حکایت سوادآموز نخبه قمی از زیرپا گذاشتن موانع محرومیت
روحالله ذوقی، نخبه سوادآموزی قم باوجود معلولیت و ناتوانی جسمانی با تلاش و همت مثالزدنی بهمراتب بالای علمی رسیده و به الگوی مقاومت در بین شهروندان قمی تبدیلشده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، روحیه بالا، مشغله بسیار، فعالیتی بیشتر از حد انتظار باانرژی مثالزدنی، باور این مسئله که همه این کارها را باوجود ضعف و ناتوانی جسمانی آنهم روی صندلی چرخدار انجام میدهد بسیار سخت میکرد علیرغم مسائل و مشکلات بیشمار، تمام زندگی خود را صرف بهبود شرایط هم نوعانش بهخصوص افراد آسیبپذیر با نیازهای ویژه کرده است دلسوزی که این روزها در کمتر کسی میتوان سراغ گرفت.
روحالله ذوقی احسان سال 1359 در یکی از روستاهای استان همدان در خانوادهای مذهبی که به کشاورزی اشتغال داشتند به دنیا آمد تا اینکه بعد از یک سال بهواسطه بیماری سرماخوردگی و تزریق اشتباه آمپول، از ناحیه دو پا محروم شده و برای یکعمر مجبور به استفاده از صندلی چرخدار میشود بعدازاین اتفاق خانواده برای سپری کردن روزهای زندگی و ادامه راه از شهر و دیار خود دل کنده و عازم استان قم میشوند.
این معلولیت و بالطبع محرومیت با مشقتهای پیش رو، او را از انگیزه و هدفی که برای ادامه راه داشت لحظهای دور نکرد بلکه مصممتر از قبل او را بدون هیچگونه امکاناتی آنهم در مسیری ناهموار و غیرقابلپیشبینی به جلو سوق میداد و با تأسی از کلام مولایمان در «تلاش شیعه و الگو بودنش» سرنوشت را جور دیگری برای خود رقم میزند.
این سوادآموز نخبه قمی از خاطرات تلخ و شیرین دوران کودکی و نوجوانی خود اینگونه میگوید: باوجود مشکلات مالی و نبود امکانات لازم نتوانستم تحصیلات خود را بهموقع آغاز کنم و از سن هفتسالگی با بافتن قالی و تنیدن ریشههای آن با تاروپودهایی از جنس صبر روزگار میگذراندم تا اینکه در سن 11 سالگی با خرید یک دستگاه ویلچر شرایط مقدماتی حضور در عرصه تحصیل علم در نهضت سوادآموزی برایم فراهم شد.
باوجود شرایطی که داشتم از نبود وسایل نقلیه مناسب حال این افراد در جامعه گرفته که مجبور به ساعتها چرخ زدن و حرکت بر روی ویلچر آنهم برای رسیدن به مقصد تا نوع نگاه جامعه به آنها که با دیدی کاملاً غیرمنصفانه، ادامه زندگی را برایمان غیرممکن میدانستند و معلولیت را عین محرومیت میپنداشتند، اما یاد خدا و اینکه در بوته آزمایش الهی قرار دارم لحظهای مرا به حال خود وانگذاشت و با معجزه صبری که خداوند در وجودم به عاریت گذاشته بود انگیزهای برای ادامه راه پیدا میکردم.
وی علت سعی و تلاش شبانهروزی خود را برای کسب علم و ایجاد موقعیتهای مناسب حال افراد ناتوان اینگونه بازگو میکند انگیزههای بسیاری چون برداشتن باری از روی دوش جامعه، مفید بودن برای جامعهای که سالها برای برقراری آرامش و امنیتش جنگیده، خود شکرانه این نعمت الهی است همه اینها مرا بیشازپیش به کسب علم که مقدمه و لازمه هر پیشرفتی بود وامیداشت، درواقع با مشاهده هر مانع و سختی بر سر راهم، برای رفع آن، بیشتر تلاش میکردم و همین موانع و مشکلات پیش رو در زندگی انگیزه و عاملی برای پیشرفت هستند.
برای رفع مشکل رفتوآمدم با خرید یک موتور سهچرخ تا حدی شرایط بهتری پیدا کردم و با ادامه تحصیل از طریق نهضت سوادآموزی تا به اخذ مدرک کارشناسی در رشته علوم سیاسی پیش رفتم و پسازآن به دلیل مشغلههایی که برایم به وجود آمد ازجمله مدیر موسسه خیریه هیئت معلولین متوسلین به ائمه اطهار (ع)، مدیر و مؤسس مرکز پرتو روشن زندگی، مدیر شرکت خدماتی فضای سبز، پرتو ایرانیان و کرانه خضرا و مدیر دفتر کاریابی آیندهسازان عملاً فرصتی برای ادامه تحصیل نداشتم.
این نخبه توانمند یکی از قدمهای مهم برای افراد معلول که جزئی از اعضای جامعه هستند را، علاوه بر مناسبسازی جامعه، ایجاد اشتغال برای آنها دانست که به هر دلیلی دچار معلولیت شده و برای ادامه زندگی نیازمند شرایط حداقلی زندگی هستند چراکه این افراد به دلیل ضعف جسمی که دارند بیشتر از افراد دیگر به مشغولیت وابسته هستند تا از درگیریهای ذهنی و احساس یاس و نامیدی حاصل از آن به دور باشند تا تحمل شرایط کنونی را برای خودشان تا حدی قابلقبول و بهتر جلوه دهند.
یک معلول یا یک آسیبدیده با نیازهای ویژه با عنوان یک انسانی که حق حیات دارد برای گذران امورات خویش اگر از حداقلهای زندگی نیز محروم باشد چگونه میتواند نیازهایش را تأمین کرده و روزگارش را سپری کند البته شرایط فعلی برای حضور معلولین در جامعه نسبت به سالهای گذشته بهتر شده بااینوجود اگر حضور معلول در اجتماع تصحیحشده و به این قشر توجه ویژهای صورت گیرد و همه مشکلاتشان را تنها به یک بخش و اداره (بهزیستی) موکول نکرد بلکه همه ادارات و هر یک بهنوعی مسئول خدماترسانی به معلولین شوند، شاید تا حدی از مشکلات این عزیزان کاسته شود.
گزارش از الهام پناهی فر
انتهای پیام/ ز