مخالف دانش بیوتکنولوژی هستند!
همچنین این جریان طی سالیان اخیر و پس از ورود رسانههای مستقل و اساتید برجسته حوزه بیوتکنولوژی در نقد محصولات تراریخته، بخشی از تلاش خود را معطوف به ایجاد "اشتباه محاسباتی" برای مسئولان امر و تصمیمگیران کلان در سطح دولت برای متقاعد کردن آنها به لزوم کشت و تجاریسازی محصولات تراریخته در داخل کشور کرده است و در این مسیر حتی از ارائه آمار غلط و برخی اطلاعات و ادعاهای ناصحیح و اثباتنشده نیز دریغ نکرده است.
البته چهرههای شاخص این جریان تا به امروز بهمدد اطلاعرسانی و ورود رسانههای مستقل و طرح بیواسطه دیدگاههای اساتید و منتقدان محصولات تراریخته، در نیل به بخش زیادی از اهدف خود ناکام ماندهاند.
اما یکی از نقاط اصلی تمرکز چهرههای اصلی این جریان برای ایجاد "اشتباه محاسباتی" در مسئولان امر، تأکید بر 2 مزیت ادعایی در مورد محصولات تراریخته است؛ یکی ادعای "بازده بالای محصولات تراریخته در مقایسه با محصولات طبیعی" و دیگری ادعای "نیاز کمتر محصولات تراریخته به سموم و آفتکشها" است!
جریان حامی کشت و تجاریسازی محصولات تراریخته تا به امروز توانسته با توسل به همین دو مزیت ادعایی و مانور بر مسئله "امنیت غذایی"، در برخی مسئولان تصمیمگیر یا مراکز و نهادهای تصمیمساز، تصورات غلط و بهدور از واقعیات علمی و میدانی ایجاد کند؛ همین مسئله لزوم پرداختن به مستندات علمی چنین ادعایی را دوچندان میکند.
بر همین اساس، گفتوگویی با دکتر علیرضا عباسی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و استاد بیوتکنولوژی گیاهی از دانشگاه ارلانگن ترتیب دادیم که پیش از این بخش نخست آن با عنوان تلاش چهرههای حامی "تراریخته" برای ایجاد "اشتباه محاسباتی" در مسئولان با توسل به آمار کذب منتشر شد.
در ادامه بخش دوم این گفتوگو تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است:
تسنیم: حضرتعالی معتقدید برخی از چهرههای مدافع تراریخته که اتفاقاً از ذینفعان اصلی این حوزه هم هستند، آمار و اطلاعات نادرستی را در اختیار مسئولان امر میگذارند و به همین واسطه ممکن است مسئولی واقعاً دغدغه پیشرفت کشور را داشته باشد اما بر اساس این آمار و اطلاعات غلط، تصمیم نادرستی درباره محصولات تراریخته اتخاذ کند؟
بله؛ آنها با اطلاعات غلط و بهطور یکطرفه، مسئولان را مورد هجمه قرار دادند و به این منظور از همه ابزارهای خود در حال استفاده هستند.
اعتقاد ما هم بر این است که در مورد مسائل تخصصی باید در مکانهای تخصصی بحث و گفتگو شود اما وقتی این افراد از ابزار رسانه برای ابراز نظرات خود استفاده میکنند باید برای منتقدان محصولات تراریخته هم این حق را قائل شوند که از رسانهها نظرات خود را انعکاس دهند به این ترتیب کار روال طبیعی خود را طی میکند.
موافقان تراریخته سعی دارند به هر قیمتی مجوز کشت و تجاریسازی محصولات تراریخته را کسب کنند و بدون بررسی علمی این محصولات را به مزارع و اراضی کشاورزی وارد کنند.
تسنیم: با توجه به شواهد و قرائن متعددی که دال بر وجود برخی مناسبات مالی و رانتهای پسپرده برای کشت و تجاریسازی محصولات تراریخته دارد و خطری که از این ناحیه، سلامت مردم و محیط زیست کشورمان را تهدید میکند، آیا در زمان حاضر نهادهای ناظر مثلاً "کمیته ایمنی زیستی" برای بررسی این تخلفات و کشف مناسبات فاسد در این پرونده، وارد شدهاند؟
یکی از مشکلات اساسی ما مربوط به همین مسئله است؛ مثلاً در هر دادگاهی علاوه بر شاکی، متهم، وکیل و قاضی، قاضی تجدیدنظر هم وجود دارد اما متأسفانه در حال حاضر در حوزه تراریخته همه حوزههای تصمیمگیر، بودجهدهنده، نظارتکننده و بخش اجرایی از یک طیف خاص هستند.
کسی که میخواهد مجوز بدهد همان کسی است که میخواهد تراریخته تولید کند، این مسئله شک و شبهه ایجاد میکند و برای رفع آن باید حداقل یک مجموعه ناظر از خارج دولت انتخاب شود.
تسنیم: دقیقاً چه مراجعی طبق قانون، مسئول تصمیمگیری درباره محصولات تراریخته هستند؟
آنطور که در برنامه ششم آمده است تولید و رهاسازی محصولات تراریخته "ممنوع" است مگر اینکه از مراجع لازم مجوز صادر شود که این مراجع وزارت جهاد کشاورزی، وزارت بهداشت و سازمان محیط زیست هستند.
تسنیم: مشاهده میکنیم که هر سه مرجع مذکور، تقریباً با کشت و تجاریسازی محصولات تراریخته موافق هستند! در زمان حاضر سازمان محیط زیست که قبلاً از مخالفان سفتوسخت کشت محصولات تراریخته بود با آمدن عیسی کلانتری، به دفاع مطلق از محصولات تراریخته مشغول شده و حتی چهرههای اصلی موافق تراریخته را به هر بهانهای به سازمان محیط زیست آورده و حتی دبیرخانه کمیته ایمنی زیستی را نیز به یکی از چهرههای افراطی موافق این مسئله واگذار کرده است؛ وزارت بهداشت هم بهنوعی در قبال این مسئله خود را همراه نشان میدهد و تکلیف وزارت کشاورزی هم در این دولت مشخص است؛ با این اوصاف، انبوه مستندات و ادله منتقدان کشت و تجاریسازی محصولات تراریخته در کجا باید بررسی و لحاظ شود؟!
بله! از این جهت، در حال حاضر منتقدان محصولات تراریخته، هیچ اهرمی در اختیار ندارند؛ کار ما در این شرایط این است که جامعه و برخی مسئولان امر را نسبت به مخاطرات این مسئله آگاه کنیم.
تسنیم: آیا این مسئله منطقی و طبیعی است که سازمان محیط زیست با آمدن فردی مانند کلانتری که هیچ تخصصی هم در حوزه بیوتکنولوژی ندارد بهیکباره از مخالف مطلق محصولات تراریخته به مدافع سرسخت آن تبدیل شود؟!
در این چند سالی که بحث محصولات تراریخته مطرح بوده تنها سازمان محیط زیست با آن مخالفت کرده است؛ در سال 83 در دولت اصلاحات، خانم ابتکار با آن مخالف بود، در دولتهای هشتم و نهم نیز به همین ترتیب، خانم ابتکار با آن مخالف میکرد، در دولت جدید با رفتن خانم ابتکار، سازمان محیط زیست هم بهسود موافقین تراریخته یکدست شد!
سؤال این است که؛ خانم ابتکار از نظر سیاسی با این موضوع مخالفت میکرد یا برای این مخالفت توجیه تخصصی داشت یا دلایل شخصی باعث این مخالفت میشد؟! اگر بدنه کارشناسی سازمان محیط زیست را مرجع بدانیم، مشاهده میکنیم که این بدنه 13 سال با این موضوع مخالف بوده است، پس چه اتفاقی افتاده است که نظر آنها بهیکباره تغییر کرده است؟!
تسنیم: عیسی کلانتری در نخستین نشست خبری خود پس از تصدی مسئولیت سازمان محیط زیست، مدعی سلامت برنج تراریخته بر اساس تحقیقات صورتگرفته در مرکز تحقیقات دانشگاه یزد شد! در حالی که حتی دانشگاه یزد نیز بعداً اعلام کرد که تحقیقات مستقلی درباره سلامت برنج تراریخته انجام نداده و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد؛ علت تقلای سازمان محیط زیست برای القای "بیخطر بودن کشت و مصرف محصولات تراریخته" چیست؟
اگر کار پژوهشی درباره محصولی مانند برنج تراریخته انجام شده است، نتایج آن باید در اختیار جامعه قرار بگیرد؛ دانشگاه یزد باید نتیجه تحقیقاتش را منتشر کند تا متریال، جامعه آماری و نوع آنالیز آنها مشخص شود، بنده بهعنوان فردی از جامعه تا نتیجه این تحقیق را دقیق بررسی نکنم به آن اعتماد نمیکنم.
ادعا شده که تحقیقات درباره برنج تراریخته (گونه طارم مولایی) بر اساس تحقیقات داخلی است اما اگر به منابع اولیه آن بازگردیم به مقالهای میرسیم که بهصورت بینالمللی به چاپ رسیده است؛ نویسنده مقاله برنج تارم مولایی، بهزاد قرهیاضی است که به تیم موافقان تراریخته تعلق دارد! وی بهعنوان دانشجوی اول کنار دانشجویان دیگر این تحقیق را در فیلیپین انجام داده است.
این تحقیق در سال 1996 توسط یک فرد ایرانی بهکمک عوامل خارجی در فیلیپین انجام شده است؛ بهنظرم بعید است که نویسنده اول یک تحقیق، بیشترین نقش را در روند نگارش آن داشته باشد؛ امتیاز این تحقیق متعلق به مؤسسه مجری آن است و استفاده از نتایج این تحقیق باید با موافقت مؤسسه مجری انجام گیرد.
ما در این زمینه اهرم اجرایی نداریم و در ظاهر سازمان محیط زیست باید از آن جلوگیری کند اما برای حل آن باید مجموعهای خارج از دولت در فرایند صدور مجوز قرار گیرد؛ وقتی این فرایند تنها به مجموعههای دولتی منوط شود این شبهه پیش میآید که ممکن است این سه مرجع با هم برای اهداف خاص و ناسالمی هماهنگ شوند.
در حال حاضر داستان به این صورت شده که در پرونده محصولات تراریخته، چهرههایی که در فرایند تولید ذینفع هستند، تمام مراحل نظارت و صدور مجوز نیز بهعهده آنها سپرده شده است!! در حالی که نباید مجموعههای ذینفع در این مسئله، تصمیمگیران اصلی آن نیز باشند؛ در چنین تصمیماتی باید منافع کشور در نظر گرفته شود و نه منافع نامشروع جریان و چهرههایی خاص.
تسنیم: حال که وارد این بحث شدهایم درباره ابعاد آمارهایی که درمورد مزیتهای کشت تراریخته اعلام میشود توضیح دهید، شما به دو مزیت عمده اشاره کردید؛ یکی کاهش مصرف سموم است که عمدتاً مقاومت در برابر سم علفکش گلایفوسیت است و دیگری مقاومت در برابر برخی آفات دیگر.
آیا همه کلنجار و تلاشی که از سوی این سه مرجع برای کشت تراریخته صورت میگیرد تنها برای دستیابی به این دو مزیت است؟ از طرفی بهفرض صادق بودن، این دو مزیت ارزش بهجان خریدن این مخاطرات را دارد؟ و آیا مزیت دیگری هم وجود دارد؟
در دنیا، ایجاد تغییرات در گیاهان با استفاده از مهندسی ژنتیک، چند مزیت دارد؛ وقتی با روشهای معمول اصلاح نباتات به نتیجه نرسیم برای افزایش عملکرد از مهندسی ژنتیک استفاده میکنیم.
بعد از کشت محصول، موانعی در راه تولید بهوجود میآید که موجب کاهش عملکرد میشوند برای جبران این کاهش از آفت استفاده میشود از طرفی با گذشت زمان، خود این آفت هم باعث کاهش عملکرد میشود که با وارد کردن ژن از این خسارات جلوگیری میشود؛ با این توضیح، گیاه مقاوم شده و آفت به آن آسیبی نمیرساند، این دو مزیت از باقی مزیتها مهمتر هستند.
دو مزیت دیگر ادعایی هم وجود دارد: در روشهای سنتی، سرعت تولید محصول کم و هزینه تولید زیاد است، این محصولات سرعت تولید را کم و هزینه را کاهش میدهند.
بهطور خلاصه این چهار مزیت ادعایی عبارتند از: افزایش عملکرد، کاهش مصرف سم، کاهش زمان تولید و افزایش هزینه تولید.
سالانه 2 میلیون تن سویا وارد کشور میکنیم؛ با توجه به این مزیتها، حامیان تراریخته ادعا میکنند بهخاطر افزایش عملکرد در این محصولات دیگر نیازی به واردات نخواهیم داشت.
توجیه حامیان تراریخته این است که میتوانیم با اتکا به افزایش عملکرد محصولات تراریخته، از واردات برخی اقلام وارداتی بینیاز شویم، اما این آمار اشتباه است!
تمام سطح زیر کشت سویا در کشورمان بین 50 تا 70 هزار هکتار است و اگر از هر هکتار دو تن محصول برداشت شود به 100 هزار تن سویا دست مییابیم حتی اگر پنج برابر افزایش عملکرد داشته باشیم که بعید است باز به خودکفایی در تولید سویا نمیرسیم اما مسئولان بدون استناد به مبنایی درست و علمی، ادعا میکنند که عملکرد افزایش مییابد پس خودکفا میشویم!
برای این مسئولان، تنها حوزه عملکرد اهمیت دارد و افزایش مصرف سموم مهم نیست.
محصولات تراریخته از سال 1995 در کشورهای مختلف کشت میشوند، آمریکا در کشت این محصولات رتبه اول را دارد؛ در جهان 190 میلیون هکتار زیر کشت محصولات تراریخته است که حدود 75 میلیون هکتار آن در آمریکا قرار دارد.
آرژانتین و برزیل هم حدود 50 میلیون هکتار زیر کشت تراریخته دارند؛ هند، چین، کانادا و پاکستان هم در ردههای بعد قرار میگیرند، پس 80 درصد این محصولات در آمریکا، آرژانتین و برزیل تولید میشوند.
حال اگر بخواهیم در مورد افزایش عملکرد به نتیجهگیری درستی برسیم باید این سه کشور را مدنظر قرار بدهیم؛ کشت و بازده یک محصول در فضای محدود یک گلخانه در طول یک سال، نمیتواند ملاک درستی برای بررسی سطح عملکرد آن محصول باشد بلکه این مقایسه باید در سطح وسیع و در دوره زمانی 10 تا 15 ساله به دست بیاید.
با توجه به آمار دقیق و علمی، کشور هند بهعنوان کشوری که سالانه 11 میلیون هکتار پنبه تولید میکند در کشت محصولات تراریخته افزایش عملکرد نداشته است... .
(پایان بخش دوم)
انتهای پیام/+